سکس درمانگر

از روزی لیز خورده بودم و کمر درد امانم را بریده بود خیلی از فامیل اومده بودن عیادت …ولی … وقتی همساده با پسر دوازده یا سیزده سالش اومد با چند تا قوطی آناناس خانمم سریع پتو آورد انداخت روم تا زیر شلوار و زیر پوشم آبرو ریزی نشه …خانومه سی پنج یا شیش سال داشت کمر باریک سینه ستبر .ولی روناش کلفت بود و تو ذوق میزد …خلاصه …خانمم چایی آورد و نشست …نگاه همساده همش به معامله من بود …دقت کردم دیدم داد بی داد پتو حالتی پوف کرده که به نظر شق کرده باشم …اینقدر ضایع میخ بود خانمم فهمید سعی کردم با تکون دادن پاهام پوف را برطرف کنم ولی چنان کمرم تی
ر کشید که دادم در اومد خانمم با چنان حرکتی ماهرانه اومد پتو را درست کرد که هر کی بود ای ولا میگفت …باور کنید بدون منظور که اصلآ دردم اجازه شهوتی شدن نمیداد. اینبار راستکی شق کردم … خانمه هم متوجه شد … چنان لبخندی زد و نگاهش را انداخت به کیرم که ناخودآگاه رفتم تو رویا…با خانمم که تنها شدیم . بدون مقدمه اومد پتو را داد کنار هویج خودش را در آورد گفت هوا بخوره … واسه ما بیدار نمیشه واسه مردم سرک میکشه … نا خودآگاه دستم رفت به طرف کوسش … دیدم هووووو خیس خیسه …یه کم مالوندم زنم خم شد سر هویچ را لیس زد
که سریع ولش کرد و توف کرد …گفت چه بویی میده … بعد خودش گفت البته حق داره دوهفته است هوا نخورده حموم نرفته با دستم کشیدم رو کوسش …نا گهان چنان شورتش را داد کنار دادمنش که خودش رفته بود بالا نشست رو کیرم با حرکت سوم …که ناشی از ندیدن کیر تو مدت زیاد بود سرعت و شدت ضرباتش چنان زیاد شد …که کمرم با درد زیاد چند صدای چلغ و چولوق کرد… دیگه یادم رفت که درد چیه همین طور که بالا پایین میکرد نیم دایره هم میرفت … چنان آبم اومد که تا بلند شد … نصف خایه هام آبکی شد …شاید باور نکنید …تو حموم بود که یادم اومد درد داشتم ولی الان اثری ازش نبود …تو حموم به مبارک باد اتمام درد سرش را گذاشتم پشت عزیزم …دستاش به دیوار بود کمی خم به قدری که سینه هاش قشنگ به دست می اومد …یک ساعت بعد دیدم از دم در صدا میآد رفتم نزدیک دیدم بله خانومه و زنم دارند راجع به بوی حموم و اینکه واقعآ راست بود یا پتو بود و فیض بردن زنم حرف میزدن . فردا صبح موقع رفتن به سرکار زن همساده بچه اش را سوار سرویس کرد . بهم سلامی کرد که یعنی بیا منم بکن … خدا میدونه چقدر بدم می اومد از زن شوهر دار کردن…ولی چکار کنم زن شیطان هست و خدا نکنه بخواد کاری انجام بده . خود شیطون تسلیمش میشه
نوشته: ووولک

دکمه بازگشت به بالا