رامین و زن فامیل

سلام دوستان وقتتون بخیر خاطره ای که خدمتتون عرض میکنم کاملا واقعی هستش و برای خود من اتفاق افتاده و نیازی هم نمیبینم قسم بخورم.
من رامینم ۳۵ ساله که حدود ۱۰ سال پیش ازدواج کردم و همدیگرو خیلی دوست داریم و هر دو هات هستیم.
من از نوجونی داستان سکسی میخونم .و به کمک همین داستان ها تقریبا در شناخت خانم ها موفق هستم و راحت میتونم بفهمم کی چکارس.
ده سال میشه که ما عروسی کردیم و بعد عروسی که توی ایام عید بود همراه خانواده همسرم سیزده بدر رو گذروندیم و توی این پیک نیک من یکی از دخترهای فامیل رو دیدم که مشخص بود که سر و گوشش میجنبید.واقعا زیبا و خوش قد و بالا بود و تقریبا از همه جمع خوشگلتر و خوش هیکل تر بود.اقا ما حسابی چشممون اینو گرفت.اما تخم هیچ حرکتی رو نداشتم.گذشت و یک سال بعد این خانوم ازدواج کردن به یه آدم چلغوز بد قواره.توی این مدت همش فکر نگین خانوم که ۲۳ سالش بود و زیبای خوش هیکل بود همش توی ذهنم بود و درگیرش بودم.معمولا توی مناسبتهای مختلف همدیگرو میدیدیم.و تقریبا هم باهم راحت بودیم و بگو بخند می کردیم.بالاخره تصمیم گرفتم یه مقدار بهش نزدیک بشم.
کم کم شروع به پیام دادن کردیم معمولی بود جوک و اخباری چیزی برای هم می فرستادیم تا جایی که به هم عادت کردیم و هر روز باهم صحبت میکردیم در مورد خودمون و زن من و شوهر اون و از هر دری سخنی .با وجود اینکه هردومون میدونستیم چی از هم میخوایم اما هیچ کدوم پا پیش نمیزاشتیم.گذشت و چند مدت بعد یه خانم جنده وارد ساختمان ما شده بود و همسایه ها بر علیهش شکایت نوشتن و خواستن بکننش بیرون.یه روز که نگین جون خونه ما بود و فقط خودش و بچش بود.یه هویی یه صدایی از توی راه پله ها میومد و داد میزد که من و خانمم و نگین رفتیم توی راه پله ببینیم چه خبره که یکدفعه زنه داد زد که کوس خودمه و میخوام بدم اصلا میخوام نارنجک بزارم توش.توی این لحظه نگین برگشت و یه نگاه به من که پله های بالاتری بودم انداخت و لبخندی به منو خانمم زد.
اون روز شب شد و من معمولا دیر نمیخوابم بعد اینکه شب خانمم خوابید شروع یه چت کردم با نگین.دیگه داشتیم در مورد اون زنه حرف میزدیم و از هر دری صحبت بود که یه دفعه نگین گفت میدونی فلانی(یکی دیگه از زن های فامیل) هم اینکارس.خودمو زدم کوچه علی چپ و گفتم چکاره؟گفت بابا خنگول میگم مثل این زنه جندس.من برق سه فازم پرید.(هم از اینکه اون زنه جندس و هم اینکه نگین یه هویی اسم جنده آورده)دیگه حسابی توی شک بودم.دیدم که این حالا یه قدم اومده جلو بزار ببینم میشه کاری باهاش کرد.منم گفتم بابا اشکال نداره مال خودشه میخواد نارنجک بزاره توش خخخخخخخ.خلاصه دیگه داشت بحثمون سکسی میشد و تقریبا به سکس چت رسید.وبه سوال جواب از هم که کی چی دوست داره و فلان.که نگین گفت توهم برو اون زن رو بکن.
گفتم من اونو دوست ندارم .گفت پس کی و دوست داری بکنی.گفتم زشته نمیتونم اسمش بگم.از اون اصرار از من انکار تا راضی شدم بگمش.
