سکس با نصاب کابینت
سلام بدوستان محترم
خدمتتان عرض کنم که این داستان در سال 98 قبل از شروع موضوع کرونا برای من بدون برنامه ریزی قبلی اتفاق افتاد که برای من خیلی شیرین بود
ابتدا باید عرض کنم من مهین 43 سالمه که حدود 15 ساله که ازدواج کردم و زندگی نرمالی را سپری میکنم من قبلا در یک شرکت کار میکردم که دو سال است دیگر سر کار نمیرم شوهرم 50 سالشه و شغل ازاد داره هم در امد خوبی داره و هم بیشتر بعلت نوع شغلش سفر میکنه البته در چند تا از سفر هاش من هم همراهش بودم البته بگم یک مقدار شوهرم شیطونی میکنه من هم دورادور حس کردم ولی بروی خودم نمیارم نا گفته نمانه که تا دوسال پیش سکس خوبی باهم داشتیم و نیاز منو برطرف میکرد و تو این دو سال که با من یک کم سرد شده من خیلی اذیت میشم و چون اکثرا تو خانه تنها هستم با این سایت اشنا شدم و از شما چه پنهان گاهی اوقات کم میارم و خود ارضایی انجام میدم.
معمولا سفرهاش حدود یک هفته یا ده روز طول میکشید در یکی از سفرهاش که عازم بود قرار بود یک هفته برگرده و باهم صحبت کردیم قبل از رفتن بیان اندازه بگیرن و کابینت اشپزخانه را عوض کنن که نفر متخصص امد اندازه گرفت و هماهنگ کردیم که بعد از یک هفته بیان و کابینت ها را نصب کنن
شوهرم سفرش را شروع کرد بعد از یکهفته نصاب تلفن زد که کابینت اماده است من گفتم اقام هنوز نیامده بزارین من با او تماس بگیرم بشما جواب میدم با شوهرم تماس گرفتم گفت سفرم این دفعه طولانی شده بگو یکهفته دیگه بیان من هم به نصاب زنگ زدم و گفتم یک هفنه باید صبر کنین گفت خانم کابینت های شما مغازه را گرفته ما نمیتونیم صبر کنیم دو باره به شوهرم زنگ زدم گفتم نصاب اینجوری میگه شوهرم گفت خوب بگو بیان کار را شروع کنن
یکخورده من اولش اعصبانی شدم ولی دیگه چاره نبود با نصاب صحبت کردم قرار شد فردا صبح بیان و نصاب گفت دو روز بیشتر طول نمیکشه
من هم همانروز به کارگر زنگ زدم بیاد تا اشپزخانه را خالی کنیم و برای فردا اماده باشه
صبح ساعت 8 بود که کابینت ها را اوردند وشروع بکار کردن نصاب یک مرد 40 ساله همراه یک کارکر 20 ساله بودن توسط دستگاه چایی ساز جایی اماده کردم تا برایشان چایی بدم
من یادم رفت بگم که من قدم 166 و وزن 76 کیلو دارم با یک قیافه نرمال اولین سری که چای بردم بر حسب تصادف یک برخورد بدنی با نصاب که اسمش محمود اقا بود داشتم که مرا خیلی تحریک کرد چون باید عرض کنم نگاه خاصی هم داشت امدم تو اتاق خواب رو تخت نشسته بودم حس کردم خیلی حشری شدم و کسم خیس شده یک مقدار با خودم ور رفتم بعد بلند شدم رفتم سری بزنم دیدم مشغول کار هستن رفتم استکان چایی را بر دارم باز ایندفعه یک برخورد بدنی داشتم که عامل این برخورد من بودم خلاصه نهار شد گفتند که برای نهار میریم گفتم من سفارش نهار را میدم تا کار زودتر تمام بشه که تشکر کردند من هم سفارش دادم و نهار را اوردن و خوردن مجددا کار را ادامه دادن خواهش کردم که تا دیر وقت کاررا دنبال کنن
که فردا حتما تمام بشه هر موقع میرفتم سر بزنم محمود اقا چشم از من بر نمیداشت و در وسط کار صدام میکرد تا کاررا نشونم بده بیشتر با من تماس پیدا میکرد خیلی دیگه داغ شده بودم ولی کاری نمیتونستم انجام بدم شب تا دیر وقت کار کردن و خیلی کار جلو رفت و شام هم دادم و شب رفتند
من هم امدم گرفتم خوابیدم صبح ساعت 8 بود که زنگ زده شد وقتی دررا باز کردم دیدم محمود اقا تنهاست پرسیدم شاگردت نمیاد گفت نه کارهای بستن یراق الات مانده که تنهایی انجام میدم حس کردم زمینه داره برای شیطونی کردن مساعد میشه تابستان هم بود یک شلوار لی با تی شرت تنش بود هیکل بدی نداشت او شروع بکار کرد من هم امدم لباسمو عوض کردم یک شلوار استرچ مشکی بدون شورت و یک تی شرت چسبان استین حلقه پوشیدم و تقریبا همه اش تو اشپزخانه بودم و صحبت میکردیم گفته باشم که از نظر هیکل کون برجسته ای دارم که داخل شلوار استرچ خودنمایی میکرد پرسیدم متاهلین؟ گفت بلی ولی زن و یک بچه ام در شهرستان هستن هر سه ماه میرم سر میزنم
