زن مکانیک
سلام برو بکس اسم من حمید هست 36 سالمه تعریف نباشه هم خوشتیپم هم خوش استیل قدم 182 و هست و سایز کیرم هم 18 سانته و کلفت . این ماجرائی که میخام براتون تعریف کنم همین یک هفته پیش برام اتفاق افتاد یعنی هفته اخر شهریور . خب من یه پرشیا دارم که یه ایرادی پیدا کرده بود و خلاصه با پرس و جو یه مکانیکی بهم معرفی کردن و ماشینو بردم پیشش که نگاهی بهش بکنه و مشکلش برطرف بشه . حتما دیدید که این مکانیکیها معمولا جاهائی از شهر هستن که خیلی محلیت جالبی نداره نمیخام توهین کنم ولی خب از ظاهر خوبی برخوردار نیستن دیگه . ساعت نزدیک ظهر بود که رفتم به ادرس مکانیکه و ماشینو برسی کرد و گفت باید منتظر بشی گفتم باشه میمونم پسره رفت و به شاگردش گفت یه کارهائی رو ماشین انجام بده منم رفتم اونطرف خیابون تو سایه وایساده بودم اینور و اونور و نگاه میکردم همینطوری که به اطراف نگاه میکردم متوجه شدم دقیقا بالای همین گاراژ مکانیکی که خیلی هم بزرگ نبود یه خونه مسکونی هست و لای پنجره هاش هم بازه و باد کولر پرده خونه را به بیرون زده خیلی توجهی نکردم و تو سایه همش این پا و اون پا میکردم بعد دوباره که چشم به پنجره افتاد دیدم یه خانمی زول زده به من ، اولش رومو برگردوندم که مثلا ندیدمت ولی کنجکاویم نمیزاشت دوباره نگاه نکنم برگشتم دوباره نگاه کردم دیدم هنوز داره منو نگاه میکنه یکمی نگاهش کردم ولی اون از من پر رو تر بود و همینوطری نگاهم میکرد برای سومین بار برگشتم که نگاهش کنم دیدم نیست تو دلم گفتم عجب محله ایه . ولی زنه به چشم خوشگل اومد نمیدونم چرا ولی هوس کرده بودم که بازم ببینمش بازم همینطوری الاف وایسده بودم که دیدم زنه با یه مانتوی جلو باز و یه شال رو سرش که خیلی هم با حجاب نمیشد اومد و از اونطرف خیابون یه صد قدمی و رفت و دوباره برگشت و بهم نگاه میکرد منم بهش دیگه زول زده بودم قدش نمیشه گفت بلند ولی کوتاه هم نبود نه لاغر بود نه چاق سینه های تقریبا کوچیکی داشت یه تیشرت زرد تنش کرده بود یه مانوی ساده جلو باز و یه شلور چسبون که پاهی تقریبا لاغرشو نشون میداد همش با نگاهم دنبالش میکردم که دوباره رفت تو خونه اش هر چند ثانیه یه نگاهی به پنجره میکردم ببینم میاد نگاه کنه یا نه که دیدم انگار اونم کرمش گل کرده خلاصه یه چندبار یواشکی به هم نگاه میکردیم محله رفت و امد داشت و نمیشد خیلی تابلو بهش زول بزنم اونم هی سرشو میاورد بیرون و سر باز بدون روسری یه نگاهی میکرد و میرفت داخل دیگه کیرم براش داشت شق میشد ولی مونده بودم که چطوری اخه مگه میشه اینو بکنمش کیرم هی نیمه شق میشد و میخوابید یه سیگار روشن کردم و داشتم سیگارمو میکشیدم که دوباره دختره از پنجره نگا میکرد و میخندید رفتم پیش مکانیکه ازش پرسیدم چقدر کار داره اونم گفت سه چهار ساعتی کار داره اگر میخواهی برو به کارت برس بهت زنگ میزنم شماره بهش دادم اومدم بیرون نمیدونستم چکار کنم از طرفی این دختر کرم میریخت برام بهم امار