زنگ ورزش

سلام من محسنم 25 سالمه
این قضیه که تعریف میکنم مربوط میشه به سال دوم راهنمایی زمانی که من 13 سالم بود
من تو راهنمایی خیلی خوشم نمیومد زنگ ورزش برم حیاط با بچه ها باشم . معلم ورزش هم گیر نمیداد .
تو این مدت یا میرفتیم الکی میچرخیدیم یا بازی های کاغذی با دوستام میکردم . یه روز از این زنگ ورزشا فرق داشت که هنوز یادش میوفتم برام جذابه .
یه همکلاسی داشتم اسمش مهیار بود و سفید مفید بود و چهره دخترونه ای داشت
منم راستش ازش خوشم میومد و باهاش خیلی صمیمی شدم .
یه روز تو زنگ ورزش من تو کلاس نشسته بودم و داشتم کتاب میخوندم و اونم اومد نشست پیشم
یهویی ناغافل با لباش گردن منو گرفت یه بوس آروم کرد . من شوک بهم وارد شد و کل بدنم یخ کرد . ولی از خجالت هیچچی نگفتم و مهیار برگشت گفت چیه خوشت نیومد ؟ منم فقط یه لبخند همراه با خجالت تحویلش دادم
بعد از اون بوسش بلند شد رفت حیاط . منم که خیلی خوشم اومده بود و اوایل سن بلوغ بودم و کنجکاوی و لذتش برام چندیدن برابر بود . دیگه نا امید شده بودم که مهیار بیاد تو کلاس
هنوز داشتم با خودم فکر میکردم که دیدم دوباره برگشت نشست پیشم
من یه شلوار لی مشکی و اونم یه کتون مشکی جذب تنش بود . به پاهاش نگاه کردم و اونم سریع فهمید گفت چیه بعد دستشو گذاشت رو رونم و اروم لمس میکرد . منم دیگه روم باز شده بود و دستمو مستقیم بردم رو کیرش . عوضی چه کیری داشت تو اون سن . نیم خیز شده بود و من کلفتیشو حس میکردم . کم کم سفت شد و آخرش کامل سیخ شده بود . من درازای کیرشو از رو شلوار میمالیدیم . به هر صدای کوچیکی عکس العمل نشون میدادیم و میترسیدیم یکی سریع بیاد تو کلاس . واسه همون فقط از رو شلوار مالیدیم . حالا دیگه مهیار کیر منم سیخ کرده بود . اون حرفه ای تر میمالید و دستشو لای رونمم میکشید و تخمامم اروم میگرفت
خیلی دلم میخواست درش بیاریم ولی افسوس وقت نبود و آخرای کلاسمون بود
حشرمون زده بود بالا . یه لحظه صورت مهیارو دیدم که چشاش خمار شده بود . با دیدن چهرش سرعت مالش رو بیشتر کردم و مهیار نفس نفس زد و بدنش شل شد و دیدم از رو شلوار ابش اومد . اونم انقد مالید و منم یهو تو خودم پیچیدم و با لذت آبم دراومد .
هر دومون لذت توپی بردیم از اون روز . دیگه بعد از اون نشد کاری با هم بکنیم و منم بعد اون سال ندیدمش . ولی هنوز به یاد اون روز هستم و یادش بهم لذت میده .

نوشته: محسن

دکمه بازگشت به بالا