زن نامرئی 218
–
دو تایی شونو انداخته بودم به جون هم و لذت می بردم . .. حالا نوبت حامد خان بود که کیرشو بذارم توی دهنم و با هاش حال کنم .
-نههههههه نههههههه نکن اقدس اقدس جون .. جووووووووون ..
-چی شده .. هیچی هیچی . من می ترسم . این جا جن داره ..
-مرد دیوونه شدی ; جن کجا بود الان با من بیاد توی امریکا . من تا اونجایی که خبر دارم خود دولت یه عده از جن ها رو استخدام کرده که با اونا همکاری کنن . جاسوسی کنن . اون وقت اونا نمیان ما رو که مامور دولت هستیم و داریم واسه اتمی شدن کشور و بمب اتم دار شدن تلاش می کنیم اذیتمون کنن .
کیر حامد رو توی دستم می گردوندم ..
-نگاه کن اقدس کیرم چه جوری داره تکون می خوره ; آخخخخخخخ کیرم کیرم . اصلا دلم نمی کشید این دفعه بیام امریکا . نمی دونم تو چرا با من اومدی ;
-چی ; تنها میومدم و تو با ابن اجنه حال می کردی ; ممکن بود رئیس جمهور امریکا بخواد زنشو بده زیر کیر تو تا باهاش حال کنی .
-اونو جلو سگ بندازی نمیگاد .
-فکر کردی سگای امریکایی حاضر باشن زن تو رو بکنن ;
-کار اینا معلوم نیست حامد جان . اومدیم این بار اعلام کنن که مثلا یک تفاهم نامه ای رو امضاء کنیم که همه با هم بشینیم سکس کنیم . خب این چی رو می رسونه . ما مسلمونیم .
-زن چیه حرفای الکی می زنی . من زن خودمو بدم به یکی دیگه و یکی دیگه هم زن خودشو بده به دست من ; صد بار بهت گفتم نری این داستانهای سکسی رو نخونی . از بس به تو اعتماد دارم و به کارای تو نظارت ندارم تو رو به امون خدا ول کردم تو به هر جا که دوست داری سرک می کشی.
-تو خودت به کی میگی مرد تو که از من بد تری . تو از کجا می دونی که از این داستانها و از این سایتها وجود داره;
-ببین عزیزم . من مامور امنیت نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم . اگه چشم راست رهبر نباشم چشم چپش که هستم باید همه اینا رو در نظر بگیرم .. آخخخخخخخ نههههههه نهههههههه یکی کیرمو گرفته طرف صورتت . داره می ریزه وووووویییییی خوشم میاد ..
-چی داری میگی مرد . تو که فعالیتی نکردی . آب که همین جوری خودش نمیاد .
-حالا که داره میاد .
– دارم دیوونه میشم ..
-عزیزم یکی داره واسه من جق می زنه.
-بد نشد که . یکی رو واسه این کارت استخدام کردی . ببینم اون زنه یا مرد ;
-حالا چرا این قدر حسادت می کنی ..
آب کیر حامد روی صورت زنش ریخته شد و در همین لحظه من رفتم طرف صورت اقدس آب کیر ها رو به طرف لبش هدایت کرده تا اونا رو بخوره . حالا اون دچار ترس و لرز شده بود .- حامد یه دستی داره آباتو می فرسته توی دهنم . من نمی خوا اینارو بخورم . من بدم میاد .
-دستش درد نکنه هر کی داره این کارا رو با ما می کنه . معلوم نیست اینا ارواح هستند یا اشباح ; -چه فرقی دارن ;! نجس کردی منو مرد . اصلا پاکی و این حرفا حالیت نیست .
کیر حامد با این که خیس کرده بود ولی هنوز شق بود . بهترین موقعی بود که برم رو کیرش بشینم و قبل از این که شل شه با تلمبه زدن حالت و استیل اونو همچنان حفظ کرده نگه داشته باشم . حامد روی تخت طاقباز دراز کشیده به سقف نگاه می کرد .. منم رفتم آروم به سمت کیرش تا بخواد بفهمه چی شده دستمو گذاشتم رو چشاش . منم که این جور مواقع از یک متخصص هم متخصص تر میشم سریع رفتم رو کیرش نشستم .
-مرد چه خبرته .. چرا این جوری بازیت گرفته . مثل بچه ها خودت رو روی تخت حرکت میدی ;
حامد دیگه از ترس حرفی نزد وجواب زنشو نداد . نمی خواست خودشو لو بده . دیگه ترسیده بود از این که بخواد اون چه رو که بر سرش میاد برای همسرش تعریف کنه . واقعا در مانده شده بود .
-ببینم حامد هنوز هیچ کاری نکرده الکی سر و صورت ما رو نجس کردی .
-برو حموم یه دوشی بگیر غسلی بکن بیا . این جوری شاید جن و جادو از دور و بر ما دور شه .
-نه این که تو نجس نیستی ; نجس اصلی تو هستی . من که نیازی به غسل ندارم . آب من که نریخته . من که ار ضا نشدم تازه هنوز که منو نگاییدی .
-بس کن زن چقدر حرف می زنی . حوصله منو سر بردی . نا سلامتی ما فردا باید در کمیسیون هسته ای شرکت کنیم .
-اصلا برای چی این همه کمیسیون بر گزار می کنن; ما اینجا چیکار می کنیم اون همه جمعیت این جا چیکار می کنن ;
-عزیزم سیاست پدر و مادر نمی شناسه بهتره در این کارا دخالت نکنی . بذار ما حقوق مفت و مجانی خودمونو بگیریم و به ریش این ملت که بابا ننه شون با مشت گره کرده جاده صاف کن ما شدن بخندیم و خوش باشیم …. پایان … نویسنده …. ایرانی