زنی عاشق آنال سکس 168
سیاوش : متوجه نشدم چی گفتی ؟ منظورت چی بود …. یعنی شوهرت نمی پرسه تو کجا بودی ؟ -نه واسه چی بپرسه ؟ من اصلا نمیرم سمتش که از من بپرسه … تعجب کرده بود . هنوز بهش نگفته بودم که اون تا چند ساعت دیگه و شایدم تا غروب نمیاد . شانس آوردم که از پر هام فرصت طلب هم خبری نبود وگرنه اون از گربه هم بد تر بود تا بوی گوشت به مشامش می رسید فوری سر و کله اش پیدا می شد . -چی شده آتنا ؟ راستشو به من نمیگی ؟ من یه جوری شدم . دوست دارم بشنوم . تو به من بگی چی شده .. -آخه این میشه یه خبر بد برای تو و حالت گرفته میشه . مجبوری ساعتها با من حال کنی و این برات خسته کننده هست . راستش پژمان یه کاری براش پیش اومده و رفته خارج از شهر .. -اوه نه .. تو اینو از اول به من نگفتی . شیطون . تو می دونستی و داشتی اذیتم می کردی ؟ حالا تنبیهت کنم ؟ سیاوش : مثلا چه طوری ؟ می خوای ولم کنی برم خونه ؟ من که حرفی ندارم . همین الان پا میشم . -من که نمی تونم حریف زبون تو بشم .. -تو که زبون منو بستی آقا خوشگله .. -نبستمش ولی حالا می بندم . لباشو گذاشت رو لبای من . حرکت بدن و کیرشو زیاد تر کرد … و من کار دیگه ای از دستم بر نمیومد جز این که همچنان لباشو میک بزنم . و کسمو با فشار به طرف جلو بدنش بمالونم . دلم می خواست لبامو باز می کردم و جیغ می زدم .. یعنی واقعا یه روزی ا زشدت هوس و این گونه لذت بردنای من کم میشه ؟ من که این طور فکر نمی کردم . برای دقایقی بعد که لباشو از رو لبام بر داشت یه نگاهی به صورتش انداختم .. کاملا سرخ و ملتهب بود .. هیجان زده که به چشای سبزش خیلی میومد اون قدر زیبا بود که آدم فکر می کرد لنز گذاشته . و اون با همین نگاهش منو جادو کرده بود . کف دستاشو به آرومی به پشت بدنم می کشید و ا زرو شونه هام اومد به مرکز کمر و ا زاون جا یک بار دیگه دستاشو گذاشت روی کونم . هنوز کیرش توی کسم بود . -چه حسی داری آتنا . احساس پسیمونی نمی کنی ؟ از این که خلاف جهت آب شنا کردی ؟ -هر کسی آزاده که هر کاری دوست داره انجام بده . مسئول عواقب کارای خودشه . یعنی من به خواسته خودم تسلیم تو شدم و از این کارمم دارم لذت می برم . پس کسی نمی تونه ثابت کنه و بگه که من دارم عذاب وجدان می گیرم . عذاب وجدان رو باید زمانی بگیرم که به بدن خودم ظلم کنم .. اون حالا یواش یواش داشت خودشو با قسمتای دیگه بدنم سرگرم می کرد . برای این که همه جامو ببوسه و بلیسه باید کیرشو از توی کسم بیرون می کشید تا بر بدن من تسلط داشته باشه . -اووووووووفففففف نهه نهههههههههه کسسسسسسم .. بزن .. بززززززززن اووووووخخخخخخ … اونم فهمیده بود کونم چه معجونیه .. در حال فشار گرفتن کونم پشت هم تکرار می کرد که اگه بدونی وقتی اینو داخل شلوار تنگ و چسبون نشون میدی چه حالی میشم ! -اگه دوست داری برم شلوارمو پام کنم .. -نههههههه من حالا خودشو می خوام خیلی واسش صبر کردم . -آره عین مجنون در بیابان پاهات زخمی شد . -اگه بخوای زخمیش می کنم . -فعلا تو منو زخمی کن ..این از همه چی بهتره . ولی کیرش ا زتوی کسم در اومده بود . اون دیگه هیچ حسی نداشت سست سست بود . … بد تر از من نشون می داد . واقعا اون چطور می تونست این قدر تشنه باشه ؟! یه حسی به من می گفت زن و دختر نباید برای اون کم بوده باشه . اون فکر می کرد که زن ایرانی همون زنیه که در بچگی هاش به وقت ترک ایران بوده … دیگه نمی دونسته که شرایط زمانه تغییر کرده و اگه یه زن غربی بیاد این جا در قرتی بازی و دور زدن شوهر خیلی چیزا رو از زن ایرانی یاد می گیره که به عقل جن هم نمی رسه . زبونشو تماما از توی دهنش در آورد . می خواست به من نشون بده که می خواد منو برسونه به آخر خط هوس . -آخخخخخخخخ پسر تو دیگه کی هستی . میگی اهل عشق و حال و سکس نیستی ولی خیلی توی کارت واردی . -واسه اینه که تو هیجان زده ام می کنی . -چرا ؟ تو که این همه زن خوشگل دور و برت بود که مثل زنای این جا به خودشون سخت نمی گیرن . -خب مسئله این جاست دیگه . من می خوام یک زن پاک و اختصاصی ایرونی داشته باشم . -من که اختصاصی نمیشم . من که الان دارم با تو حال می کنم تو خودت بهتر از هر کسی می دونی که شوهر دارم -در عوضش فقط یک معشوق داری . از حال و احوالت می فهم که شرم و حیای یک فرد ایرانی یک زن ایرانی در تو وجود داره . تو حالا معشوقه من هستی و یک زن هموطن من چه مجرد چه متاهل وقتی که معشوق یا دوست پسر می گیره تمام حس و حال و وجودشو واسه همون می ذاره . -تو ا زکجا می دونی که منم همون جوریم . -اینو از گوشت و پوست و صدای نفسهای تو حس می کنم . -از جاهای دیگه حس نمی کنی ؟ -چرا آتنا ولی روم نمیشه اسمشو ببرم . -در عوض کیرت رو می ذاری توش می کشی بیرون … سیاوش : چه راحت داری اینا رو بر زبون میاری . .. یک بار دیگه شروع کرد به لیس زدن سوراخ کوس و کون و نوک سینه هام . انگار وقتی که فهمیده بود شوهرم نیست و من می تونم تا ساعتها توی بغلش بخوابم خاطرش آسوده شده در یه حالت مزه گیری می خواست با من حال کنه …. ادامه دارد ….