سکس خشن با دوست دختر نارنازی
سلام دوستان این اولین داستانیه که مینویسم که مربوط به سه سال پیشه اگه کسوشر به نظرتون اومد شرمنده دیگه باشد که استادهای گرامی راهنمای ما باشند من یه پسر بلوند و خوش قیافه ام و سکس خشنو خیلی دوست دارم. 20 سالم بود و مدتها بود تنها بودم دیگه داشتم افسرده می شدم. فیسبوک زیاد می چرخیدم و با یه دختری آشنا شدم به اسم نرگس و همشهریم درومد. مدتها با هم چت داشتیم تا قرار گذاشتیم همو ببینیم. نرگس یه سال ازم بزرگتر بود و قدش 165 و هیکل خوب و کون تپل و سینه های اندازه و خوش فرمی داشت. چشای درشت قهوه ای و موهای مشکی که من تو یه نگاه جذبش شدم. دختر خوش لباسی بود و شدیدن رومانتیک بعد از مدتی کار به خونه کشید که اونجا فهمیدم علیرغم میل باطنیش مایل به دخول نیست چون می گفت پردم میره و اینا و کونم نمی داد چون اینقد کون تنگی داشت که واقعن درد می کشید…چن باری ارضاش کردم و لاپایی زدم تا که سر این موضوع دعوام شد و قبول نمی کرد بده و قهر کرد. طاقتم تموم شده بود.
بعد چن وقت که آشتی کرد راضی شد دوباره بیاد پیشم و منم خودمو آماده کرده بودم تا دخلشو بیارم. یه ساپورت گورخری شهوتناک پاش کرده بود و رکابی چسب صورتی بدون شرت و سوتین و اومد جلوم نشست منکه با دیدن سینه های لرزونش داشتم از شق درد می مردم پریدم گرفتمش و لباشو تا تونستم خوردم و سینه هاشو میمالیدم و همه جاشو میلیسیدم و اونم حسابی لذت می برد ولی نمیدونست قرار چه بلایی سرش بیاد. رفتیم رو هم اون کیرمو می خورد و منم کسشو لیس می زدم. تو ساک زدن حرفه ای شده بود حسابی داغم کرد خوابوندمش گفتم می خوام اینبار از پشت لاپایی بذارم اونم که تعجب کرده بود قبول کرد و به شکم دراز کشید و من که داغ داغ بودم اول خواستم پرده رو بزنم ولی یکم عقلم کار کرد و با در نظر گرفتن عواقبش بیخی شدم عوضش سوراخ صورتی و تنگ کونش نظرمو جلب کرد. روش دراز کشیدم یکم قربون صدقه اش رفتم و یهو کیرمو با قدرت کردم تو کونش و اونم مث فشفشه از جاش پرید و خواست جیغ بزنه که دهنشو گرفتم. دست و پا زدنش که بیشتر می شد منم بیشتر لذت می بردم. شروع کردم تلمبه زدن و هی محکم تر و قوی تر این کارو ادامه می دادم. چشای نرگس داشت از کاسه می زد بیرون و اشکش درومده بود و تختخوابو با همه قدرتش چنگ می زد. گفتم اگه بیشتر جیغ بکشی کستو پاره می کنم پس جیغ نزن دهنشو ول کردم دستاشو از پشت گرفتم و تلمبه زدنو با قدرت بیشتری ادامه دادم. جیغ نمی زد ولی فقط بالشو گاز می گرفت و با چشای گریون و هق هق می گفت تورو خدا ولم کن. منم با دیدن درماندگیش زیر کیرم و اینکه اونطوری عقب جلو می شد حسابی حشرم زد بالا و اینقد محکم تلمبه زدم که کیرم داشت می سوخت تا اینکه آبم با همه فشار اومد و تو کونش خالی کردم و بی حال افتادم روش. نرگسم از درد نمی تونست تکون بخوره. پا شدم رفتم شربت بیارم براش دیدم یه گوشه کز کرده و داره گریه می کنه بعد یک ساعت هم به زحمت لباساشو پوشید و رفت و رابطشو باهام قطع کرد و دیگه هیچوقت ندیدمش.
نوشته: M.night