رسوایی جقی

سلام بر همه ی دوستان جقی؛این خاطره نیست بلکه خاطرات جقی هستش؛جق زنی من از 9 سالگی شروع شد؛یه روز خونه ی قبلیمون بودیم که حموم طبقه بالا بود؛مامان گفت دارم میرم حمام که رفت بالا حموم و من که تنها شده بودم شلوارو کشیدم پایین تا یه دست کفی جق بزنم زدم به فیلم و یه بالش انداختم جلو کیرم و شروع کردم؛اون زمان 11 سالم بود؛بله دیگه آخراش بود که یهو دیدم در باز شد ووو حالا برگشتم و با یه کیر شق زده مادرمو جلوم میدیدم حالا تصور کنین تو چه موقعیتی بودم بلند شدم و لباسمو پوشیدمو حالا با چند تا التماس نزاشتم به بابا بگه(اگه یکی دیگه بود حالا میگفت مادرم حشری شد و اینا ولی ما اونقد بی غیرت نیستیم)؛

حالا هرشب از انجمن کیر تو کس یه عکسی میبینم و یه جقی میزنم خیلی تو کف زن عموم هستم دارم براش میمیرم نمیدونم چطور رازیش کنم انقد صداش زیباست که فقط بگه آه فوران آتشفشان کوه کیر عملی میشه حالا از شما کمک میخام که چطور راضیش کنم دوستان اگه راهی بگین ممنون میشم.

نوشته: ؟

دکمه بازگشت به بالا