سکس با خانوم خدماتی
سلام به بچههای انجمن کیر تو کس
من نادر هستم ۲۹ سالمه قدم تقریباً بلنده هیکلم درشته فک کنم ۱۰۰ کیلو وزن دارم چون خیلی وقته خودمو وزن نکردم کیرم ۱۸ سانتی هست .
دوست ندارم دروغ بگم واقعیت رو کامل مینویسم من خیلی هاتم یا به قول خودمون گرمم یا حشری هستم .
سه ساله ازدواج کردم خانومم دختر خالمه یک سال بعد از ازدواج ما اون باردار شد من هر روز با زنم مژگان سکس داشتم قبل از بارداری وقتی باردار شد دکتر به خانومم گفت نزدیکی نکنی به شوهرت بگو خطر داره منم دست به مژگان نمیزدم از ترس اینکه مبادا بچه صدق بشه از یک طرف دیگه منی که هر روز بازنم سکس داشتم چرا دروغ گاهی دوباره در طول روز حالا چکار کنم ؟
گاهی سوئیت میگرفتم جنده پولی میبردم سکس میکردم تا مدت بار داری مژگان بگذره ولی چی با ترس و لرز که یک وقت مأمور نگیرم هشت ماه گذشت مژگان فارق شد خدا یک پسر به ما داد مادر مژگان گفت دختر بعد از بیمارستان باید بیاد پیش خودم تا چهله بچه تموم بشه منم مژگان رو با پسرم بردم خونه مادرزنم بعد از کار میرفتم سری میزدم هرچی لازم داشت براش میبردم بعد میرفتم خونه آنجا معذب بودم خیلی خونه رو کثیف کردم ظرف ها نشسته لباس ها کثیف حال شستن نداشتم تو گوشی بودم رفتم تو برنامه دیوار داشتم نگاه میکردم شانسی یک جا نوشته بود شرکت خدماتی منزل .
تماس گرفتم یک خانوم گوشی رو جواب داد سلام کردم گفتم ببخشید کار منزل رو انجام میدید گفت بله گفتم یک نفر رو میخواستم بیاد کارهای خونه رو انجام بده برای نظافت خونه گفت مشکلی نیست ما حداقل کارمون ۴ ساعته ساعتی ۵۰ هزار تومان یعنی ۲۰۰ بریزید به کارتم براتون یک نفر میفرستم خدمتتون کارتون بیشتر ۴ ساعت شد باید پول بیشتری بدید ساعتی حساب میشه . گفتم اشکال نداره شماره کارت رو گرفتم براش ۲۰۰ هزار تومان زدم زنگ زدم بهش گفتم آدرس و شماره تماس دادم گفت تا یک ساعت دیگه میاد خداحافظی کرد و قطع کرد.
بعد از چند دقیقه زنگ زد گفت آقا داخل خونه زن هست که من یکی از خانوم های خدماتی رو بفرستم گفتم والا نه خودم تنها هستم همسرم با بچم خونه مادرش هستند منم خونه رو خیلی کثیف کردم حال تمیز کاری ندارم گفتم خانوم اگر مشکلی هست آقا بفرستید .
خندید گفت من آقا ندارم که کار منزل رو انجام بده گفتم خب چکار کنم از خونه میرم بیرون تا این خانوم کارش تموم بشه گفت نه اصلا این کار رو نکن بمون تو خونه فردا مشکل پیش نیاید من یک نفر رو میفرستم تا یک ساعت دیگه .
