سعید همکلاسی گوشتی قدیمی
توی گروه همکلاسیهای سابق دانشگاه هرازگاهی قرار خونه یکی از بچهها میذاشتیم اون بار من که خیلی احساس تنهایی میکردم خودم پیشنهاد دادم و قرار شد خونه من باشه. بچههای گروه دانشگاه زیاد نبودند. سعید هم برای اولین بار قرار بود تو این برنامهها حاضر بشه. سعید پسر تپل و گوشتی کلاس بود. تو کلاس به داف بودن معروف بود من هم خیلی تو کفش بودم اما خب ریسک بزرگی بود نمیشد کاری کرد. همهچیز در حد شایعه و شوخی بود. اگر اوکی نبود باعث آبروریزی بدی میشد. اما تو دانشگاه سالهای آخر دیگه کار رو از تیکه انداختن جلوتر بره بودم فرصتی پیش میومد میمالوندم و دستی میرسونم اون هم یه غر میزد و اتفاقی نمی افتاد. یه بار حین تماشای فوتبال سالنی که تیم ما یک گل زد و همه بلند شدن و شلوغ وخرتوخر شد از پشت بهش چسبوندم و یه لحظه دستمو بردم لای پاش! شلوار گرم داشت و گوشت باسنشو حس کردم. توی اون شلوغی نفهمیدم چیزی گفت با نه! اما بعدش طبیعی کنارم نشست.
اما مورد جدیتر توی نوبت استخر دانشگاه بود که تصادفا همو دیدیم و گرم گرفتیم و رفتیم سونا و اونجا بهش پیشنهاد ماساژ دادم قبول کرد. نشستم پشتش و به حساب ماساژ میدادم اما بلد نبودم هدفم مالیدن اون بود کمکم رفتم عقبتر و نشستم روی قله کون بزرگش یک کم دیگه که عقبتر رفتم کیرم رو لای باسنش جاسازی کردم و یه ذره فشار دادم و خواستم همینطور از روی مایو عقب و جلو کنم که غرغرش شروع شد و از اون طرف هم یهو دو نفر اومدن داخل سونا بخار و بلند شدیم. خوشبختانه بخار زیاد بود چیزی دیده نشد. مالش از روی مایو سکس نبود اما اونقدر کون گوشتی باحالی داشت که خیلی حال کردم! اون روز چند بار دیگه هم تو استخر انگشتش کردم.
اون آخرین بار بود و ما دیگه بعد فارغالتحصیلی همو ندیدیم تا این که گروههای واتساپی درست شد باز بچهها همو دوباره پیدا کردیم. همه ازدواج کرده بودن غیر از منو سعید و یک نفر دیگه.
بچهها قرار بود حدود هفت خونه من باشن که دیدم سعید زنگ زد گفت امروز من زودتر کارم تموم میشه یکسره میام پیشت. من هم گفتم باشه بیا من هم دارم خونه رو مرتب میکنم.
حدود ساعت ۴ بود اومد خونه من هم راستش چند سالی گذشته بود خیلی تو باغ نبودم. رفتم تو آشپزخانه مشغول کارهام شدم اون هم اومد پشت سر من یک کم از خونه تعریف کرد و رفت سر یخچال و برگشت درست پشت سر من وایساد و یکی زد به قنبلم و گفت تو هم بد چیزی نیستیها! من هم سریع گفتم به تو که نمیرسم خوشگله کون تپلت چطوره!
رفت توی هال یک کمی روی مبل شنی که تازه گرفته بودم بالا و پایین شد گفت عجب مبل باحالی داری! گفتم آره تازه گرفتم و بعدش رفت روی مبل سه نفره نشست و شروع کرد به تخمه خوردن و گفت ای بابا ما اومدیم خودتو ببینیم تو که یکسره تو آشپزخونهای! و یه خندهای هم کرد.
همینطور که داشتم ظرفارو میشستم یهو به ذهنم خطور کرد که سعید به منظور خاصی زودتر اومده احتمالا میخواد سکس کنیم جلو بچهها نمیشه! دوباره حس کراش دانشگاه افتاد به جونم. با همین فکر میخکوب شدم و کارها رو ول کردم رفتم طرف سعید. دیدم لبخند زد گفت آره بیا بشین تعریف کن حرف بزنیم. من هم راستش تو ذهنم خاطراتو مرور کردم دیدم سعید هیچ وقت از شوخیهای من جدی ناراحت نشده ترم آخر هم که هر وقت میدیدم انگشت میکردم و بعید نیست دلش سکس جدی بخواد وگرنه چرا اینقدر زود اومده!