میداد ولی راستش جرات نداشتم کاری بکنم از طرفی هم اگر میخواستم برم خونه برگردم اصلا حوصله اش را نداشتم . تو همین فکرا بودم که دیدم دختره دوباره اومده کنار پنجره بهش نگاه کردم لامصب تو اون محله این زن خیلی خوشگل بنظر میومد اگر محله های بالای شهر بود مثل یه خانم با کلاس میبود ولی اینجا تیپش ساده بود . همینطوری که دزدکی بهش نگاه میکردم با اشاره انگشت بهم حالی کرد برم پیشش وای وقتی اینو ازش دیدم کپ کرده بودم که این داره بهم چی میگه ؟هی با انگشت اشاره بهم میگفت بیا بیا داشتم خل میشدم یعنی این دختره واقعا داره بهم میگه برم خونه اش دو به شک بودم ولی دختره وقتی دید من هاج و واج موندم و کاری نمیکنم با دستش بهم گفت خاک بر سرت و رفت داخل وای داشتم دیونه میشدم این دختره داشت بهم میگفت برم پیشش و احتمالا هم میشد باهاش سکس کرد ولی از محله و ادمهاش ترس داشتم یه چند دقیقه ای منتظر موندم که دوباره دختره اومد جلوی پنجره اینبار یه تاپ قرمز استین حلقه ای تنش کرده بود از پشت پرده توری وایساده بود و نگاه میکرد منم همینطوری داشتم بهش نگاه میکردم یه بار دیگه با دست بهم اشاره کرد بیا منم دیگه واقعا عقل از سرم پریده بود با اشاره سر بهش گفتم باشه ولی نمیدونستم چکار کنم اونم با دست بهم گفت همونجا وایسم منم دیگه چاره ای نداشتم بدجور دختره رفت بود رو مخم . وایسادم دیدم دوباره اومده بیرون و یه نگاهی بهم کرد فهمیدم باید برم دنبالش با یه فاصله چند متری پشتش راه افتادم اون یه کوچه رو دور زد و از یه در خونه رفت داخل انگار این زمینی که زیرش مکانیکی بود یه در دیگه از اون یکی کوچه داره . در را باز گذاشت منم سریع رفتم داخل و دیگه بدون سر صدا دوتائی سریع رفتیم توی خونه ولی همش میترسیدم قلبم داشت به شدت میزد هم از ترس هم از هیجان که قرار با این زنه سکس کنم دختره که منو برده بود تو خونه اش در را پشتم بست و بهش سلام کردم اونم خندید لبشو اورد جلو لبشو بوسیدم گفتم اسمت چیه تنهائی؟گفت نرگس هستم اره تنهام نترس اگر تنها نبودم بهت نمیگفتم که بیائی خر که نیستم دستمو گرفت برد تو اتاقش بعد یهوئی گفت وای کفشات زودی دوید رفت کفشامو برداشت و اورد داخل یه جا قایمش کرد منم که دیگه دلم میخاست زودتر بکنمش و بزنم بیرون گفتم نرگس چرا منو تو خونه ات راه دادی گفت ازت تیپ و قیافه ات خوشم اومده عیبی داره؟گفتم نه نمیدونم ولی ما که همدیگرو نمیشناسیم گفت اینارو ولش کن تو هم هی بهم نگاه میکردی حتما توهم دلت میخاد دیگه گفتم چیرو ؟گفت خودتو به اون راه نزن منم دلم سکس میخاد دیگه منو برد تو اتاق خوابش و همدیگرو لخت کردیم وای لعنتی با اینکه ارایش سکسی نداشت ولی صورت جذاب و خوشگلی داشت بدنشم رو فرم بود فقط اگر یکمی سینه هاش بزرگتر بود عالی میشد بدنش سفید بلوری بود کسشم باریک و کونشم نه کوچیک بود نه بزرگ همه چیزش خوب بود هرچی بیشتر میدیمش بیشتر جذبش میشدم اونم وقتی کیرمو دید گفت وای اینو ببین چه کلفت و بزرگه گفتم دوسش داری؟