گفتم من تورو دوست دارم بکنم.اقا دیدم‌گفت مرض و خفه شو و من نمیدم و فلان
بله خانوم خودشم راضی بودش.گفتم شوخی کردم بابا ولی خیلی دوست دارم یه بار ماچت کنم گفت برو گمشو.اقا فردا صبحش بیدار شدیم دوباره صدای داد و بیداد میومد .همسایه ها داشتن زنه رو بیرون میکردن که کل خانواده رفتن بیرون و پایین ساختمان فقط من موندم و نگین خانم.اول متوجه تنها بودنمون نشدم اما از توی اتاق دیدم که صدایی نمیاد رفتم دیدم نگین تنهاس موقعیت مناسب دیدم و رفتم سراغش که ببوسمش فکر کردم مقاومت کنه اما اجازه داد لپش ببوسم.دیدم راه اومد رفتم در واحد باز گذاشتم که وقتی بقیه برمیگردن بالا صدای پاشون بشنوم.(ما طبقه ۵ بودیم بدون آسانسور)منم رفتم پیشش بلندش کردم و شروع کردیم به لب گیری از هم سریع دستم گذاشتم رو کوسش و مانعم نشد منم پررو شدم و دستم بردم زیر شلوار کشیش.کوسش حسابی اب انداخته بود.دوباره یه نگاه به راه پله ها انداختم دیدم کسی بالا نمیاد درجا رفتم شلوارشو کشیدم پایین و آب کوسش رو خوردم.دیکه داشتن میومدن بالا که خودمون جمع کردیم.و دیگه بعد یه روز منو نگین همش با چشم و ابرو همو میخوردیم.توی پیام بهم گفت لعنتی چکارم کردی نتونستم مقاومت کنم.خلاصه کنم رابطه ما ادامه داشت و دیگه همیشه باهم سکس چت میکردیم و براهم عکس میفرستادیم من از کیرم و اون از کوس و کونش.منی که به راحتی اون بدست آوردم فکر میکردم میتونم راحت هم بکنمش اما متاسفانه به خاطر شرایط فامیل بود و کوچیکی شهرمون و هزار تا دلیل دیگه تا دو سه سال بعد امکانش فراهم نشد.تا یه روز که همه خونه پدرزنم جمع بودیم و منم خیلی آمپرم بالا بود و نگین هم اومد اونجا دیگه داشتم‌منفجر میشدم با دیدنش.از خونه زدم بیرون و بهش میام دادم هر طور شده امروز میخوام و از اون انکار و از من اصرار تا آخرش راضی شد و و اومد بیرون.منم چند کوچه اون طرف تر منتظرش بودم و سوارش کردم و رفتیم بیرون شهر.نزدیک مکان مورد نظرم که شدم بهش گفتم شلوارتو در بیار تا وقت تلف نشه.(اون پشت نشسته بود که اگه کسی دیدمون شک نکنه)تا رسیدیم اونجا من سریع رفتم پشت ماشین و افتادم وسط پاش و هی کوسش میخوردم و سیتشو میمالیدم دیکه فرصت نداشتم که مثل دیگه داستان یه ساعت و لب بازی و رمانتیک کاری کنیم.بعد کوس خوردن بلند شدم و کیرم رو کردم تو کوسش سینشوومیخوردم و لب میگرفتم ازش حسابی کوسش خیس شده بود حال میکرد بعد ده دقیقه نگین ارضا شد.دیگه وقت نبود باید زود برمیگشتیم‌گفتم در ماشین باز میکن بیا قمبل کن که از مشت بزنم تو کوست و لرزه کونت ببینم آخه لامصب خیلی کون خوش فرمی داره‌اقا ما زدیم توش و بعد چند دقیقه آبم اومد و برگشتیم.رابطه ما هنوز ادامه داره و یه بار دیگه تو ماشین و یه بارم توی خونه خودش کردمش.ببخشید اگر غلط املایی داشتم .

نوشته: Esioghab

دکمه بازگشت به بالا