بهش گفتم سعید میدونی ما هیچ وقت تو یک خونه تنها نبودیم! گفت آره. گفتم فقط چند دقیقه تو سونا تنها بودیم.خندیدم اون هم زد زیر خنده و گفت آره کثافت خواستی ترتیبمو بدی! من هم پررو تر شدم گفتم خب آره من همیشه میخواستم اما تو دل به کار نمی دادی. موقعیت هم نداشتیم. امروز فرصت طلایی پیش اومده بچهها دو سه ساعت دیگه میان. خندید و گفت خفهشو بیشعور من دختر نیستم که. من هم گفتم از دختر بهتری. میخوای بزاری کرمان بخورم این کون باحالو! خسیس نباش شل کن بده بکنیم و زدم زیر خنده که اگه نخواست انگار شوخی کردم! حالت جدی به خودش گرفت گفت رامتین این حرفا رو نزن دیوونه زشته بچهها بفهمن چی. اصلا ما رفیقیم. این همه دختر هست. برو بکن. من هم تو دوراهی موندم. یه ذره ترسیدم گفتم شاید گی نباشه بفهمه بعداً آبرومو ببره پیش دوستام. اما با اون چهره جذاب و لبخندهای شیطنتامیزش حسابی حشری شده بودم دیگه گفتم آخرین تلاش رو بکنم. ژست شوخی گرفتم که راه برگشت باشه. آخرش هم نشد یه خاکی به سرم میگیرم. رفتم کنارش بشینم که حین همین لاس زدنها بازوها و سینه هاشو بمالم و اگر جدی مقاومت کرد و ناراحت شد بیخیال شم و بهپاش بیفتم به کسی نگه.
اما تا رفتم کنارش نشستم، پرید روم و من شوکه شدم یک دستشو گذاشت رو کیرم محکم گرفته و شروع کرد به لب گرفتن. گفت کیرت رو در بیار دیوونه من برای کیرت مرخصی گرفتم! این همه مدت تو کفت بودم منو نکردی!
خیالم راحت شد و با لببازی، کیرم حسابی راست شد. باورم نمیشد سعید خودش زودتر اومده سکس کنیم اما یک داف گوشتی حسابی با اون قنبل سفت و گرد تو بغلم بود. شروع کردم به لب گرفتن و ماچ کردن صورت گوشتیش گونههای صورتیش و اون هم دستش رو انداخت تو شلوارکم و کیرمو میمالید. لب پایینشو رو بین دندونام فشار میدادم و دستم رو گذاشتم روی سینه هاش. با نیپلش بازی میکردم تا ناله کنه. گفت شلوارکو در بیار. من هم گفتم تو هم لخت شو. تیشرتشو در آوردم اون هم شلوراکمو درآورد. شروع کرد به خوردن کیرم. من هم حشری و شوکه شده بودم. باورم نمیشد کیرم رو داره با اون لبهای گوشتی چاکدارش میخوره. چند دقیقه حشریطور و دیوانهوار برام ساک زد و آب و کف از دهنش سرازیر شد. چند باری تو خلقی زدم براش. اون هم عق میزد و دیگه عقب کشید یعنی بسه. گفتم بذار پستوناتو بخورم. با یه دست یه پستونو میمالیدم و یکی دیگه رو مک میزدم. سینه های گوشتی بزرگی داشت جفت سینه هاشو گرفته بودم و داشتم دیوونه میشدم. گفت بیا زودتر سکس کنیم بچهها نیان. گفتم نترس در قفله! پا شد رفت توی مبل شنی ولو شد. مبل شنی را اصلا برای سکس خریده بودم و فکر نمیکردم به این زودی یا کون تپل سعید بهرهبرداری کنم! پاهاشو دادم بالا. گفتم بیا جلوتر. سوراخش رو گذاشتم لب مبل. گفتم تمیزش کردی، گفت آره. من هم رفتم پایین که رونها و باسنشو بخورم. دیدم سوراخ شیو تمیزی داره هوس کردم براش بلیسم. زبونو که کشیدم روی سوراخش دادش بلند شد. لیس زدن رو ادامه دادم و اون هم آه و ناهاش بلند شده بود. از هیچ چیز به اندازه لیسیدن کون تپل سفید حال نمیکنم. زبونم رو آوردم بیرون و گردش کردم یه ذره فرو کردم تو سوراخش که دیگه دادش