سارا ساپورتی
سلام من محمد هستم .22ساله خداییش خوشگلم هستم بلند قدو ورزشکارتاحالا خیلی از این داستان ها خوندم که راست ودروغش رو نمیدونم.
اما به قران این داستان من راسته اگرم الان دارم میگمش می خوام سبک شم.این داستان مربوط به یک سال پیش چند وقتی میشد که یک پراید132 خریدم خیلی خوشگل بود سوارشدم و رفتم ساندویچی دوستم که ساندویچ بخورم کارم تموم شداومدم که برگردم خونه دیدم 2تا خانوم دارن از پیاده رو رد میشن 2تا بچه هم باهاشون بود.خداییش خیلی زیبا بودن.یکیشون ساپورت پوشیده بودکه اسمش سارا بودرنگ پوست سفیدو جذاب.ماشین رو روشن کردم و دنبالشون رفتمبوق زدم نگاه نکرد گاز زدم ماشین بازم نگاه نکرد.اخرسر نگاهی انداخت ولی خیلی سرد.رفتن تو یه کوچه منم رفتم با ماشینم افتادم جلوشون و شمارم رو حاظر کردم اومد کنارم که رد بشه دیدم خودش دست اوردو شماره رو برد.منم خوشحال شدم وکلی هم مغروررفتم منتظر تماسش شدم ولی خبری نشد .روز بعد از دوستم پرسیدم که اون زنه کی بود گفت اسمش سارا هستش و از شوهرش جدا شده.ظهر دوباره همون سر کوچه منتظر شدم بیاد که اومد صداش زدم گفتم چرا تماس نگرفتی گفت دوست نداشتم گفتم پس چرا شماره گرفتی گفت تا شرت کم میشد.دلم شکست.چند روزی اومدم .لی بی فایدهتا یک روز دادم دوستم با دست خط قشنگ حرفای دلم رو نوشت.بردم و دادم بهش .حقیقتش من اون رو فقط واسه سکس می خواستم.نامه رو خوند من تو راه دانشگاه بودم که بهم تک زد.خلاصه باهم حرف زدیم و قرارشد هم رو ببینیم .یه شب قرار گذاشتیم که ببینمش ولی کاری بهش نداشته باشم.منم قبول کردم.اون وقت من در یه پروزه مسکن مهر کارمیکردم که مربوط به نظامی ها بود.با نگهباناش که سربتز بودن خیلی جور بودم.بهشون گفتم اگه اومدیم اونجا بهم بگن مهندس وکلی احترام بزارن.خلاصه روز شدو حدود ساعت6غروب رفتم وسوارش کردم گفت کجا بریم گفتم بریم سرکار من. گفتم پدرم ساخت وساز میکنه با شراکت ارتسش منم شریکم بیا بریم می خوام یکیشون رو سر سفره عقد بنامت کنم بریم ببین اونم خوشحال شد.رسیدیم اونجا همه رفته بودن فقط نگهبان ها مونده بودن.همون طور که خواستم کلی احترام گذاشتن و منم گفتم اومدم با خانومم خونه رو ببینیم ساراهم دیگه بتور کرد.از اون 700واحد یکیش کامل حاظر شده بود تا اعضا ببینن من بردمش اونجا.کمی حرف زدیم و سارا مانتوش رو دراورد.بعدش گفت چقدر سرده منم گفتم می خوای گرمت کنم خندید رفتم و بغلش کردم و لباساش رو دراوردم خوابوندمش رو مبل و کردمش واقعا کس خیلی تنگی داشت . زیاد دوام نیاوردم وبعد 20دقیقه ارضا شدم. بعدش رفتیم.تو راه ازم پرسید که اگه من انقدر پول دارم پس چرا پراید دارم.منم گفتم حقیقتش زن دارم و می خواد طلاق بگیره به خاطر اینکه مهرش رو قسطی کنن همه چیزم رو کردم اسم مادرم و ماشینمم که سانتافه بود فروختم تا دیگه قاضی شک نکنه اونم باور کرد .وتاحدود چند ماه این روند ادامه داشت و سکس های خیلی با حال تا دیگه وقتش شده بود ترکش کنم کردم.
نوشته: محمد (معروف به کابوس)