زنی عاشق آنال سکس 170

ولی حس می کردم سوراخ کو نم تنگ تر شده . شاید این همون چیزی بود که دوست داشتم حسش کنم . همون چیزی که می خواستم . من نمی خواستم اون حس کنه که خیلی راحت می تونه با من سکس کنه . شاید این بار به جای  محلول منبسط کننده ای که واسه کیر جبار می زدم باید از یک منقبض کننده استفاده می کردم که یه وقتی سیاوش خیال بد نکنه . عیبی هم نداشت اگه درد می کشیدم . بذار اون حال کنه . لذت ببره . شاید انتظار اینو داشتم که اون یک مردی باشه که کلی دوست دختر داشته و من واسش اون جذبه رو نداشته باشم . وقتی که اومد سمت من  که یک زن متاهل بودم همچین احساسی بهم دست داده بود . در حالی که اون فقط  این قرار داد های دست و پا گیر اجتماعی رو نمی پسندید و معتقد به اون دموکراسی بود که می گفت آدمایی که از هم خوششون میاد می تونن در کنار هم باشند و این بسته به  تمایل طرفین داره .. آههههههه کیرش چه نرم و با حال می رفت توی کونم و بر گشت می کرد .. هنگام حرکت از عقب به سمت جلو یه کلفتی خاصی رو حس می کردم که تا حدودی منو به یاد کیر جبار مینداخت . ولی حالا نمی خواستم جز کیر اون به چیز دیگه ای فکر کنم . وقتی هم که داشت اونو به سمت عقب می کشید از اون جایی که مثل حرکت رو به جلو نمی تونست درد آفرین باشه همین جور آتیش می داد و بر گشت می کرد .. آخ که این پسره چه خوب می تونست با کیرش به من و کونم حال بده . یعنی به خاطر اینه که سایز کیرش با کونم هماهنگی داره .. نههههه عشقم خوب وارده کارشو چه طوری انجام بده .  خودم کونمو از عقب حرکتش می دادم تا اونم حرکات رو به جلوی خودشو تند ترش کنه … . دوست داشتم همه این کارا رو اون انجام بده .کف دستمو مرتب به کسم می زدم . دو طرفشو باز می کردم حس می کردم که ورم خاصی پیدا کرده .. سیاوش انگار ششدانگ حواسش متوجه کونم بود که چه جوری منو بکنه که دردم نیاد و منم لذت ببرم ..
-آتنا جون .. خیلی دردت میاد ;
-یه ذره .. ولی به خاطر تو تحمل می کنم . ..
هیچوقت تا به این اندازه دوست نداشتم که وقتی کیر توی کونمه ..با کسم هم ور رفته شه . یکی دو بار در سکس با جبار و سایرین این احساس بهم دست داده بود و همچین حالتی ایجاد شده بود ولی شدت اون تا به این اندازه نبود .. دیگه کار از کس مالی خودم گذشته بود و رسیده بود به سینه ها …
-سیا ..کسسسسم کسسسسسم ..  با کسم بازی کن بدون این که کیرت روازکونم  بیرون بکشی . .. سوختم .. سوختم .. .. واااااییییی .. لبه های کسم ورم کرده ..
 روی کسم طوری از هوس بالا اومده بود که گویی زنبور منو گزیده باشه . کف دست سیاوش که رفت روی کسم و اونم به حرکت کیر توی کون ادامه داد من فقط با سینه هام بازی می کردم …
 -اوووووووفففففف نهههههههه باورم نمیشه که من این کارو کرده  توی بغل تو باشم . سنت شکنی کرده باشم .
سیاوش : این جوری حرف می زنی و من مغرور میشم عزیزم . فکر می کنم که من  کی باشم که با حرفای من رام شدی . یا به من دل بستی .
-فقط با حرفای تو نبوده . با حرکاتت هم بوده که من رام تو شدم …
 -کدوم حرکات . همینی که الان توی کونته و داره می جنبه ;
 -این که آره .. ولی خودت رو میگم . منو ببوس .. ببوس .. لباتو می خوام …
 همین جور که داشت صورتشو به صورتم نزدیک تر می کرد حس می کردم که کیرش هم به سمت جلو کشیده میشه .
 -آتیش گرفتم سیاوش . تو منو کشتی .. لبامو بستی  .
 چقدر از صورت نرمش خوشم میومد . صورتمو به صورتش چسبونده بودم تا بیشتر لذت ببرم . دوست داشت جفت لباشو گاز بگیرم . هر جای بدنمو که دست می زد یه شور خاصی رو حس می کردم .  حس کردم اونم از اون کون پرستای درجه یکه … یه کاری کرد که نمی دونستم چه عکس العملی نشون بدم  یه بند از انگشت وسطی یکی از دستاشو از کنار کیرش کرد توی کونم . کونم بیدی نبود که از این بادها بلرزه ولی باید سیاستو حفظ می کردم ..
-آخخخخخخخخ سیا جون چه درد شیرینی داره .
 -درش بیارم ;
-نه هر جور که خوشت میاد .. منم خوشم میاد ..
-دوستم داری آتنا ; من این جوری بیشتر لذت می برم . با حرفای شیرینت حال می کنم .. فقط همینشو کم داشتیم که  راز و نیاز عاشقونه بکنیم . اصلا این چیزاقبلا با حس و درون من ساز گاری نداشت من نمی دونم چرا این جوری شده بودم . شاید یه تنوعی در زندگیم می خواستم . نمی دونم . شاید … و حدس می زدم شاید عمر عاشقی من  خیلی کوتاه باشه . ولی یه عاشق نمی تونه هیچی رو پیش بینی کنه . اون نمی تونه بگه کی بنزین عشقش تموم میشه و وای می ایسته . سیاوش از چپ و راست شروع کرد به اسپنک ملایم من …
 -پسر خوشت میاد ; لذت می بری ;
 -چقدر از لرزش کونت خوشم میاد . از همین حالا دارم به شوهرت حسادت می کنم . .. این حرفا چقدر واسم آشنا بود ! انگاری داشت همون حرفای جبار رو می زد . اون دیوونه که اصلا می گفت از شوهرت جدا شو تا من بگیرمت . …. ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا