راز نگاه 47


راستش تا حدود زیادی خوشم اومده بود ولی هنوز فکر سکس با پسر بچه ای که ده سال ازم کوچیکتر بود برام خنده دار بود . طوری پتو نخی نازکو از روی خودم انداختم که یارو فکر کنه تصادفی بوده . زاویه بین پاها و کمرمو تند و تند تر کرده و قمبل کونمو بهش نزدیک کردم . صدای ضربان قلبشو می شنیدم . ریسک عجیبی کرد . شورت منو تا زیر باسن پایین کشید . برای این کار بیشتر از پنج دقیقه وقت تلف کرد . واقعا این نیم وجبی عجب ریسکی کرده بود . خواستم کمی سر به سرش بذارم . یه تکونی به خودم دادم . همچین ترسیده بود که تا چند دقیقه تمام صدای نفسهاشو نمی شنیدم . لاغر هم بود فکر کنم تا همین الانشم دو سه کیلویی وزن کم کرده بود . این موش و گربه بازی خیلی به من حال می داد . پس از چند دقیقه که به نظر خودش آبا از آسیاب خوابید دوباره دست به کار شد و صحیح ترشو بگم که لب به کار شد . خدای من , من که تو چشاش خونده بودم هنوز با کسی سکس نداشته .. خیلی باحال لباشو میذاشت رو کونم و حالمو میزون می کرد طوری که بی اراده چشامو می بستم . نرم و آروم لبشو میذاشت رو کونم و خیلی آروم ور می داشت . پایین ترشم همین کارو با دو تا رونم انجام می داد . آشوبی در من به پا کرد که خدا خدا می زدم نکنه متوجه خیسی کوسم بشه . شایدم اگه متوجه می شد توجهی بهش نمی کرد . همه جای کونمو بو می کشید . می خواست کوس و سوراخ کونمم لیسی بزنه که اینجا رو زیاد ریسک نکرد . کون منو از وسط تا یه حدی به دو طرف باز کرد ولی بیشتر از این می ترسید . با این حال یه نیش زبونی به سر سوراخ کونم زد تا راحت واسم لیس بزنه و بیشتر سر حالم بیاره . یواش یواش داشتم بی حس می شدم . نباس پیشش ضعف نشون می دادم که زیادی پررو می شد . دیگه استخاره رو کنار گذاشته و تصمیممو گرفته بودم . بیشتر از این نمی خواستم گناه کنم . بذار این کوس و کون نگاییده هم به نوایی برسه و ماهم به ثوابی برسیم . چه اشکالی داره . این که نمیشه دنیا همش رو کیر بزرگون بگرده . این طفلکا چه گناهی کردن . من نمیدونم پس چیه میگن پسرا همش در سن پانزده سالگی تکلیف میشن و از این حرفا . این که فکر نکنم هنوز به سیزده رسیده باشه . دخترا که نه و ده براشون ثابته . بگذریم حالا بقیه اش . دو تا دستامو از پشت سر حلقه زدم پشت سرش و همون لحظاتی که لبش خیلی ملایم روی کونم بود با این فشار سرشو به کونم چسبوندم . ترسید و وحشت زده خودشو یعنی سرشو بیرون کشید -خاله جون غلط کردم گوه خوردم نفهمیدم تو رو خدا به مامانم چیزی نگو دیگه از این کارا نمی کنم . شیطون گولم زد غلط کردم -پسره پررو این جوری آدم دین و ایمون داره ;/;مقدمه آب کیرتو که ریختی رو کونم و نجسم کردی .. به شدت ومثل ابر بهار گریه می کرد . دلم براش خیلی سوخت . باید کاری می کردم که نه سیخ بسوزه و نه کباب . چرا باید در جامعه بی عدالت ما یکی مثل ملا یوسف از شکم و زیر شکم بخوره و بترکه و یکی مثل این میثم بیچاره واسه یه تیکه گوشت یعنی یه کوس ناقابل زار بزنه . دلم خیلی به رحم اومده بود . از شما چه پنهون کمر منم سنگین شده و یه جورایی از هوس زیاد داشت درد می گرفت . یه جورایی هم معتاد شده بودم . یکی می بینی به حشیش و تریاک و شیشه معتاد میشه یکی به کوس کردن و یکی هم مثل من به کوس دادن . سرشو گرفتم تو بغل خودم و اشکاشو پاک کرده گفتم باشه حالا ببینم چی میشه . فقط نگو شیطون گولم زد . آب کیرت که اومد یعنی تکلیف شدی یعنی بالغ شدی ماشاءالله از منم که عاقل تری . گناه و ثواب به حسابت نوشته میشه . تو که شیطونو می شناسی چه جوریه پس چه جوری گولشو می خوری ;/;خدا پدر این شیطونو بیامرزه که اگه اونم نبود معلوم نبود ما گناهمونو گردن کی می انداختیم ;/;حالا گریه نکن به مامانت چیزی نمیگم تو مهمون منی . تو که خودت با خدا با نماز و اهل دین و ایمونی . میدونی که مهمون حبیب خداست و منم دل ندارم ناراحتت کنم .. به او پشت کرده و گفتم حالا بیا سوتین منم باز کن . دیدم کاری نمی کنه . سرمو بر گردوندم دیدم هاج و واج داره منو نگاه می کنه باورش نمی شد که همچه دستوری بهش داده باشم -نترس کاریت ندارم می خوام بهت حال بدم . می خوام از خالت یه خاطره خوب داشته باشی . می خوام اولین سوژه سکسی زندگیت باشم . گل از گلش شکفت و بازم ساکت منو نگاه می کرد -پسر تو که دو زاریت افتاده که باید باهام چیکار کنی پس چرا درش نمیاری -خاله جون شورت که پات نیست و خودتم که از پات درش آوردی .. شورتمو که وسط پام رسونده بود بقیه اشو دقیقه ای پیش از پام در آورده بودم ولی این کوس خل شورت و سوتینو اشتباه گرفته بود .فکر می کرد به شورت میگن سوتین -خنگ خدا سوتین همون کرستو می گم همون کرست قرن بیستم سینه بند قرن نوزدهم و پستان بند قرن هیجدهم حالا فهمیدی ;/;دق دادی مارو . نشون بده که مرد شدی . نشون بده که یک فلفل نمکی تموم عیاری … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick

دکمه بازگشت به بالا