سکس با دختر عمه نگین
سلام دوستان من یه ۵ سالی هست که توانجمن کیر تو کس هستم آنقدر با این داستانا البته همشون نه ولی آنقدری زدم که گفتم از لطفتون دربیام یکی از داستانامو با دختر عمم براتون بزارم
اول از همه من فدای اون مخاطب کامنت اول بشم دمش گرم همه رو قهوه ای کرده کارت درسته داداش😂🙏
دوم اینکه برم سراغ داستان نمیخوام سرتونو درد بیارم
یه چند وقتی بود زده بودم تو کار کشیدن چرزو گل که مادربزرگم حالش بد بود وهمه عمه هام با بابا و عامو هام بهش سر میزدن نمیدونم چرا اینا باهم نمیسازند ولی خلاصه یکی از عمه هام که از آبادان آمده بود یزد تصمیم گرفتن بیان خونه ما منم همش دنبال رفیق بازی بودم شبم چت پاره پاره میومدم خونه یه چند روزی خونه ما بودن همش بگو بخند اصلا انگار مشکلی نبود ولی من عصبی شدم گفتم مادرتون حالش بده آمدین دارین میخندین😂درضمن چتم بودم بعدش سرمو انداختم پایین مستقیم رفتم تو اتاق وای چی میدیدم دختر عمم با لباسای من یه لحظه تو کف بودم بعدش گفت چیه خوشکل ندیدی گفتم خوشکل دیدم ولی نه با لباسام زد زیر خنده گفت از این به بعد اتاقتو بامن شریک میشی منم گفتم یادم نمیاد زن گرفته باشم که بخوام باهاش شریک بشم یه زیرچشمی نگام کرد گفت خیلی دیوثیا گفتم مرسی دیوثی از خودتونه کلا کل فامیلی پدرم دهنشون لقه وقتی باهاشون مودب باشی میرینن بهت باید مثل خودشون باشی تا رامشون کنی خلاصه رفتو منم معذب بودم کنارش تو یه اتاق باشم اتاقمم زیاد بزرگ نبود اونم لباسای تنگ منو پوشیده بود که اندازه خودم نبود ولی تو تن او جلوه میداد خلاصه همچیمو جم کردم رفتم تو حال بخوابم ولی داداشم با خواهرم دختر عمم تو اتاق من بودن ولی اون مگه خواب میرفت تازه رفته بود ذغال گذاشته بود قلییون بکشه هعی چت کنه قبل اینکه من روش نظر داشته باشم خانوم با پسر بزرگ فامیل دوس شده بودن وسکس هارو جلو جلو کرده بودن اسمش نگینه ۳۴ سالشه ولی اصلا بهش نمیخوره این دختر ۲۲ ساله بود از همه لحاظ خلاصه داشت چت میکرد قلیون میکشید منم داشتم تو انجمن کیر تو کس داستان میخوندم یهو یه جرقه آمد تو ذهنم که مخ اینو بزنم بکنمش ولی نمیدونستم با پسر عموم که پسر بزرگ فامیله سکس اینا کرده فقط تو کفش بودم رفتم آشپزخونه یه آبی بخورم نکنه از سرم بپره دیدم داره نگام میکنه اتاقم جلو در آشپزخونه بود آخه اونم قشنگ نشسته بود جلوم خلاصه یه نگاه سرد کردم که شک نکنه تو کفشم رفتم سریخچال یادم رفت چی میخواستم 😂درو بستم آمدم برگردم یادم آمد تشنمه آمدم برگردم برم بار سریخچال برگشت بهم گفت جنس خوب بوده معلومه گفتم آره توهم باید میبودی یه خنده کرد گفت کثافت دقیقا ساعت سه نیم اینا بود رفتم بخوابم ولی نتونستم از وقتی تو ذهنم آمد اینو مخ کنم خواب به چشمام نمیومد خلاصه تا ۶ صبح بیدار بودم گفتم اصلا به درک میرم میگم یا قبول میکنه یا میزاره کف دست مامانم فردا رام نمیده تو خونه😂 خلاصه رفتم تو اتاق بهش گفتم هنوز داری قلیون میکشی گفت اره دیر رسیدی تموم شده گفتم نوش من سیگار میکشم
