سکس بعد تنهایی

دو سالی بود که از همسرم جدا شده بودم . بعد از جدایی از اون با یکی اشنا شدم که به تدریج این اشنایی باعث شد عاشقش بشم . رابطه خوبی داشتیم وتوی اون رابطه من کاملا هم از نظر روحی و هم جسمی ارضا می شدم . امید یک سال از من بزرگ تر بود و پسر عاقلی به نظر می رسید . اولین بار که حرف از سکس زدیم توی تلگرام بود و از من پرسید که حالا که جدا شدی چجوری از نظر جنسی ارضا میشی و من هم خیلی رک بهش گفتم خودارضایی می کنم .از همونجا بود که حرف سکس بین ما زده شد و هفته ی بعد توی اولین قراری که گذاشتیم توی نگاه من در هم آمیختیم و اوج عطش و خواهش رو دیدیم . پیشنهاد داد که بریم خونه یکی از دوستاش که بتونیم راحت باشیم . کسی خونه نبود و رفتیم توی خونه . یه اپارتمان نقلی ولی شیک و آراسته . نشستیم روی مبل کنار هم و توی چشمای هم نگاه کردیم . روسریمو در اوردم وامید اروم لباشو به لبام نزدیک کرد و لبای غنچه ای من توی لبای اون بود و خیلی اروم و عمیق مک میزد . وای چشمام خمار شده بود .دست انداختم گردنش و خودمو توی بغلش هل دادم و منم لروم لباشو م میزدم و چشمای دوتامون خمار شده بود . یه مانتو کوتاه لی تنم بود و امید دکمه هامو باز کرد و یکی از،سینه هامو از توی تاپ و سوتین داد بیرون . یه آه عمیق و حشری کشید . سینه هام نسبت به هیکلم و وزنم درشت ترن . اروم نوکشونو مک زد و دستشو برد توی ساپورتم و دستشو و انگشتشو اروم می کشید روی کسم . آخخخ من دیگه طاقت نداشتم و بدنمو به حرکت اروم روی کیرش که رلست شده بود می کشیدم . امید بلندم کرد و لباسامو خیلی سریع در اورد و خودشم لخت شد نشست روی مبل کیرش راست ایستاده بود و وای خدای من چقدر بزرگ بود . با دستم کیرشو گرفتم و مالیدم . خودمم خیس شده بودم . دست کشیدم روی کسم و از آب کسم که لیز،بود مالیدم روی کیرش. دیگه طاقت نداشتیم با نگاه همدیگه رو میخوردیم . نشستم اروم روی کیرش آخخخ چقدر بزرگ بود . اروم خودمو روی کیرش بالا و پایین کردم تا بره تو . کیرش اروم با خیسی کس من لیز خورد و من با جرأت بیشتری نشستم تا کیرش تا ته بره توی کسم . خودمو ول کردم توی بغلش . امید سینه هامو میخورد و با نفس های حشری توی گوشم آه می کشید و لاله گوشمو مک میزد و قربون صدقه م می رفت . چشمامو بسته بودم و اروم روی کیرش بالا و پایین می شدم . آخخخ خانمایی که این داستانو میخونن خوب می دونن این پوزیشن چقدر احساسی و عمیقه . دوتامون توی فضا بودیم و همدیگه رو سفت بغل کرده بودیم . امید نگاهم کرد و گفت محبوبه الان آبم میاد . منم از اون زنایی هستم که ارضام دست خودمه و وقتی امید اینو گفت خودمو رها کردم تا باهاش ارضا بشم . حرکتم تند تر شد و دوتامون آه می کشیدیم و لبامون رفت توی هم و مک میزدیم لبای همو که با اه بلند همزمان ارضا شدیم … این بهترین سکس من تو دوران زندگیم بود . بعد اون بارها با هم سکس کردیم ولی یه مسئله ای پیش اومد و امید بهم خیانت کرد که رابطه ما بعد اون خیانت قطع شد .

نوشته :محبوبه

دکمه بازگشت به بالا