زن پولکی
باسلام و درود خدمت خوانندگان عزیز،
این داستان واقعی است،ولطفا فوش ندهید,
این جانب مصطفی هستم،فشارجنسی با افزایش سن بیشتر میشود،وهرطور آدمی باشی فشارش اخر گریبان گیر میشود،من سکس کامل نداشته ام،وفشارها هر روز بیشتر میشود،۲ سال پیش از اینستاگرام شماره خاله پیدا کردم،زنگ زدم گفت بیا فلان جا،۲۰۰ تومن از من پول خواست واریز کردم(میدانستم که دروغ میگوید۹۰درصد)ولی بخاطر فشار وارد شده و ۱۰ درصد واقعی بودن واریز کردم,بعد شماره دیگری داد به ان شماره پیام دادم،پول تضمین خواست۸۰۰تومن،منم فوش دادمو دست از پادراز تر برگشتم،قرص و ذوق اولین سکس و…
بعد از ۲ سال روزی با فشار جنسی بر میگشتم به خانه بعد از ظهر بود، تو خیابان فرعی زنی را دیدم که جلوی مغازه بسته ایستاده چند قدمی رفتم جلوتر دوباره نگاه کردم دیدم میشناسمش،خیابان خلوت بود،به خودم جرائت دادم رفتم جلوتر،وگفتم ازتون خوشم اومده میخوام دوست شم و…اون شمارمو خواست بهش گفتم تک بنداز انداخت و منم خوشحال که یک زن رو مخ کردم،۲ساعت دیگر به گوشی جواب داد،گفت خرج من بالاست،۵۰۰میگرم،منم شق درد،گفتم باشه،مکان ندارم من ،اون گفت وقتی خلوت باشه خودم میگم میای خونمون،۳روز زنگ زدم ولی موقعیت جور نمیشد،روز۴ام زنگ زدم گفت فلان جام رفتم اونجا برداشتمش ذوق اولین سکس اومد تو کلم با سرعت تمام رفتم سوارش کردم،بعد دستاشو گرفتم لمس کردم،گفتم امروز خونتون خالی گفت نه بچه هام الان بیرونن به خاطر اون میرم خونه باشه برای بعد،گفتم حداقل تو یه کوچه خلوت یه لب بده میمرم من،گفت نه تو یه جای خلوت وایسادم گفتم بمالش حداقل گفت پول بده بعد بمالم،گفتم چقدر گفت ۵۰۰ اولین قرارمونه گفتم ۱۰۰ میدم گفت نه بعد با اصرار من مالید منم کصشو نصفه نیمه مالیدم ،خالی شدم۲ دقیقع ایی،بعد گفت پول،گفتم از خودپرداز بردارم بدم ،رفتیم اولین خود پرداز ۱۰۰ تومن برداشتم دادم،گفت کمه،گفتم کاری نکردیم که یکم من من کرد و ناراحت شد،۲۰ تومن دیگه دادم،گفت خالیت کردم۵۰۰ باید بدی،(خودم جق میزدم از خالی کردن اون بهتر بود)از رو شلوار یکم مالیده بود۱۲۰گرفته بود طلب کارم بود،
دیروز بهش زنگ زدم گفتم بیام پیشت گفت بی عرضه ایی دیگه بهم زنگ نزن و…
نوشته: ارشاد