گفت به به چشمم روشن گفتم چشت درآر یه خنده ای کرد گفت خوب چی شده نخوابیدی گفتم خوابم نمیبرد گفت چرا گفتم یه چیزیو میخوام بهت بگم گفت بگو گفتم من ازت خوشم آمده گفت حالا که چی گفتم ازت خوشم آمده دیگه دله مارو بردی این داستانا هیچی جوابم نداد گفتم چیه زبونتو موش خورد گفت نه تو فکرم گفتم چه فکری گفت آخه تو گفتم من چی گفت جوابتو فردا میدم گفتم من الان جواب میخوام یه خنده کرد گفت برو بخواب بچه پرو گفتم باشه بابا نخواستیم رفتم خوابیدم خلاصه تا ۲ ظهر خواب بودم دوستان همتون میدونید یه دختر ۳۴ ساله بایه پسر ۱۸ ساله هیچ وقت نمیتونن عشقو عاشقی کنن به جز این شوگرمامی ها😍😂برا همتون آرزو میکنم خلاصه ظهر بود بلند شدم رفتم دستو صورتمو آب بزنم دیدم از حموم در آمده بود وای یه شلوارت نازک تنگ با یه تاپ که کل سینش تو چشمام بود به این جورابای کالج پوشیده بود آخرشم مادرش فوشش داد😂همون عمم بخاطر من البته شانس آورد کتک نخورد بعدش از وقتی اون حرفو بهش زده بودم یه حس پشیمونی داشتم گفتم نکنه این میخواد اینکارو کنه که من حالم بد بشه گند بزنم جلو پدرومادرم وعمم ولی برعکس بود اون نگاش شهوتی بود معلوم بود قراره چند روز کص بکنم آخه کلا چند روز دیگه بودن
خلاصه بعدظهر شد اون همینجوری تو گوشی بود اصلا باهام حرف نمیزد زیاد منم عصبی شدم رفتم بیرون پیش دوستام از ساعت ۵ یا۶ بود رفتم تا ۱۲ شب رسیدم خونه گل اتم زده بودم که چشمام شهلایی شده بود گفتم نفهمن اینا
ببین چقدر خوش شانسم نگین به پدر مادرم گفته بود این آمد من درو براش باز میکنم شما بخوابین ایناهم قبول کردن معلوم بود یه ساعت زودتر خوابیده بودن آخه داداش وابجیمم توحال خواب بودن نکه من شب قبلش تو حال خوابیدم اینا گفتن امشب من تو اتاق بخوابم خلاصه رفتم تو اتاق دیدم آمد تو اتاق پشت سرم بعدش من بهش گفتم چی شده از ظهر تاحالا نگات رومنه حرف نمیزنی گفت میدونی چند روزه تو کفتم پشمام ریخته بود اون زودتر من تو کف بوده😂
گفتم خب چرا تو پا نذاشتی جلو گفت تو خری من تا لباستو نپوشیدم نفهمیدی که دارم چراغ سبز میدم راس میگه آخه من هیچ وقت تو کف دخترای فامیل نبودم ولی این لعنتی چیز دیگه ای بود خلاصه گفتم بهش قضیه رو گفت خوب حالا درآر گفتم خودت دربیار هولم داد رو تخت آمد نشست روم کصشو میمالید به کیرم وای چقدر داغ بود از رو شلوار حسش میکردم شروع کرد لب گرفتن اصلا وارد بود نمیذاشت من کاری بکنم من فقط دراز کشیده بودم بعدش پیراهنمو در آورد شروع کرد خوردن سینم تا رو شکم شانس آورد من دوروز قبلش حموم بودم تمام پشمامو زده بودم وگرنه باید با پشم میخورد😂شلوارمو کشید پایین اولین کاری که کرد تخمامو خورد آنقدر خورد که کیرم مثه سنگ شده بود آروم زیرشو لیس زد چندبار کرد تو دهنش وای رو ابرا بودم انگار خیلی بلد بود حتی یه بارم دندونش نخورد یا اینکه بربخوره آنقدر خورد گفتم داره آبم میاد محل نداد فقط میخورد منم دیدم از خداشه وقتی آبم داشت میومد موهاشو گفتم کیرمو تاته فرو کردم تو حلقش