گفت اره من عاشق چنین کیرهائی هستم ولی خیلی کم پیش اومده قسمتم بشه گفتم پس انگار با خیلی ها بودی ازم ناراحت شد گفت چیه بدت میاد هری؟گفتم نه عذر میخام ببخشید نرگس گفت اگر دوست نداشتم هیچوقت راهت نمیدادم گفتم باشه ازت عذر خواهی کردم دیگه ببخش دیگه گفت باشه عیبی نداره بعد خوابوندمش رو تخت و رفتم سراغ لیسیدن کسش اونم اه و ناله میکرد یکمی که کسشو خوردم ازش پرسیدم شوهرت کی میاد یه موقع نیاد بگا بریم اونم خندید و گفت نه نیست نترس کسمو بخور منم دوباره شروع کردم لیسیدن کسش و پاهاشو از هم بازه باز کرده بودم و سوراخ کونشم میلیسیدم اونم هی میگفت اخ بخور لعنتی بخور کسمو بخور کسمو منم داشتم براش خودکشی میکردم کس و کونش واقعا حرف نداشت تمیز و خوشگل و ظاهرا تنگ دیگه اینقدر براش لیسیده بودم که کسش حسابی خیس خالی شده بود گفتم نرگس میخام بکنمت اونم گفت جون کیرتو بکن تو کسم لعنتی دارم میمیرم ، نشستم جلوی کسش و کیرمو مالیدم لای کسش خیلی کیف داشت نرگس هی میگفت وای اخ بکن توششش بکن توششش بهش گفتم بگو بکن تو کسم میگفت بکن تو کسم بکن تو کسم منم دیگه حشری شدم کیرمو تا ته کردم تو کسش وای فکرشو میکردم تنگ باشه خیلی حال میداد، کسش همه کیرمو محکم گرفته بود نرگس جیغش رفت هوا با ناخونهاش بازوهامو داشت خراش میداد ولی کس تنگ و داغش بینهایت حال میداد یکی دوبار اروم اروم تو کسش عقب و جلو کردم تا یکمی به کلفتی کیرم عادت کنه ولی همش زیرم داشت درد میکشید و هی ناخونهاشو تو گوشت تنم میکرد منم دیگه از بس حشری بودم که به درد کشیدنش توجهی نکردم و شروع کردم به تلمبه زدن تو کسش نرگسم هی ناله میکرد و اخ اخ میگفت منم کیف میکردم که دارم یه زن خوشگل تو خونه اش میکنم یکمی که از تلمبه زدنم گذشته بود دیگه نرگس هم انگار داشت لذت میبرد چون دیگه ناخونهاشو تو تنم نمیکرد و هی بازوهامو میمالید ازش یه لب گرفتم اونم حسابی لبهامو مک میزد داشت کیف میکرد بهش گفتم خوشت میاد خانمی؟اونم با اه و ناله میگفت اخ اره بکن بکن وای بکن اخ اخ وای وای منم محکم تو کسش تلمبه میزدم دیگه خودمو انداخته بودم روش و دستامو برده بود زیر کونش و داشتم کونشو از هم بازش میکردم دلم میخواست جرش بدم لعنتی از بس کسش حال میداد که داشتم دیونه میشدم دم گوشش میگفتم کست دارم جرش میدم کستو دارم جر میدم اونم ناله میکرد و میگفت جرم بده جرم بده هر جوری بود انگشت وسطی رو رسونده بودم به سوراخ کونش از اب کسش که لای چاک کونش بود انگشتمو خیس کرده بودم داشتم سعی میکردم کونشو انگشت کنم نرگس هم مدام زیر گوشم ناله میکرد دیگه وقتی سر انگشتم وارد کونش شد یه اخخخخخ گفت منم نصف انگشتمو فرو کردم تو کونش نرگس گفت وای سوختم درش بیار درش بیار ولی من توجه نمیکردم و هی انگشتمو تو کونش بیشتر فرو میکردم دیگه تو اون وضعیت سخت هر جوری بود تقریبا همه انگشتمو کرده بودم تو کونش و داشتم کسشو میگائیدم نرگس هی جیغ و داد میزد که