محمود اقا به بهانه نشان دادن داخل کابینت ها من را صدا میکرد برم تا نشانم بده که اکثرا میمالد و دست میزد که یکبار طوری قرار گرفتیم که من جلوش بودم و احساس کردم کیرش به کونم میخوره یک کم مکث کردم گفتم مثل اینکه دوری زن خیلی فشار میاره اخرین بار کی رفتی گفت دو ماهه که به شهرستان نرفتم برگشتم دست به کیرش زدم گفتم معلومه گفت وقتی ان لباس را تنت دیدم عجیب کیرم هواتو کرده دستش را اورد به کسم گفت چوچولش معلومه شورت هم که نپوشیدی و بغلم کرد وگفت کونت که بیداد میکنه
برگشت با صدای خاص گفت میخواهی تو اشپزخانه کس و کونت را جر بدم
گفتم توانایی داری تو هر دوتا اب کیرت را بریزی؟ گفت قربونت برم امتحانش مجانیه .یک کس و کونی ازت بکنم که تا اخر عمرت مزه اش برات باقی بمانه
نا گفته نمانه نمیخواستم خیانت کنم ولی دو هفته کیر ندیدن و احساس بودن کیر در خانه حشریم کرد با خود گفتم یک بار ایراد نداره
دستش را گرفتم اوردم اتاق خواب اول او منو لخت کرد و بع من او را لخت کردم لحظه ایکه شورتشو کشیدم پایین کیر کلفتش پرید بیرون ابته زیاد کیر گنده ای نبود ولی برام مهم نبود فقط کیر میخواستم
اول گفتم بزار قشنگ کیرتو ساک بزنم کله کیرش خیلی خوش فرم بود گزاشتم تو دهنم براش ساک زدم گفتم کله کیر خوشگلی داری گفت قالب کس توست
محمود گفت من هم باید کس تو را بخورم خوابیدم رو تخت پاهامو بردم بالا شروع کرد کسمو لیس زدن جاتون خالی سبیل هم داشت که خیلی چوجوله کسمو حال میداد ما در اتاق خواب یک میز توالت داریم با ایینه بزرگ گفتم من جلو ایینه وا میاستم و یک پامو رو میز توالت میزارم تو از عقب کیرتو بکن تو کسم که من تو ایینه رفتن کیرت را تو کسو ببینم خیلی حال میداد دستم را بردم کیرشو وقتی تو کسم میرفت لمس میکردم
مرحله بعد به پشت رو تخت خواباندم و سوار کیرش بشم ان خانم هایکه ابن نوع سکس کردند میفهمند من چی میگم در این حالت بخا طر سنگین زن با فشار کیر کامل داخل کس میشه و با تکون های بعدی که خایه های مرد به سوراخ کونم میخوره لذتش زیادتر میشه بعو محمود گفت من هم دوست دارم بصورت داگی باشی از عقب بزارم تو کست اینجوری هم من حال میکنم که داگی شدم و کیرشو از عقب کرد تو کسم وقتی تلمبه میزد محمود جون کونم بغلش بود حال میکرد که در این حالت با تلمبه هایی که میزد هر دو ارضا شدیم من که داشتم از لذت ارضا جیغ میزدم و محمود هم نفس نفس میزد که اب کیرشو کاملا تو کسو خالی کرد
بعد از ده دقیقه استراحت محمود برگشت کار کابینت هاانجام بده من هم سفارش نهار رادادم وعصر هم وقتی کارش تمام شد گفت اجازه است من دوش بگیرم گفتم باشه رفت حمام که دوش بگیره حیفم امد این موقعیت را از دست بدم لخت شدم رفتم داخل حمام خیلی خوشحال شد که امدم گفت این جا باید کار را تمام کنیم گفتم منظورت چیه؟ گفت اگر دوست داشته باشی از کون بکنمت تا یادگار بمان . گفتم باشه قول بده اگر دردم امد کیرتو بکشی بیرون. گفت با صابون میکنم که کیرم تا ته سر بخوره بره تو کونت و با کست هم بازی میکنم تا ابت بیاد گفتم باشه چه فرمی از کونم میکنی گفت دولا شو ولای کونت را باز کن دستاشو صابون زد و با انگشتش سوراخ کونمو را باز کرد بعد کیرشو با کف صابون لیز کرد و کله گرد کیرش را تو سوراخم قرار داد گفت تو کونتو بده عقب من هم یواش یواش کونمو عقب دادم یکهو سر گیرش رفت تو بعد عقب دادن کونمو ادامه دادم تا نصف کیرش رفت تو کونم با یک کم درد توام با لذت چون خیلیخوشم امد یک دفعه فشار عقب رفتن را زیادتر کردم گفت جون کیر تا ته رفت تو کونت دست زدم دیدم خایه هاش چسبیده به کسو بعد ضمن تلمبه زدن با چوچول کسم هم ور رفت دیگه تو عرش بودم که گفت ابم داره میاد گفتم قربون اب منی کیرت برم بریز تو کونم همه اش را بریز و تا اخرین قطره ابشو تو کونم خالی کرد خیلی با حال و شیرین بو دحالا از این قضیه حدود یکسال میگذره ولی هنوز شیرینی این سکس اتفاقی از یادم نرفته.
امیدوارم که این داستان برایتان جالب باشه در داستان بعدی شیرین تر از این داستان را خواهم نوشت
نوشته: مهین