چند دقیقه گوشی زنگ خورد یک خانوم گفت آقا من دارم میام اگر میشه آدرس رو روی این خط اس کنید منم فرستادم بعد از نیم ساعت زنگ زد گفت من در خونه هستم درب باز کردم آمد داخل با خنده رویی سلام کرد و منم با احترام با ایشان احوالپرسی کردم گفتم بفرما بشین تا چایی بیارم نشست براش چایی آوردم یک خانوم تقریباً ۳۸ ساله با قدی بلند صورتش زیبا نبود ولی با نمک بود سر صحبت رو باز کردم که چند سالته و چندتا بچه داری اونم با جواب میداد منم سربه سرش میزاشتم اونم میخندید گفت آقا باید شروع کنم آخه وقتت داره میره ۴ ساعتت گفتم باشه اشکال نداره اگر بیشتر هم شد باز هم نقدی میدم خدمتت پرسید مجردی گفتم نه تازه بچم به دنیا آمده خانومم و بچه رو گذاشتم خونه مادرش گفت پس مجردی خندیدم گفتم تقریباً یک جورایی بله گفت خب از کجا شروع کنم گفتم از آشپزخانه تا بریم تو اتاق خواب نگاه کرد خندید گفت بریم تو اتاق خواب؟
واقعا من بی منظور گفتم انگاری دیدم بدش نیومد رفت تو آشپزخونه شروع کنه به شستن ظرف ها گفتم اینجوری؟
نگاه کرد گفت چه جوری گفتم دربیار مانتو رو بابا راحت باش اینجا گفت نه خوبه راحتم گفتم تعارف نکن میخوای برم بیرون راحت باشی گفت نه مانتو رو در آورد با یک پیراهن و شلوار و شال شروع کرد به تمیز کردن خونه کم کم شالش از سرش افتاد دور گردنش منم زدم ماهواره آهنگ گذاشتم تو گوشی بودم ولی دید میزدم گاهی میرفتم تو آشپزخونه گفتم چیزی لازم نداری با خنده میگفت نه منم از عمد گفتم زیاد خودتو خسته نکن به اتاق خواب بکشی خندید گفت خیلی شیطونی ها ظرف ها رو شست گفت خوب حالا چه کار کنم لباس ها رو بشورم گفتم لباس ها رو بریز تو ماشین لباسشویی گذاشت تو ماشین لباسشویی من روشن کردم ظاهراً بلد نبود جارو برقی گفت بده آوردم براش شروع کرد به جارو برقی کشیدن و تمیزکاری اما خیلی زرنگ بود کاری که تو دو یا سه ساعت زمان لازم داشت تو شیش ساعت تمام کرد چون هرچی بیشتر زمان میبرد پول بیشتری گیرش میومد بعد از چند دقیقه رفت روی گوشی موبایل گفت رئیس شرکت پیام داده چقدره دیگه کارت تمام میشه میتونی بری جای دیگه نگام کرد با خنده گفت کاری نداری دو ساعت اضافه کاری کردم اونم ناقابل باید صد دیگه بدی اگر باهام کار نداری من برم ؟
گفتم کار دارم اهل کار هستی یا نه ؟ پول هم هست
گفت چه کار داری گفتم غول آخر گفت چی گفتم خودم بریم تو اتاق خواب ؟
نگاهی کرد گفت باشه چون میدونم خیلی وقته مجردی نتونستی کاری بکنی بریم ولی به غیر اون صد تومن من ۳۰۰ دیگه ازت میگیرم .
با خودم گفتم می ارزه همیشه جنده پولی میارم ۲۰۰ هزار تومان باید ۲۰۰ تومن پول سوئیت بدم اونم با ترس و استرس .
گفتم باشه رفتم بقلش کردم لباش رو بوسیدم رفتیم تو اتاق لباس رو داشت در آورد رفتم جلو با سوتین مشکی سینه ها رو گرفتم وای بزرگ بودن و نرم بند سوتین رو باز کردم شروع کردم با سینه های سفید بازی کردم یکم خوردم خوابوندمش رو تخت دکمه شلوار رو باز کردم شلوار رو با شرت کشیدم پایین منم سریع لباس ها رو در آوردم نشستم جلوش گفتم بخورش یکم برام ساک زد گفت بسه دوست ندارم پاهاش رو باز کردم کیرم رو مالیدم در کسش گذاشتم داخلش و خوابیدم تو بقلش شروع کردم به تلمبه زدن وای چه کس نرمی تا حالا اینجوری ندیده بودم چشماش بسته بود و ناله میکرد بیشرف با ناخون کمرم رو چنگ میزد و منم چند دقیقه ای تلمبه میزدم دوباره کمرش رو کشید بالا و جیغ میزد متوجه شدم که ارضا شد آبم داشت میومد آنقدر لذت داشت که دوست داشتم بریزمش داخل کشیدم بیرون ریختمش رو شکمش ازش لب گرفتم گفتم خیلی خوب حال دادی اسمش رو پرسیدم سحر بود گفتم میشه شمارتو بدی برای نظافت خونه و برنامه بیایی پیشم گفت بهتر چون آنجا از من پورسانت کار میگیرند چیزی برای من نمی مونه رفت حمام کرد باقی پول زحمت دو جانبه رو که کشید بهش دادم بهم گفت خوشم میاد یکی که از من کوچیکتره باهم سکس کنه حالا قراره تا مژگان خونه مادرشه منم با این سحر خانوم هفته یک بار برنامه داشته باشم.
مرسی که خوندید .
نوشته: نادر