سکس با دختر عمه تو روستا (۱)

سلام دوستان
داستان من واقعیه باورش با شما
من آرش هستم ۴۰ سالمه ویک دختر عمه دارم بتول اسمشه
ما تو غرب کشور هستیم که هم نسبتا مذهبی هستن هم غیرت
بتول ۲ سال ازم بزرگتره ما تو روستا با هم بزرگ شدیم،خونه هامون به هم چسبیده است.
بتول یک پرستار و۲تا بچه داره ،کوتاه قده یک کون گنده ،یک ران بزرگ با مو های نرم .
همیشه دوسش داشتم طوری که هرخود ارضاییی با فانتزی اون تمام میشد.
از این حس ها گذشت تا هم من ازدواج کردم هم اون.
تا یک ماه پیش یک سر رفتم خونه تو روستا ،نشسته بود داشت چایی میخورد منم نشستم کنارش شالش افتاده بودم موی سری که همیشه آرزو داشتم ببینمش لخت کنارم بود.
بخدا تا اینجا عین واقعیته.
اون روز کنارش نشسته بودم ران بزرگش گذاشت رو پام.
گوشیم دستم بود،اونم نگاه میکردم طوری نشسته بود
که آرنجش اون می خورد به سینش،همش تکون میخوره تا با سینش بازی کنم.
گرمی نفسش رو گردنم احساس
اخ چه
حالی میده،
خونه کامل خالی بود
بهم گفت بریم تو،اینجا سرده رفتم تو کناره بخاری بودم اومد
کنارم نشست سرشو گذاشت رو شونه هام آروم لبشو گذاشت م‌رولبم تو ابرها بوم و تمام لبشو خوردم،دستم تو سوتینش بود به آرامی با سینش بازی میکردم.کم کم شروع کردیم
از انگشتاش شروع کردم آروم شلوارشو کشیدم پایین
دستمو از پشت رانش بردم بالا به شرتش رسیدم.پاهاشو کم کم باز کرد،شورتشو کندم.
شروع به خوردن کسش کردم
باور کنید،پاهاشو که بالا اوردم کسش انگار تاحالا کیری نرفته توش ،نک زبونم که به کسش زدم نیم متر شکمشو بالا اورد،
اینقدر کسش خیس بود که جلوش کف کرده بود ولی طوری خوردم که یک بار ارضا شد.
حشرش ۲ برابر شد،دستمو گرفت و کشید سمت خودش دیگه کامل رو هم بودیم دیگه راحت کیرم به کسش میخورد،لبم رو لبش بود دستم رو سینش ،
کیرم کم کم ،فرو کردم.آخیش داخلش داغ بود،شروع کردم اروم تلمبه زدن ۲۰ دقیقه فقط کردم تا ابم اومد.
ادامه دارد،

نوشته: عشق

دکمه بازگشت به بالا