زن اشتراکی
سلام
من کاوه هستم 26سالمه از تهران …داستان اولین سکسم از اونجا شروع شد که من سال 86دانشگاه مشهد رشته معماری قبول شدم و بعد ثبت نام ترم اول توی خابگاه دانشگاه بودم زیاد اهل دختربازی اینا نبودم اما دوستایی که تو خابگاه داشتم ادمای پررویی بودن که شانس ما با چندتا از همونا ترم بعدش یه اتاق اجاره کردم چون دیگه خابگاه بهمون ندادن …یه خونه دانشجویی که دوتا اتاق داشت یکیش که صاحبخونه که یه پیرمرد تنها بود و اتاق ما که سه نفربودیم و یه خیاط کوچک داشت دونفر از هم اتاقیام بچه گرگان و رشت بودن به اسم پرویز و بهروز که همیشه چشمشون دنبال دخترا بود اگه خر ماده هم پیدا میکردن میکردنش تا اینکه یه روز عصر که رفتم خونه دیدم یه زن خوشکل و تپل تو اتاق نشسته …اولش فکر کردم مادر هم اتاقیامه که اومده بهشون سر بزنه …سلام کردم با خنده جوابمو داد مودب رفتم کنار سماور نشستم که پرویز خندش گرفت و گفت کاوه جان معرفی میکنم خانمم شمسی خانم که امروز صیغه کردم چند روز پیشمون هست فکر کردم شوخی میکنه گفتم چی?? گفت باور نداری از خودش بپرس باخنده سری تکون داد و تایید کرد …ناکس از تو حرم صیغه کرده بود …شب رختخاب که انداختیم و برق که خاموش شد زنه با پرویز رفت زیر لحاف و مشغول شدن به ور رفتن به هم صدای اخ و اوخشون بلند شد که یه دفه پرویز لحافو زد کنار و پاهای زنه رو گذاشت رو دوششو مشغول کردن شد بهروز رفت لامپ رو روشن کرد وای چی میدیدم یه صحنه سوپر تا حالا زن لخت ندیده بودم اونم چه زنی تپل سفید سینه های درشت خوشکل …کیر پرویز سیاه بود هی داخل کس زنه عقب جلو میکرد زنه هم بیخال اینکه ما داریم نگاش میکنیم حالشو میکرد تا پرویز ابش اومد و ریخت تو کسش گفتم عجب زنی صیغه کرده که جلو ما داره کس میده بهروزم قشنگ نگاشون میکرد تا اینکه پرویز کارش تموم شد گفت بهروز الان نوبت توه بهروزم عین وحشیا شروع کرد به خوردن سینه و شکم و کس زنه …زنه هی اه و اوه میکرد که پرویز بهم گفت توم میخای برو بکن …دست و پام میلرزید گفتم مگه صیغه تو نیست گفت اختیارشو دارم میگم توم بکنش …منم زود لخت شدم و کیرمو بردم نزدیک دهن زنه که فوری بادستش کیرمو گرفتو مشغول ساک زدن شد لامصب طوری کیرمو میخورد که چنددقیقه طول نکشید ابم اومد دوبار با سینهاش ور رفتم تا اینکه کیرم راست شد کیر پرویزم راست شده بود بهروزم مشغول تلمبه زدن بود که سه تایی حمله کردیم بهش و تا ساعت سه و چهار صبح همه روشهای سکس رو روی زنه پیاده کردیم هم کونشو کردم هم کسشو هم دهنشو بعضی وقتا میرفتیم روی هم نزدیک بود کون هم دیگه بزاریم کیرو کس و کون قاطی شده بود …مشغول بودیم که یه صدایی اومد دیدیم واااااااای صابخونه اومد تو اتاق ازسروصدای ما بیدار شده بود من یخ زدم گفتم کارمون تمومه که پرویز رفت بغلش کردو گفت حاجی بفرما پیرمرده هی غرغر میکرد که ای کثافتا و بی حیاها و تا بعد نیم ساعت دیدم پیرمرده هم اومد تو کار ما عقب نشینی کردیمو پیرمرده مشغول شد کیرش نیمه راست شده بود که بهروز گفت حاجی همین هم بسته هل بده بره داخل کسش که پیرمرده فشار داد و کس زنه از بس گشاد شده بود کیرش فوری رفت توی کسش …پیرمرده سه چهارتا تلمبه زد و ابشو ریخت تو کسش بعد بلند شد و گفت دیگه ازینکارا نکنید پرویزم خندیدوگفت باشه حاجی چشم…زنه چندماه پیشمون موند و برامون غذا درست میکرد زن همه مون شده بود یه زن اشتراکی خیلی خوشکل… هر شب سه نفره میکردیمش بعضی وقتا سه تایی کیرمونو باهم میکردیم تو کسش یا یکی کونش میزاشت دوتا کسش همزمان زنه هم حشری میشد و خیلی وقتا ارضا میشد هر شب کارمون شده بود سکس کلا لخت داخل اتاق میگشتیم پیرمرده هم بعضی وقتا که هوس کس میکرد میومد پیشمون یه کس میکردو میرفت چند ماه ازمون اجاره نگرفت چن وقتی میومد کس بکنه سه تایی میرفتیم کنار زیاد طول نمیکشید چند دقیقه تلمبه میزد ابش میریخت تو کس زنه و میرفت پرویزو بهروز ازاینکه پیرمرده به جای اجاره با یه کس راضی میشه خوشحال بودن اما من میترسیدم بعدا هوس کون بکنه و سه تایمونو بجای اجاره بگاد
تا اینکه ترم تموم شد و برگشتیم خونه اون ترم همه درسارو با نمره عالی پاس کردم …
امیدوارم خوشتون اومده باشه
نوشته: روحانی امت