زندگی دکتر دیوانه
وقتی داستان های این سایت رو می خونم چیزی که خیلی برام جالبه کامنت های فحاشی دوستانه در زندگیم خیلی تجربه های مختلفی داشتم از دوست دخترام بگیر تا زن متاهل گی ترنس و کلی تجربه جور واجور واقعا وقتی داستان های سایتو می خونم حدود بیست درصدش رو می تونم با اطمینان بالا بگم دروغه بقیش رو نمی تونم واقعا بفهمم راسته یا نه و در عجبم از جماعتی که در هر حال فحش میدند و واقعا نمی دونم با چه متر و معیاری می فهمید داستان راسته یا دروغ !!! ولی خب بعضی معیاراتون خیلی احمقانست . این اولین و احتمالا اخرین داستان منه و می خوام از زندگیم براتون بگم خیلی صحنه های سکسی نداره برا جق بنظرم مناسب نیس اسم ها رو ناگزیرم تغییر بدم ولی داستان صد درصد واقعیته
اسم من مهدی هست و قدم حدود ۱۷۵ ووزنم هم ۸۲ هس تا حدودی هیکلم ورزشیه و خیلیم چرب نیستم من سال نود و دو کنکور دادم و پزشکی یکی از مراکز استان قبول شدم اون زمان نوزده بیست سالم بود و جالبه بدونید تا ترم دو جق نزده بودم یعنی تو بیداری ابمو ندیده بودم با این که از ابتدای زندگی موجود حشری بودم ولی تو یه محیط بسته بزرگ شدم . خب اولین سکس من با پسر بود. بعد کنکور یه مسافرت رفتیم با یه تور در پیت به اردبیل اونجا یه پسر بود به اسم علی که پانزده شونزده سالش بود منم که ذاتا خیلی حشری بودم و تا اون لحظه کونای لخت چندانی ندیده بودم (فقط یه کوچولو تو امپول بازی های بچگی ) اون تور اومد اردبیلو دو تا خونه کنار هم گرفت و گفت مردا تو یه خونه بخوابند و زن ها تو یه خونه ما تا ساعت یک حدودا با علی و خواهرش داشتیم بازی می کردیم که یک اومدیم بخوابیم که هیچ جا جا نبود همه مردا خوابیده بودن منو علی یه جا پیدا کردیم و خوابیدیم پتو یدونه بود با هم باید استفاده می کردیم اون پشتشو کردمنو خوابید منم خوابم نبرد و تستسترون اومد بود تا چشام گذاشتم یکم بگذره حسابی خوابش ببره و اروم شروع کردم دست کردن تو شلوارش جلوش (کیرش ) و عقبش هیچی خلاصه من از ساعت دو شب تا شش صب با این ور می رفتم نزدیکای شش یکم کیرمو مالوندم به کمر و کونش ابم اومد پاشیدم کمرش و خوابیدم و خدایی خیلی حال داد حالا نمی دونم اخرش فهمید یا نه چون اخراش بنظرم فهمیده بود هی فاصله می گرفت و فرداشم رفتارش یجوری بود البته نه بد شده باشه هی می گفت بیا بغلم بخواب ? این اولین باری بود ابم به روشی غیر از جنب شدن توخواب میومد
و بعد از اون یه فقره هم گی دیگه داشتم با یه پسری به اسم حسین که تو باشگاه اشنا شدیم حسین سفید و چش رنگیو قد کوتاه بود یروز دعوتش کردم خونمونو اومدیم تو همین سایت انجمن کیر تو کس داستان بخونیمو کم کم بهم ور رفتیمو من که حالیم نبود خیلی گفت بیا لاپایی کنیم اون خوابید اول موهای پاشو زده بود البته کلا کم مو بود و جالبه من حالیم نبود تف بزنم یعنی بدم میومد از تف رفتم کیرمو زیر شیر اب خیس کردم اومدم روش خوابیدم نمی دونستم ابم کی میاد چون اونبار که چهار ساعت طول کشیده بود با این ذهنیت گفتم من ابم دیر میادا یه ده دقیقه ای لاپاشو کردم یهو یه حس خیلی خاص اومد کمرم تکون می خورد دوست داشتم فرو کنم بش ? بعدش نوبت من بود مثلا لاپایی بدم که ترسیدم یهو بکنه توش گفتم بابا ننم الان میان بدو بعدا اونم ناراحت شدو رفت .