دراومد. دو تا دستشو گذاشت پشت سرم و فشار داد تا زبونم بیشتر بره تو سوراخش و گفت بخور سوراخمو لعنتی دیوونهام کردی. من هم از خدا خواسته با زبونم آروم تلمبه میزدم براش و اون هم آه و اوه میکرد یهو گفت رامتین منو بکن دیگه طاقت ندارم. کیرتو بکن توم. من هم یه لیس به سوراخش زدم و بلند شدم کیرمو گذاشتم روی سوراخش. هنوز داخلش نکرده بودم اما شروع کردم به عقب و جلو کردن تا آروم آروم بره توش. روغن و ژل باعث گشاد شدن سوراخ میشه خصوصا کون تپل رو باید با تف کرد وگرنه دو تا تلمبه بزنی بعدش دیگه تو هوا میزنی! گفت ژل نداری. گفتم نه عزیزم اینطوری حالش بیشتره درد داشتی بهم بگو من دربیارم. نگران نباش آروم میکنم. اون هم چیزی نگفت. من هم آروم آروم عقب و جلو میکردم تا باز بشه. اون هم داغ شده بود سرش رو چپ و راست میکرد میگفت بکن منو جرم بده. یکی دو دقیقه عقب و جلو کردم کلاهک قارچی کیرم کامل رفت داخل و یک صدای قلپ داد. بدنه کیرم باریکتر بود دیگه مشکلی نداشت. دیگه فشار رو بیشتر کردم با دو سه تا عقب و جلو تموم کیرمو جا کردم. بد ناله میکرد اما مقاومت نمیکرد لذت میبرد. من هم کیرمو نگه داشتم رفتم ازش لب بگیرم گفتم عزیزم صبر کن الان جا باز میکنه. اون هم گفت جووون تا ته بکن توش. تو دیگه شوهر منی.من هم آروم آوردمش عقب و تلمبه رو شروع کردم. سرعت رو بردم بالا و صدای خوردن شکم من به رونهاش توی اتاق پیچیده بود. مبل هم بالا پایین میشد. اون هم آه و ناله میکرد و میگفت جرم بده چرا زودتر مخمو نزدی! سوراخش حسابی باز شده بود و من کیرمو درمیاوردم و میکشیدم بیرون و با فاصله دوباره تا ته فرو میکردم و اون هم هر بار داد میزد. سه چهار دقیقه که تلمبه زدم حس کردم داره آبم میاد گفتم کجا بریزم. گفت هر جا دوست داری عزیزم من هم گفتم توش بریزم که بعدش هم ادامه بدم. گفت آبتو بریز توم حاملهام کن. من هم تلمبه رو شدید کردم و آبم که اومد خوابیدم روش و ازش لب گرفتم. زبونشو فرستاد تو دهنم و لببازی کردیم. کامل که آبم اومد دوباره شروع کردم تلمبه زدن. کمکم داشت کیرم شل و کوچیک میشد اما سعی میکردم محکم بزنم. یک دقیقه همین حالت زدم گفت میتونی دوباره بکنی گفتم نه الان میخوابه. گفت پس بذار توش باشه من جلق بزنم. گفتم باشه بزار خودم برات بزنم. کیرم توی سوراخش بود شروع کردم مالیدن کیرش. کیرش کوچیک اما کلفت و سفید بودذاگه آبم نیومده بود براش ساک میزدم حتماً. چند دقیقه براش جلق زدم با سروصدای زیاد آبش ریخت دور نافش. خوابیدم روش و ازش لب گرفتم. گفت کثیف میشی گفتم عیب نداره میریم حموم. خواستم اونجا هم باهاش سافت بزنم اما گفت نه حموم بریم که تابلو میشیم. راست میگفت. گفتم بیا با پارچه تمیز میکنیم. حوله آوردم و همدیگر رو تمیز کردیم. اما چهره اون چون سفید بود بعد از سکس یه جاهاییش سرخ و سفید و ملتهب شده بود معلوم بود اتفاقی افتاده. گفتم با این ظاهرت الان بچهها بیان میفهمن ترتیبتو دادم که! اون هم گفت خب باشه من میرم دوباره برمیگردم. گفتم باشه اینطوری خوبه شک نمیکنن. اما رفت و اون شب نیومد. بهش زنگ زدم، گفت دیگه حس مهمونی نداشتم به هدفم رسیدم!
نوشته: رامتین