وسط گائیدنش بودم که صدای گریه یه بچه بلند شد وای انگار برق منو گرفته باشه اصلا انتظار نداشتم بچه ای تو خونه باشه نرگس گفت وای خدا مرگم بده بلندشو منم سریع کشیدم بیرون و نرگس مثل فنر از جاش پرید و لخت رفت تو یه اتاق دیگه و منم پکر شده بودم و خسته هم بودم همونطوری لخت دراز کشیدم ولی همش تو حس لذت گائین کس نرگس بودم چند دقیقه گذشت و نرگس دوباره اومد تو اتاق وقتی منو دید اومد خوابید روی بدنم کیرمو با کسش میزون کرد و فرستادش تو کسش گفتم نرگس بچه ات خوابید گفت اره گرفتم بغلش کردم نرگس هم داشت خودش کسشو رو کیرم میگائید و هی ناله میکرد منم سینه های خوش فرم کوچیکشو میمالیدم و گاهی هم مکشون میزدم اونم سر مست و شهوتی داشت بهم کس میداد هی میگفت اخ کیرت کلفت کیرت کلفته هی محکم رو کیرم بالا و پائین میکرد خیلی واقعا مزه میداد دوباره خوابوندمش و پاهاشو دادم بالا و کردم تو کسش هی میگفتم کیرمو دوست داری؟اونم میگفت وای بکن بکن بکن دیگه شاید بیست دقیقه شایدم کمتر و بیشتر داشتم تلمبه میزدم که ابم نزدیک بیاد منم ناله میزدم اونم ناله میزد هی میگفت جرم بده جرم بده منم دیگه نتونستم خودمو نگه دارم کیرمو تا بیخ کردم تو کسش و ارضا شدم و همه ابمو ریختم تو کسش و افتادم روش وای که چه لذتی ازش برده بودم همینطوری روش افتاده بودم و نفس نفس میزدم که دوباره یه شوک دیگه بهمون وارد شد زنگ در خونه اش زده شد و نرگس گفت وای بلندشو بلندشو منم مثل جن زده ها از جام پریدم نرگس هرچی لباس بود رو داد تو بغلم در کمد را باز کرد گفت برو تو قایمشو منم هاج و واج مونده بودم که چی شده نرگس منو کرد تو کمد در را روم قفل کرد اروم بهم گفت نترس چیزی نمیشه منم داشتم سکته میزدم دیگه فقط ارزو میکردم سالم از این خونه در برم نمیدونستم قراره چی سرم بیاد فقط تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که گوشیمو خاموش کنم بعد صدای یه مردی اومد که از دور بود انگار با نرگس تو پذیرائی حرف میزد همش خدا خدا میکردم چیز نفهمه بعد با نرگس اومدن داخل اتاق مرده وقتی حرف زد از تن صداش شناختمش ، دوزاریم افتاد که با کی سکس کردم بله نرگس خانم زن همون مکانیکه بود اینو از تن صداش متوجه شدم که یه جور خاصی حرف میزد و کاملا معلوم بود که این مرده همون مکانیک ماشین خودمه تو دلم غوغای بود هم داشتم از ترس سکته میزدم هم از اینکه با زنش سکس کرده بودم خنده ام گرفته بود مرده به نرگس گفت چرا لختی نرگسم گفت داشتم میرفتم حموم اونم هیچی نگفت نرگس دیگه صداش نیومد بازم ترس وحشتناکی اومد تو وجودم که نکنه این یارو بیاد در کمد را باز کنه بعد شنیدم که یارو گفت اه این مرتیکه الاغم که گوشیشو جواب نمیده معلوم نیست کدوم گوری رفته ؟