زاربزن 1

من و ستاره و سهیلا از دوستای قدیم بودیم و همکلاسی . دوست قدیم که میگم منظورم از دبستانه و حالا هم هر سه تامون سال سوم دبیرستانیم و تو یه کلاس درس می خونیم . حرف دلمونو هم به هم می زنیم . شاید گاهی یه مسائلی رو نگیم و یه چند صباحی گفتن یه چیزایی عقب بیفته ولی دلشو نداریم که از هم پنهون کنیم . وقتی ستاره واسمون تعریف کرد که دوست پسر گرفته ودوستش  اونو از کون کرده زیاد تعجب نکردیم . چون خودمونم در یک قدمی همچین حالتی قرار داشتیم . البته بهمون گفت که فرزین دوست پسرش بهش گفته که به کسی این موضوع رو نگه .. -چه جالب اسم دوست پسر منم فرزینه -سیما جون دوست پسر منم همین . اتفاقا اونم بهم گفته که به دوستات چیزی نگو . کاشف به عمل اومد که این آقا با هر سه تامون رابطه داره . با ستاره تموم کرده یعنی کارشو از پشت ساخته و می خواست یکی یکی بیاد سراغ ما دو تا دختر حشری دیگه . درسته که می خواستیم حال کنیم ولی دوست نداشتیم که شریک داشته باشیم و از طرفی می خواستیم همراه با عشق و دوستی و ماندگاری رابطه این کارو  انجام بدیم و حال کنیم . از ستاره خواهش کردیم که کاری به این موضوع نداشته باشه من و سهیلا یه جوری ردیفش می کنیم . روز جمعه خونه فرزین خالی بود و خونواده اونا از صبح تا به قصد سر زدن به مادر بزرگ فرزین رفته بودند کرج و شب بعد از شام می خواستن بر گردن تهرون . فرزین بهونه درس خوندن کرد و باهاشون نرفت . صبح رو با من وعده گذاشت و بعد از ظهر رو با سهیلا . خوش اشتها بود . ولی قبلش دوتایی مون قضیه رو پیشش رو کردیم و بهش گفتیم که ما خیلی با هم صمیمی و نداریم و از این حرفا . و دوتایی مون با هم میاییم و این جوری خیلی بیشتر حال میده . خشم و کینه و عصبانیت داشت مارو می خورد و ما به زور بر خودمون مسلط شده بودیم . اونم اول تعجب کرده بود ولی بعدا مثل خر کیف می کرد .. -خب دختر خانوما چیکار میشه کرد . اگه خوب دقت کنین ما تو اسلام تو دین خودمون دوبرابر خانوما بها داریم . واسه همین اگه دو تا دوست دختر هم داشته باشیم مهم نیست . لباساشو در آورده و کلی باهاش ور رفتیم . شورتشو گذاشتیم پاش بمونه . دیگه اصلا صحبت ستاره رو پیش نکشیدیم .-فرزین جون اگه دوست داشته باشی یه بازی یا حال کردن میسترس اسلیوی هم داشته باشیم بد نیست –این کوس شرات دیگه چیه اینا مال آدم بیکاره های خارجه که از سکس و حال کردن سیر شدن و دنبال تنوع های الکی پلکی هستند .. بالاخره سرشو شیره مالیدیم و اونو به ستون بستیم . -عزیزم حالا حال کردنو شروع می کنیم -زودتر دخترا . زودتر که می خوام نشون بدم که یه مرد می تونه دو تا دوست دختر داشته باشه یعنی چه . حتی سه تا به شرطی که عدالتو بین اونا رعایت کنه . من و سهیلا تصمیممونو گرفته بودیم . راستش مدتها بود که می خواستیم لز داشته باشیم ولی به یه بهونه ای نمی شد . جای خانجمن سکسی کیر تو کس هم پیدا نمی کردیم که حالا جاش پیدا شده بود . من و سهیلا که با لباس زیر بودیم همو بغل کردیم و اول کار با یه حالت قرینه ای مشغول شدیم . دستمونو فرو بردیم تو موهای هم . لبای همو بوسیدیم . هرکدوم لباس زیر اون یکی رو از سرش در آورده رفتیم رو تخت دونفره ای که بابا مامان فرزین روش می خوابیدن . شروع کار با من بود . شورت سهیلا رو خیلی آروم از پاش کشیدم بیرون . هیچکدوم که سوتین نداشتیم . خوشم میومد که می خوام به سهیلا حال بدم . هردومون واسه اولین بارمون بود و عادت نداشتیم فقط فیلم در این مورد زیاد دیده بودیم . کیف جنسی و جسمی رو اون داشت می کرد ولی یه شور و حال خاصی در من به وجود اومده بود . دستمو رو کوس سهیلا کشیده و لبامو رو لباش گذاشته و از اونجا سینه هاشو که به نسبت سنش رشد خوبی هم داشت گذاشتم تو دهنم . -سیما جون سیما آتیشم دادی . میکش بزن . میک بزن . سینه هامو کبود کن .. داشت خودشو می کشت . من خودم به هوس افتاده بودم . شورتمو در آوردم . -بیا سیما جون بیار کوستو بیار . کونتو بذار رو سرم تا کوستو بخورم . یاد فیلمها افتاده بودم . سرمو گذاشتم رو کوسش و کونمو رو سرش تا دو تایی مشغول شیم . فرزین که حوصله اش سر اومده بود و زار زار داشت به این صحنه نگاه می کرد و دلش رفته بود گفت پس من چی . کی میسترس بازی شروع میشه . اسلیوی چی شد . طنابو باز کنین میخوام با هردوتاتون حال کنم . بگم که میستر اسلیوی صحیح تره تا میسترس اسلیوی . -سهیلا : فعلا همونجا وایسا از یک تا یک میلیون بشمر تا ریاضیت خوب شه .. -نمی فهمم چی داری میگی -بذار حالمونو بکنیم . -سیما جون ببخش . -این بار سهیلا اومد رو من . دو تا دستاشو گذاشت رو سینه هام و اونا رو به دو طرف مالشش داد و بعد دستاشو کشید رو شکمم و از اونجا رو کوس و پاهام . هوسو توی تمام تنم پخش می کرد . -وایییییی سهیلا جون دارم می سوزم یه کاری بکن . -بیا یه کاری بکنیم که به دو کار بیارزه . -چیکار -کوس به کوس به هر دوتامون حال میده …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا