سکس با دوستم و زنش

آرش هستم ۳۵ ساله مجرد ، قدم ۱۸۰ و قیافه معمولی دارم ، کیرم ۱۷ سانته و کلفت . یه دوست قدیمی دارم به اسم محسن که ۲ سال بود زن گرفته بود . محسن هم ۳۵ و زنش زیبا خانوم ۳۲ ساله هستن . بریم سر اصل داستان
شهریور ۱۴۰۱ سر کار بودم که محسن زنگ زد ، گفت کجایی ، گفتم سر کار ، گفت کی میایی ؟ گفتم چطور مگه ، گفت میتونی ساعت ۳ بعد از ظهر اینجا (خونش) باشی ، گفتم ، باشه مرخصی ساعتی میگیرم زودتر میام . آخر حرفاش هم گفت هر وقت راه افتادی زنگ بزن بهم بگو . گفتم باشه
ساعت ۲ لباس عوض کردم و به طرف درب خروج اداره رفتم ، سوار ماشینم شدم و راه افتادم ، زنگ زدم به محسن ، گفتم راه افتادم تا ۳ میرسم ، گفتم چیزی نمیخواهی بگیرم ، گفت چرا قرص راست کن و تاخیری از داروخانه بگیر ، با تعجب گفتم مگه خانومت خونس ؟ گفت آره ، گفتم پس من کجا بیام ، گفت بیا کارت نباشه ، و قطع کرد . حسابی تعجب کرده بودم . من زیاد پیش محسن میرفتم ، ولی اکثرا تنها بود میرفتم و لبی تر میکردیم و قلیون می‌کشیدیم.
خلاصه فکرم درگیر بود تا نزدیک خونه محسن شدم . رفتم داروخانه قرص گرفتم و ماشین و پارک کروم و رفتم زنگ خونش رو زدم ، از پشت آیفون گفت بدو بیا بالا .
رفتم بالا دم در گفتم محسن ، گفت بیا تو ، منم رفتم داخل ، محسن با رکابی و شرت تو آشپزخونه بود ، خبری از خانومش نبود . رفتم پیشش گفتم جریان چیه ، گفت بشین متوجه میشی . گفت لباسات رو در بیار راحت باش . منم با رکابی و شلوارک شدم ، آمدیم نشستیم جلو تلوزیون که فلش وصل کرد و فیلم سوپر رو پلی کرد . گفتم مگه زیبا خانوم نیست ، گفت چرا مشکلی نیست . چند دقیقه نشسته بودیم که زیبا از تو اطاق محسن رو صدا کرد . محسن رفت و زودی برگشت ، دیدم یه کیف کوچیک آورد داخلش فندک بود و چند تا چیز دیگه ، یهو در اطاق باز شد و زیبا آمد تو پذیرایی و سلام کرد ، منم بلند شدم سلام علیک و احوال پرسی کردم ، خیلی عجیب بود تیپش نسبت به قبل عوض شده بود ، یه لگ مشکی که کوس و کونش رو انداخته بود بیرون و یه تاپ تنگ و کوتاه پوشیده بود که کل سینه های ۸۰ اش رو انداخته بود بیرون ، ناخواسته کیرم یه تکونی خورد ، محسن در گوشم گفت قرص گرفتی ، گفتم آره ، یه لیوان آب آورد ، دو تا قرص ازم گرفت انداخت بالا ، بعد گفت خودت هم بخور که کم نیاری ، منم با تعجب دو تا قرص خوردم و تکیه دادم به پشتی ، محسن گفت زیبا جون بیا بشین دیگه ، زیبا با سینی چایی آمد نشست پیش محسن ، محسن کیف کوچیکه کنارش رو باز کرد و یه پایپ درآورد ، فندک زد زیرش دودش رو کشید و بعد لب تو لب داد به زیبا ، دفعه بعد برای زیبا گرفت و دوباره لب تو لب دودش رو بهم دادن ، بعد سه چهار بار تکرار ، محسن به من گفت بیا نزدیک تر، بعد برا زیبا خانوم گرفت و با سر بهش اشاره کرد ، یهو زیبا آمد سمت من لباش رو گذاشت رو لبهای من و دود و خالی کرد تو دهنم ، من گیج و منگ بودم نفهمیدم چی شد ، زیبا با خنده به محسن گفت ، آرش هنگ کرده یدونه دیگه بگیر تا بدم بهش بره تو فضا ، دوباره دود گرفت و با من لب تو لب شد ، این دفعه خودش دست منو گرفت گذاشت رو سینش . منو میگی یه حس خوبی داشتم ، محسن بهم گفت بیا این دفعه برا خودت بگیرم تو بده به زیبا جون ، برام دود حسابی گرفت منم لب تو لب دادم به زیبا جون ، کم کم حالم داشت عوض میشد ، شهوت زیادی داشتم ، قرص ها هم داشت اثر می‌کرد و کیرم راست میشد ، یهو دیدم محسن شرتش رو کشید پایین و زیبا داره براش میماله ، بعد چند دقیقه شروع کرد براش ساک زدن ، محسن هم براس خودش دوباره دود گرفت ، یدونه ام برای من گرفت ، اشاره کرد شرت ات رو دربیار کیرت بمال ، منم سریع کشیدم پایین و شروع کردم مالیدن کیرم ، زیبا سرش رو آورد بالا به محسن گفت نگفته بودی آرش همچین کیری داره ، محسن هم گفت خوب حالا میگم ، سه تایی زدیم زیر خنده ، محسن در گوش زیبا یه چیزی گفت و زیبا بلند شد آمد نزدیک من و شروع کرد کیر منو مالیدن ، محسن با کیر راست شده رفت پشت زیبا و شلوارش رو کشید پایین ، و شروع کرد کوس و کون زیبا جون رو خوردن ، با دیدن این صحنه کیر منم با آخرین حد خودش رسید و زیبا گفت جوووون چه کیری و یهو کرد تو دهنش . محسن هم کیرش رو فرو کرد تو کوس زیبا جون ، بعد چند دقیقه گفت بلند شو نوبت توست ، منم که تو فضا بودم پا شدم رفتم پشت زیبا جون و کیرم گذاشتم تو کسش ، چقدر تنگ و داغ بود ، حسابی تلمبه زدم و زیبا ارضا شد .
و این داستان ادامه دارد …

نوشته: آرش

دکمه بازگشت به بالا