راه آبی ابریشم
خیلی خوب یادمه. با هم رفته بودیم سینما که فیلم راه آبی ابریشم رو ببینیم. هوا سرد بود و ما توی سالن کوچیک سینما، کنار هم نشسته بودیم و ژاکت من روی پای جفتمون بود. هیچکس دیگهای توی ردیف ما نبود، اما پشت سرمون چرا. یه کم که از فیلم گذشت، یه هوسی کردم و دستمو گذاشتم روی رون پاش. شروع کردم به مالوندن. از زانو تا نزدیکی لای پاش. هر بار یه کم دیگه دستمو به لای پاش نزدیکتر میکردم. هیچ مخالفتی نمیکرد. احساس کردم نفسشو حبس کرده. بهش نگاه کردم و به نظرم رسید بدش نیومده. داشت حشری میشد. به مالوندنش ادامه دادم. به خودم جرأت دادم و دستمو بردم درست لای پاش. اما سریع پس کشیدم. اولین بار بود که دستمو اونجاش گذاشته بودم. اما بازم مخالفتی نمیکرد. فهمیدم واقعاً حشری شده. جرأتم بیشتر شد. بازم اون کارو تکرار کردم. این دفعه مدت طولانیتری دستمو لای پاش نگه داشتم. کمکم شروع کردم به مالوندن کسش از روی شلوار. هنوز هیچ واکنش مشخصی نشون نداده بود. کارمو ادامه دادم. اما شلوارش جین بود و فاقش کلفت. نمیشد درست و حسابی از روی شلوار مالوند. فکر کنم خودش هم حس کرد که به قدر کافی حال نمیده. برای همین یهو به طرز نامنتظرهای دستمو کنار زد. وقتی با تعجب نگاهش کردم بهم فهموند که صبر کنم. دیدم دست خودش رفت زیر ژاکت. داشت یه کاری میکرد. اولش نفهمیدم میخواد چی کار کنه. بعد متوجه شدم که دکمهی مانتوشو باز کرده و داره زیپ شلوارشو خیلی آروم، جوری که صداش توجه پشت سریها رو جلب نکنه، باز میکنه. بعد دستمو که حالا روی رونش بود برداشت و از روی شرت گذاشت روی کسش. یه شرت معمولی کرکدار تنش بود. بهم فهموند که میخواد براش بمالونم. خیلی حشری بود. منم همینطور. تا حالا دستم تا این حد به کس هیچ دختری نزدیک نشده بود. از شدت هیجان میخواستم دستمو بکنم توی شرتش. میخواستم کسشو لمس کنم. اما نذاشت. قبل از این که بتونم، دستمو گرفت و نگه داشت. منم بیخیال شدم. نمیخواستم کلاً این فرصتو از دست بدم، همون از روی شرت هم خوب بود. دستمو گذاشتم روی شرتش. حس خیلی خوبی بود. دلم میخواست تا جایی که میتونم کاری کنم حال کنه. شروع کردم به مالوندن کسش از روی شرت. پریود بود، البته آخراش. برای احتیاط نوار بهداشتی گذاشته بود. برجستگی نوارو از روی شرتش حس میکردم. گرمای لای رونهاش خیلی حشریکننده بود. هر بار یه کم که کسشو میمالوندم، دستمو به کشالههای رونها و شکم لختش بالای شرت میکشیدم. موهای بدنش یه کم دراومده بود و یه خرده زبر شده بود. اما بازم لمس بدنش لذت فوقالعادهای داشت. خلاصه هرجاشو که دستم میرسید میمالوندم. البته نذاشت سینههاشو از روی مانتو بمالونم. گفت پشت سریها میبینن. خودش سرشو تکیه داده بود به صندلی و داشت حال میکرد. توی سینما نمیشد ناله کنه، وگرنه حتماً سروصداش دراومده بود. چشمهاشو بسته بود. منم داشتم آروم آروم دستمو روی کسش بالا و پایین میبردم. سعی کردم محکمتر بمالونم. از چتهای سکسیمون میدونستم که اینجوری بیشتر دوست داره. اما بدیش این بود که اینجا توی این شرایط نمیتونستم بفهمم کِی داره بیشتر حال میکنه. برای همین هر کاری به ذهنم میرسید میکردم که بیشتر خوشش بیاد. لای پاش عرق کرده بود، برای همین شرتش مرطوب بود. منم همچنان مشغول مالوندن کسش بودم. یهو دستمو گرفت و نگه داشت. نفسش حبس شد. فهمیدم اومده. اما نمیدونم چرا حس کردم به قدر کافی بهش حال نداده. یه مدت صبر کردم. بعد آروم ازش پرسیدم خوب بود؟ گفت آره. گفتم پس چرا به نظر نمیآد؟ گفت وقتی فقط با مالوندن، اونم در حد شرت ارضا شدم، یعنی خیلی هم خوب بوده. یه کم خیالم راحت شد. اونم بدون این که زیپ شلوارشو ببنده، دستشو از زیر ژاکت من که روی پامون بود آورد و از روی شلوار گذاشت روی کیرم. واضحه که کیرم باد کرده بود. یه کم دستشو روش کشید و نگه داشت. اما بعد از این که یه خرده مالوند دستشو برداشت. پرسیدم چرا؟ گفت میترسم آبت بیاد دستم کثیف شه. ناراحت شدم. تا آخر فیلم یه جورایی باهاش قهر بودم. نزدیکای آخرای فیلم زیپ شلوارشو کشید بالا و خودشو مرتب کرد. وقتی فیلم تموم شد، مجبور شد بره دستشویی که خودشو بشوره و نوارشو درست کنه. وقتی از سینما اومدیم بیرون، با این که به خاطر حرفی که آخر زده بود ازش شاکی شده بودم اما از طرفی از اتفاقی که افتاده بود هنوز شوکه بودم. اولین بار بود که اینجور اتفاقا بینمون میافتاد و تا این حد پیش میرفت. شاید برای همینه که هنوز خیلی خوب یادمه…
نوشته: ؟