سکس با دختر همسایه بزرگتر از خودمم

سلام من اسمم حسینه ۱۹ سالمه قدم ۱۷۶ وزنم ۸۴ باشگاه بدنسازی میرم خونمون ارومیه هست تازه میخوام وارد دانشگاه بشم یه همسایه داریم خیلی رفت و آمدمون زیاده یه دختر دارن ۲۹ سالشه تازه طلاق گرفته اسمش لیلاست لیلا هم قد منه ولی یکم چاقتر سینه های بزرگ شکم متوسط با کون گنده ولی رو فرم اکثریت شبا باهم چت میکردیم تا دیر وقت اون روز رفتم دبیرستان عصری که اومدم خونه کسی نبود با عجله کیف باشگاه رو برداشتم رفتم باشگاه اومدم خونه دیدم کسی نیست زنگ زدم پدرم گفت رفتیم شهرستان با مادرت دیدن اقوام چند روزی نمیایم منم تنها فرزند خانواده هستم یه ساندویچ درست کردم خوردم رفتم حموم بدنم خیلی بی مو هست پشمامو زدم زیربغلو ریش اینا اومدم اتاق خودم اینترنت گوشی رو روشن کردم اینستاگرام چند تا دایرکت اومده بود یکیش دختر همسایه باز کردم یه فیلم مسخره فرستاده بود نگاه کردم لایکش کردم گوشی دستم بود سشوارو آوردم یه حالتی بزنم به موهام انگشتم خورده بود به قسمت تماس تصویری با صدای سشوار متوجه نشدم چون وختی تماس تصویری میگیری یه صدایی داره صفحه گوشیمو نگاه نکردم همینجوری انداختم رو تخت لخت داشتم موهامو حالت میدادم لیلا هم قشنگ داشت منو میدید و تماس رو قطع نکرده بود سشوارو خاموش کردم یه لحظه گوشیمو دیدم نزدیک بود سکته کنم فکر کردم لایو زنده گذاشتم دیدم تماس تصویری گرفتم با لیلا زود قطع کردم گفتم بخدا عمدی نبود شرمندم و از این حرفا اونم فهمید که از عمد نبوده گفت حسین چرا لخت میگردی گفتم تنهام پدر و مادرم رفتن شهرستان سه چوار نمیان ساعت ۱ اینا شد لیلا پیام داده بود اینستاگرام رفتم دیدم یه فیلم عاشقانه فرستاده لایک کردم گفتم این چیه خانم فرستادی 😉 گفت همینجوری فرستادم یکم حرف زدیم داشت به جاهای باریک میکشید یه لحظه گفت پرو نشو ۱۰ سال ازم کوچیکتری گفتم به سال نیست به سانته 😅 یه لحظه سکوت کرد بعد گفت بچه جون تو هنوزم نمیدونی ارضا کردن چیه و رابطه نداشتی تازه کمرتم خالیه انقدر جق زدی گفتم امتحانش ضرری نداره کیرم شق کرده بود ۱۶ سانت ولی کلفته با رگهای زیاد یه عکس براش فرستادم دید گفت حسین بسه یه عکس دیگه هم فرستادم گفت بس کن میام اونجا جرت میدم یه کاری میکنم باهات تا روز نتونی از خواب بیدار بشی گفتم حتما اینبار چندتا عکس باهم فرستادم اونم یه عکس از خودش فرستاد لخت چند دقیقه هنگ کردم گفتم لیلا نکن گفت چی شد ارضا شدی بچه جون گفتم نه بدنت داره دیوونم میکنه گفت بیام پیشت گفتم بیا دارم سکته میکنم ساعت نزدیکهای ۳ بود گفتم نمیایی گفت نه عزیزم اینا شوخی بود یکم بهم خندید منم یکم عصبانی شدم خط کش آوردم کنار کیرم درست ۱۶ سانت یه عکس گرفتم براش و با دست کلفتیشو براش مشخص کردم گفتم پس از این ترسیدی عکسهارو دید گفت درو باز کن درو باز کردم دیدم دقیقا روبه روی من وایستاده قلبم نزدیک بود از دهنم بیاد بیرون اومد تو همون دم در اومد بغلم شروع کردیم به لب گرفتن و کبود کردم همدیگه مثل دوتا دییونه اونم سکس خشن دوست داشت رفتیم اتاق خودم لختش کردم اونم منو لخت کرد یکم ۶۹ رفتیم اومدم سر کیرمو گذاشتم رو سوراخ کسش آروم آروم فشار دادم خیس خیس بود روش خوابیدم داشتم سینه هاشو کبود میکردم گفتم جرت بدم یکم خندید گفت بهت نمیاد منم تا ته کیرمو بردم کسش یه لحظه نزدیک بود گریه کنه تند تلمبه میزدم براش اونم میگفت تندتر بچه جون ببینم میتونی ارضام کنی ۱۰ دقیقه مرتب تلمبه زدم یه لحظه داشتیم ارضا می‌شدیم روش خوابیدم لباشو میخوردم گفت دارم ارضا میشم گفتم منم یه لحظه لرزید منم باهاش ارضا شدم آبمو ریختم تو کسش دیگه از شب به بعد خیلی سکس داشتیم باهام ولی هیچ وقت نزاشت کونش بزارم

نوشته: حسین

دکمه بازگشت به بالا