سکس با مادرزن هوسران

با سلام خدمت دوستان انجمن کیر تو کس عزیز
22سالم بود که با عشق مورد علاقم ازدواج کردم زندگیمون خوب بود ولی نسبت به بچگیش چون 17 سالش بود گیرای بیخود میداد الکی لج می‌کرد باهام ولی شدیدا دوسم داشت خیلی باهام راه میومد بر خلاف دخترای امروزی شایدم از دوست داشتن زیادی بود که انقد گیر میداد با خانمم یه نسبت فامیلی کوچیک هم داریم بخاطر شناختی که خانواده ها از هم داشتن مخالفتی بخاطر سنمون نکردن و باهم ازدواج کردیم همچی داشت خوب پیش می‌رفت تا اینکه طرز لباس پوشیدن مادرزن طرز برخوردش جوری بود که یه شک هایی تو ذهنم شد که نکنه بخواد با من باشه باز خودمو قانع میکردم تا اینکه شبا اونجا میخوابیدیم دیگه پیش پدرزنم نمی‌خوابید به بهانه نشستن پیش ما چون تا دیر وقت بیدار میموندیم به بهانه حرف زدن پیش ما میموند و پیش ما می‌خوابید گذشت و گذشت تا اینکه این خوابیدن ها ادامه داشت تا اینکه کار بجایی رسید که مادر زنم وسط ما می‌خوابید حتما الان میگین چرا؟ مگه میشه بیخود و بی جهت وسط ما بخوابه یا اینکه خانمم شاکی نشه؟ مادرزن تشنج داشت یا راست می‌گفت یا دروغ اونش دیگه با خودش بنظرم من که دروغ میگفت خودشو میزد به اون راه تا پیش ما بخوابه بتونه زمانی که زنم خوابه خودشو بهم نزدیک بکنه وقتی که تشنج بهش دست می‌داد کاریش نمیشد کرد فقط باید تنشو دس میکشیدی براش دعا میخوندی آروم میشد تامثلا خوابش ببره.
بعد از چند بار یه شب که بین مون بود تو خواب دیدم که یکی داره تنمو دس میکشه من تو خواب حواس نبودم که کجام یا که کی داره تنمو دس میکشه به هوای اینکه خانمم هست منم رومو کردم طرفش با چشای بسته شروع کردم به همکاری با اون لبمو گذاشتم رو لبش دستشو گذاشت رو کیرم سینه هاشو چنگ میزدم لبشو میخوردم که چشامو باز کردم بعد از چند دقیقه دیدم وای مادر زنمه خانمم خوابه خوابه مادر زنم چشاش بسته بود به هوای اینکه بیدار شدم فک کنم که اون خوابه بیخیال بشم نمی‌دونست که بیدارم ولی دیگه نمیتونم این وا مونده رو خوابش کنم منم به رو خودم نیاوردم ادامه دادم به لب خوردن چنگ زدن سینه هاش خانمم روش طرف ما نبود دست گذاشتم تو شرتش کسشو گرفتم خیسه خیس بود انقد مالوندمش که خودش دیگه طاقت نیاورد روشو کرد طرف خانمم پشتش بمن منم شلوار خودمو تا زانو آوردم پایین شلوار و شورت اونو تا زیر کونش دادم پایین کیرم خیس شده بود ولی کافی نبود تف انداختم تو دستم کیرمو بیشتر خیسش کردم گذاشتم لاش فشار دادم یه خورده خودشو جمع کرد منم یه کم مکث کردم بعد یواش یواش فرستادم تو لیزی کس و کونش کارمو راحت تر کرد شروع کردم نرم نرم تلمبه زدن که دست انداختم تو لباسش از زیر سوتینش سینشو گرفتم سینه های متوسطی داشت هم زمان که چنگ میزدم سرعتمو بیشتر کردم پشت گردنشو لیس میزدم دیگه تو خودش نبود صدای نفس زدناش یواش بود ولی داشت پاره میشد از هوس میخواست داد بزنه نمیتونست دیدم دستشو گذاشت رو کونم منو می‌کشید جلو که محکم تر فشار بدم یا تا آخرش بزارم منم نامردی نکردم خودمو چسبوندم بهش تا ته فرو کردم خودشو جمع کرد دیگه