خلاصه گذشتو گذشت تا اومدم دانشگاه و ترم یک و دو بود که اولین بار جق زدم خخ رفتم سایتا رو خوندم دیدم چقدر چیزا در مورد مضرات جسمی و ذهنیش نوشته خدایی خیلی حالم بد شد گفتم ای داد بیداد خیلی سعی کردم ترکش کنم اما نمی تونستم دو سال تلاش کردم ترکش کنم نشد تهش سه ماه تونستم خودمو نگه دارم هیچی دیدم نمی تونم ترکش کنم برا این که خودمو از اسیب های مربوط به جق دور کنم به هر راهی متوسل شدم حتی خواستم خودمو از نظر جنسی ناتوان کنم که نشد . خلاصه من که اونوقتا اسکول تر این حرفا بودم فکر نمی کردم دخترا اینقدر فراگیر بدند ? فکر می کردم زن به شوهرش میده بخاطر این که باش ازدواج کرده شاید بگید اسکول اما من فکر می کردم زنا شهوت اصلا ندارند چون خب زن فقط مامان خودمو دیده بودم که اونم فکر نمی کردم اصلا شهوت تو وجودش باشه بخاطر همین افتادم دنبال پیدا کردن جنده خخخخخ هیچ جا رو هم نمیشناختم برا پیدا کردنش اتفاقی با چیزی اشنا شدم به اسم چت روم اون زمانا بیشتر باب بود مهر چت مهسان چت و … خلاصه منم برا اینکه دخترا یا زنا یا جنده ها خخخخ بیشتر تحویلم بگیرند با اسم دانشجوی پزشکی می رفتم یه روز یه دختره پیام داد گفت سلام گفتم سلام و حرف زدیمو ایدی تلگرامم گرفت و تلگرام پیام داد خب گفته بود قبلا دوس پسر داشته و پسره توماشین ممه هاشو مالونده خب من با ذهنیتی که داشتم می گفتم این دختره از اقلیت جندست که دوست پسر داشته … ولی خب چاره ای نداشتم می خواستم سکس کنم خب از حرفای الان من باید متوجه شده باشید که تا اینجای داستان خیلی ناشی و بچه بودم در واقع کس خل بودم .برا همین با وجود این که دختره افتاب مهتاب ندیده هم نبود بالاخره دوست پسر داشت ولی نمی تونستم راضیش کنم حتی بام بیاد بیرون و اون زمان اینجوری فکر می کردم که با هر دختری هم صحبت شدی همون وقت اولش باید بگی بیا بکنمت و حالیم نبود یا شایدم نامردی می دونستم که بقول خارجیا استپ بای استپ رابطه رو پیش ببرم و چند بار ببرمش سینما رستوران بعد کم کم بگم می خوام بکنمت خلاصه خیلی بی تجربه بودم خلاصه با هر بدبختی بود با فاطمه خانوم قرار گذاشتم اولین بار کناره ساختمون بیمه بود بالاخره دیدمش تا اونروزی که دیدمش حدود یک ماه فقط چت بود و حتی عکس هم نفرستاده بود . اونجا اولین بار دیدمش یه دختر تقریبا سبزه با قد ۱۵۷ حدودا با یه قیافه معمولی و حتی کمتر از متوسط با ارایش کم چون می ترسید کسی ببینتش منم ماشین نداشتم گفتم من جلو میرم تو پشتم بیا رفتیم دو تا کباب ترکی خریدم خوردیمو قرار شد بریم سینما رفتیم سینما اونجا دستمو گذاشتم رو پاش هیچی نگفت با خودم می گفتم این چرا دستمو پس نمی زنه چرا میذاره دستم اونجا باشه خب می تونید تصور کنید که چقد حشری میشدم رفتیم سینما من که فیلمو ندیدم فقط یادمه جواد عزتی توش بازی می کرد طنز بود درباره صیغه اینا هم بود ? دست انداختم گردنش دیدم چیزی نمیگه دستامو اروم بردم رو ممش دیدم بازم چیزی نمی گه بعد کردم تو سوتینش و بعد کلی ور رفتن گفتم بیا بشین رو پام که وقتی نشت چشمم به دوربین افتاد سریع فلنگو بستیم خلاصه گذشت و گذشت و یکی دو بار دیگه بیرون رفتیم و بعدش قبول کرد بیاد خونه بکنمش وقتی اومد اولین باری بود کس میدیدم البته توشش سالگی تو جریان امپول بازی مال دختر همسایه رو دیده بودم اما تو بزرگسالی این اولین بار بود خیلی شور اشتیاق و شعف داشتم خلاصه تا یه پنج شش ماهی من اینو می کردم لاپایی یه چند باریم از پشت خیلی عذاب وجدان داشتم که دارم دختره مردمو می کنم ولی خب الان که نگاه می کنم این کارا کلا غلط هست ولی من نه قوله ازدواج دادم نه حتی خیلی لاو باش برداشتم و خودش در واقع انتخاب کرد . خلاصه تمام نگرانیم بود اگه این بم نده چی کار کنم ? هر چند سکس های من و ادم های جدید باز کلی تو زندگیم اومدن و رفتن زندگی من گذشتو گذشت تقدیر من رو بجاهایی برد و کارهایی کردم که امروز شدم یه ادم حرفه ای که همه چیز دیده همه کار کرده از کس کشی تا زورگیری تا جاکشی تا دزدی حتی و … با کلی تجربه های مختلف و یه کله خر که امروز که این متنو می نویسه هیچ رد پایی از ترس تویه ذهنش نیست و چیزی برا از دست دادن نداره نکته اخلاقی که بنظرم لازمه بدونید اینه به عنوان یک دانشجوی پزشکی به شما می گم جق هیچ مشکل جسمی ذهنی روانی نداره و کاملا سیفه و تو هیچ کتاب و مقاله معتبر چیز بدی ازش نیست کافیه اینگلیسی سرچ کنید masturbation یا با یه سکسولوژیست صحبت کنید تا بفهمید کاملا خالی از اشکاله و هیچ side effect و عارضه ای نداره اینم مثل چیزای دیگه جمهوری اسهالی که با خرافه و دروغ و حرف مفت عجینه دقیقا همونه و اگر هم چیزی حس می کنید بخاطر تلقینه خودتونه و این که مایلید یه سری چیزا رو بهم ربط بدید تا به نتیجه ای که ذهنتون قبولش کرده منتج بشه و دومین صحبتم با شما دختراست دختر های عزیز ما پسر های بدبخت گاهی میاییم شما رو میگیریم تو این همه خرج گرونی مهر و بدبختی شعور داشته باشید و مثل یه جنتلمن رفتار کنید نه جنده و به شوهر های ایندتون خیانت نکنید و ارزون نفروشید خودتون رو این داستان کاملا واقعی بود خداحافظ
نوشته: دکتر دیوانه