فکر کنم داشت منو میگفت . خلاصه یک ربع ساعتی تقریبا گذشته بود که نرگس از حموم اومد بیرون و یه راست اومد در کمد را باز کرد به من نگاهی کرد وای از دیدنش با هوله و نیمه لخت بازم کیف کردم یه جوری بهم حالی کرد که نترسم و صدام در نیاد بعد دوباره در را قفل کرد و تقریبا شاید دو سه ساعتی شوهرش خونه بود و انگار ناهار خورد و یه چرتی هم زد و بعد رفت و نرگس اومد در را باز کرد داشتم دیگه خفه میشدم فقط دوست داشتم در برم ولی نرگس بازم دستمو گرفت کشید نزاشت برم بهم گفت من بازم میخام حمید فتم تورو خدا دست بردار دیدی که داشتم به فاک میرفتم نرگس با التماس گفت تورو خدا حمید نیاز دارم گفتم نرگس جون بزار برم الان دوباره شوهرت سر و کله اش پیدا میشه و جفتمونو میکشه نرگس بهم چسبیده بود و ولم نمیکرد هی کیرمو میمالید کیرمم دیگه بلند شده بود نشست جلوم و شروع کرد خوردن کیرم کیر بد مصب منم دیگه حسابی شق کرده بود دوباره رفتیم تو تختش و کسشو براش میخوردم اونم ناله میکرد کیرمو کردم تو کسش یه اخ جونی گفت که جیگرم حال اومد و شروع کردم دوباره کردنش واقعا زده بودم به سیم اخر چند دقیقه از کس کردمش گفتم نرگس کونتو میخام اونم یه خنده ای کرد گفت فقط تورو خدا یواش بکن باشه گفتم جون باشه نرگس جونم نرگس گفت از کشوی میز وازلینو بیار تا راحتتر بره توش منم کشیدم بیرون و کسشو بوسیدم خیلی کسش زیبا و با حال بود یکمی هم کسشو لیسیدم که کیف کنه نرگسم اروم ناله میکرد و با دستش سرمو به کسش فشار میداد بعد از کشو وازلین اوردم نرگس گفت تورو خدا اروم بکنی کیرت خیلی کلفت تا حالا به همچین کیری کون ندادم منم خندیدم گفتم خیالت راحت نرگسم اول کیر خودمو حسابی چربش کردم بعدم با انگشت وازلین مالیدم رو سوراخ کونش که معلوم بود خیلی کم کون داده کونش میشه گفت تقریبا اکبند بود نرگس پاهاشو داده بود بالا منم داشتم با انگش میکردم تو کونش تو سوراخشو چرب میکردم نرگس هی میگفت اخ وای یواش یواش چشماشو بسته بود و لبشو گاز میگرفت و ناله میکرد با انگشتم حسابی میکردم تو کونش دیگه خوشش میومد زیر لب با ناله میگفت اخ حمید بکن تو کونم بکن تو کونم منم کیرمو گذاشتم رو سوراخش نرگس چشماش باز شد و اروم کله کیرمو فرو کردم تو کونش انگار برق نرگس را گرفته باشه چشماش داشت میزد بیرون بد بخت راستم میگفت سوراخ کونش خیلی کوچیک تنگ بود اونم برای کیر به کلفتی کیر من دیدم بخوام معطل کنم از درد کونش پشیمون میشه با یه حرکت دیگه همه کیرمو چپوندم تو کونش و سریع لبهاشو گرفتم داشتم لبهاش میخوردم نرگس هی مشتم میزد و سرشو تکون تکون میداد ولی من ولش نمیکردم یکمی همینطوری تقلا کرد دید نمیتونه کاری بکنه و منم ولش نمیکنم ارومتر شده بود منم لبمو از لبش برداشم بوسش کردم گفتم تحمل کن نرگس جونم تحمل کن اونم اشکش از گوشه چشمش سرازیر شده بود گفت بیشرف خیلی درد دارم درش بیار نمیخام کون بدم درش بیار هی التماس میکرد دربیارم ولی من به حرفش گوش نمیدادم خلاصه چند دقیقه ای کیرم تو کون داغش بود بیشرف انگار خودشم از قبل توی کونشو حسابی تر تمیز کرده بود چون هیچی تو مقعدش نبود یه تیکه گوشت خالص و داغ و تنگ . وقتی دیدم نرگس دیگه تقریبا اماده گائیده