مثله قبل صبر نکردم محکم تلمبه میزدم از یه طرف ترس از طرفی شهوت فضای اتاق دیوونه کننده بود یه چن دقیقه تلمبه زدم دیگه جفتمون داغ بودیم گرمای کسش کیرمو می‌سوزند بعد چن دقیقه دیدم صدای نفساش تندتر شد سرعتمو بیشتر کردم یه دفعه چنان لرزید که خودم ترسیدم چن بار نرم عقب جلو کردم که آروم شد من صبر کردم تا حالش جا بیاد کیرم هنوز لاش بود که یه چن دقیقه شد خودش عقب جلو میکنه دوباره شروع کردم تلمبه زدن دیگه لیزه لیز بود کس و کونش انقد زدم تا آبم داشت میومد از تو کسش در آوردم لای کونش خالی کردم پشتشو بوس کردم رومو کردم اون طرف خوابیدم.
صبح بعد اینکه بیدار شدم دیدم خانمم نیست تازه یادم اومد که چیشد چیکار کردم دیشب رفتم اون طرف مادر زنم مشغول کار تو آشپزخونه بود سلام کردم روشو کرد این طرف با سلام علیک گرمی جوابمو داد سلام عزيزم صبح قشنگت بخیر بیا برات صبحانه آماده کنم بخوری که حسابی خسته شدی خودمو زدم به اون راه که خسته چرا؟ با خنده بهم گفت پدرسوخته بازی رو بنداز کنار دیدم دیگه خودش داره تو بیداری هم آنتن میده گفتم من چرا خودمو کسخل نشون بدم سراغ زنمو گرفتم گفت خونه بابا بزرگشه یه دوتا کوچه اون طرف تره خونشون، ناهار اونجاییم منم به بهونه کار رسیدن نرفتم خانمت میگفت بیدار شدی باهم بریم اونجا گفتم پسرت کو گفت رفتش مغازه پدر خانمم که تا ساعت یک نمیومد سوپر مارکت داشت دست و صورتمو شستم رفتم پیشش از پشت چسبیدم بهش دیدم صداش در اومد اوف کیرم به سرعت نور بلند شد گذاشتم از رو شلوار رو چاک کونش شروع کردم سینه هاشو چنگ زدن گردنشو بوسیدن گفت نکن دارم پاره میشم گفتم تو که دیشب دادی باز چته گفت الان تو بیداری با صدای بلند سکس کردن سر حالم میاره فقط زود باش برگشت خودش شلوار و شورتمو باهم آورد پایین طرز وحشتناکی کیرمو می‌خورد خایمو چنگ میزد انگار تا حالا نخورده یا که چن ساله داغ کیر داره انقد این زن هوسی بود انقد خورد تا از دهنش کشیدم بیرون گفت بازم میخوام گفتم آبم میاد نمیتونم اون کس وکونتو جر بدم دراز کشید منو کشید روش گذاشتم تو کسش شروع کردم به تلمبه زدن با خوردن لباش یه چن دقیقه که این حالت بودیم بلندش کردم سگی کردم لپ کونش داشت دیوونم می‌کرد چنگ میزدم بهش قلمبگی کسش زد بیرون فرو کردم توش صداش در اومد آه آه سریع تر اوف اییییی مردم واست پسر من تویی بزن بزن آه آه دیگه نمیتونستم طاقت بیارم بهش گفتم آبم داره میاد فدای آب کیرت داره میاد بگو بریز رو سینه و شکمم ببینم ابتو لذت ببرم سریع در آوردم کیرمو کردم طرفش ریختم رو شکمش و سینش دراز کشیدم روش لبامو می‌خورد موهامو دس می‌کشید ازم تشکر می‌کرد یه چند دقیقه شد بلند شدیم جمع و جور کردیم رفتیم دیگه وقت حموم نداشتم دوستان عزیز این بود داستان من شاید باورش سخت باشه ولی اتفاقیه که افتاده قسمم نمی‌خورم که باور کنید راست بوده یا نه راست و دروغش با شما هرکی به اندازه درک وشعورش میاد نظر میده اگه دوست داشتین خوشتون اومد بگین تا داستان های بعدی رو بهتون بگم ایام به کام تا دیدار بعد بدرود

نوشته: پسر بد

دکمه بازگشت به بالا