تمام ابمو با کمال پرویی خورد گفت فقط همین قدر تونستی تحمل کنی به غرورم برخورد گفتم بخواب حالتو جا بیارم بعدشم چنان بکنمت التماس کنی 😂چون آبم تازه آمده بود فکر میکردم یه ساعت شخ میکنمش ولی کیره توعه
خلاصه خوابوندمش رفتم روش گفتم ارضات کنم یا فقط میخوای حال کنی گفت اگه تونستی منو ارضا کن معلوم بود پسر عموم بلد نبوده این فکر کرده پسر داییشم مثه اون اسکله 😂نمیدونه من آنقدر سوپر دیدم و جق زدم بلدم چطور ارضاش کنم خلاصه افتادم روش شروع کردم خوردن لاله گوشش لبش با گردنشو سینه هاش آخ آنقدر سینه هاشو خوردم گفت بسه دیگه کصمو بخور گفتم باش از سینه تا شکمشو بوسیدم به کصش که رسیدم وای واقعا بهش نمیخورد ۳۴ سالش باشه گفتم که از همه نظر اوکی بود کصش مثله دخترای همون ۲۰ ۲۲ ساله بود یه نفس عمیق کشیدم رو کصش آروم زبونمو میکشیدم روش یه ۵ دقیقه اینکارو کردم بعدش شروع کردم مک زدن وای اگه بدونی چه اه آهی میکرد داشت دوباره آبم میومد بعد زبونمو که کردم تو کصش تکون تکون دادم دیگه خلاص شد دستشو کرد تو موهام فقط فشار میداد میگفت کشتی منو آخ عوضی بخور منم دیدم تنور داغه نونو بچسبونم تند تند میخوردم تاجایی که داشت ارضا میشد گفت میخوریش راستش تاحالا تجربه نکرده بودم آب کص بخورم ولی همون موقع با سر اشاره کردم اره سرمو محکم فشار داد تو کصش کل آبش رفت تو دهنم یه مزه عجیبی میداد نه بدمزه بود نه خوشمزه ولی نتونستم بخورم الکی به بهونه اینکه صورتمو خیس از کصش کرده بود برم بشورم رفتم کل ابشو ریختم تو دسشویی برگشتم صورتمم شستم شک نکنه بعدش گفت خوب نمیخوای بکنی التماس کنم؟
تودلم گفتم چه رویی داری تو 😂یادم به حرفم افتاد تسلیم شدم گفتم داگی شو گفت بخواب برات بخورمش سفت بشه گفتم باشه یکم خورد که کیرم سفت سفت شد بعدش داگی شد از پشت گذاشتم تو کصش وای چقدر تنگ بود فکرشو نمیکردم کیرم انگار داشت کنده میشد کل کیرم جذب کصش بود تا تخمام کردم تو بعدش درآوردم دوباره کردم توش یه چند بار اینکارو کردم گفت مرض داری اینکار میکنی گفتم وقتی دارم میکنمت دخالت نکن انگار همچیش مال خودم بود 😂🤦🏻یکم تند کردمش حس کردم داره آبم میاد آرومش کردم که حداقل یه یه ربع بگذره بعدش آبم بیاد ولی آنقدر داغ بود که تحمل نداشتم میخواستم همون لحظه آبم بیاد بهش گفتم بریزم توش گفت نه عصبی شدم چون خبرشو داشتم قرص میخوره مامانم داشت با عمم حرف میزد شنیده بودم خلاصه گفتم بچرخ روبروم بریزم رو شکمت جا به جا شد منم ریختم رو شکمش گفت وای چقدر آبت داغه گفتم مثلا میخواستی سرد باشه جفتمون زدیم زیر خنده خلاصه اون شب گذشت من چند بار دیگم کردمش درضمن درسته بگین کسی که سیگاری میزنه دیر ارضا میشه ولی من واقعا زود ارضا میشدم آخه بدجوری توفازش بودم فقط میخواستم آبم بیاد و به حرفمم رسیدم بلاخره التماس کرد 😂با اینکه سه بار ارضا شده بودم ولی بار چهارم داشت خسته میشد میگفت بسه دیگه داره دردم میاد گفتم هنوز آبم نیومده این حرفا دوستون دارم من الان تمام اینارو نوشتم تا یه سهم از خودمو توانجمن کیر تو کس براتون گفته باشم چون واقعا با کامنتاتون حال میکنم دوستون دارم امید وارم خوشتون بیاد 🙏
نوشته: Ali