شدنه اروم اروم شروع کردم به عقب و جلو کردن تو کونش نرگس همش میگفت اخ اخ اخ منم هی بیشتر درمیاوردم میکردم توش دیگه انگار سوراخ کونش پذیرای گائیده شدن بود داشتم تو کونش تلمبه میزدم نرگسم داشت کم کم حال میکرد منم با چوچولش بازی میکردم تا بیشتر حشری بشه و کیف کنه اونم دوباره ناله های شهوتیش بلند شده بود کونشم انگار جا باز کرده بود برای کیرم منم تلمبه میزدم و قربون صدقه اش میشدم دیگه نرگس همش میگفت وای جون بکن حمید جون فدات بشم دارم میمیرم اخ وای بکن بکن بکن هی میگفت بکن اینقدر تکرار میکرد که داشتم دیونه میشدم منم محکم میگائیدمش دیگه کونشو حسابی براش گشاد کرده بودم راحت کیرمو درمیاوردم میکردم توش بهش گفتم داگی شو اونم سریع برام قمبل کرد منم از پشت گداشتم تو کونش وای وای چه حالی میداد نرگس همش میگفت وای جون کیرت چقدر کلفته دارم جر میخورم اخ بکن کونمو بکن کونمو منم نیم خیز داشتم رو کونش تلمبه میزدم موهاشو گرفته بودم تو دستم سرشو به عقب کشیده بودم نرگس داد میزد میگفت جرم بده جرم بده دیگه داشتم به اوج میرسیدم و کیرمو تا ته کونش فشار دادم و ابمو ریختم تو کونش نرگسم که دیگه نتونست تحمل کنه از بس لذت برده بود و ارگاسم شده بود که خوابید رو تشک منم باهاش افتادم روش و کیرم همچنان تو کونش نبض میزد و کیف میکردم یکی دو دقیقه ای رو کونش بودم و کشیدم بیرون و خوابیدم کنارش بینایت لذت برده بودم دستی به کونش کشیدم نرگسم برگشت نگاهم کرد گفت لعنتی گائیدی منو صورتشو بوسیدم گفتم توهم منو گائیدی تا حالا چنین سکسی نکرده بودم خیلی حال داد ازش تشکر کردم حسابی بغلش کردم بوسیدمش و نوازشش کردم نرگس گفت پاشو بریم حموم گفتم نه دیگه میترسم دوباره شوهرت بیاد دیگه راه فراری ندارم اونم خندید و گفت باشه پس میخواهی بری؟گفتم اره اگر اجازه بدی گفت باشه برو ولی تو نگاهش یه حرفی بود که نمیگفت گفتم نرگس ؟گفت جونم گفتم میشه بازم باهم سکس داشته باشیم اخه نمیدونی چقدر باهات حال کردم نرگسم گفت چرا نشه حمید جون منم خیلی باهات حال کردم لبشو بوسیدم گفتم ازت بینهایت ممنونم نرگسم دیگه رفتم دستشوئی و خودمو تر تمیز کردم و لباسمو تنم کردم نرگس هم همونطوری لخت بود و گفت میخاد بره حموم ازش شمارشو گرفتم شمارمو هم بهش دادم گفتم میتونی بیائی بیرون گفت اره میام فقط باید جا داشته باشی گفتم دارم خیالت راحت باشه اونم خندید و بوسم کرد گفت یواشکی برم کسی نبینه منم لبشو بوسیدم و زدم بیرون سر کوچه بودم گوشیمو روشن کردم دو سه دقیقه بعد گوشیم زنگ خورد دیدم شوهر نرگس هست گفت کجای اقا ماشین خیلی وقته اماده است گفتم نزدیک دارم میام گفت چرا گوشیت خاموش بود گفتم شارژش تموم شده بود و رفتم خونه و برگشتم . تو دلم میگفتم ندیدی چطوری داشتم زنتو برات میگائیدم بدبخت . خلاصه رفتم ماشینو تحویل گرفتم . الان هنوز نتونستم دوباره با نرگس سکس داشته باشم اگر دوباره تونستم باهاش سکس کنم براتون تعریف میکنم .
نوشته: حمید