سکس فیسبوکی (۲)
…قسمت قبل
خوب ادامه میدم از اونجایی که مریم رو تو خونه خودش کردم
بعد از این ماجرا حشریتم خیلی زیاد شد و دوست داشتم هر هفته مریمو بکنم ولی خوب شرایط جور نبود هم اون نمیتونست و هم مکان درست حسابی نداشتیم پس سکس چتمون خیلی زیاد شد
تا جایی پیشرفت که شوهرش شک کرد و تلگرامشو چک کرده بود از اونجا بود که دیگه ارتباطمون تا چند وقتی خیلی خیلی کم شد فقط از تلفن محل کارش تماس میگرفت تا اینکه یه روز مریم پیام داد که دارم میرم پیش خانوادم و بدون شوهرم و فقط با دخترم هستم با اتوبوس میرم منم منتظر فرصت گفتم باهات میام
من دوتا صندلی واسه خودم گرفتم که راحت باشم اونم واسه خودشو بچش دوتا گرفته بود صندلی ها رو نزدیک هم گرفتیم
نصفه های شب بهش پیام دادم بیا عقب دلم واسه کوست تنگ شده با ترس اومد و تموم شب رو باهمدیگه ور رفتیم تو اتوبوس واقعا حشریت تموم وجودمو گرفته بود
بعد از اینکه رسیدیم رفت خونه پدرش و بچه رو گذاشت و چند ساعت بعد قرار گذاشتیم تا بریم به عنوان زن و شوهر یه خونه واسه یکی دو شب اجاره کنیم خوشبختانه خونه جای دنجی بود و مزاحم نداشت
رفتیم تو خونه اول با هم دوش گرفتیم بدنش سفید مثل برف بدون مو بود از همونجا دیگه شوخی رو شروع کردم با کون توپولش کیرمو زیر آب گذاشتم لای باسناش ولی خوب دیگه زنا اولش ناز میکنن سرمو گذاشتم پیش گوشش و گفتم از دوریت دیوونه شدم کوستو میخوام
چسبیدم بهشو سینه هاشو فشار میداد و گردنشو میخوردم دیگه داشت حال میکرد کونشو میچرخوندو کیرمو میمالید رفتیم رو مبل لباشو میخوردم و کوسشو میمالیدم دوتامون دیگه تو اوج بودیم تکیه داد دستشو گذاشت رو مبل و کونشو داد عقب کوسش خیس خیس بود کیرمو گذاشتم لاشو آروم کردم توش، الان که تعریف میکنم هنوز میتونم داغی کوسش رو حس کنم، شروع کردم به آروم تلمبه زدن صدای ناله هاش دیگه بلند شده بود چند تا اسپنک رو باسناش زدم میگفت محکم نزن جاش میمونه گفتمش نترس تا برگردی پاک میشه، کون سفیدش تکون میخورد باسناشو فشار میدادم و محکمتر میکردم خسته شده بود چون همش ایستاده بودیم دیگه من دراز کشیدمو اونم روش باز شده بود اومد رو کیرم نشست و سواری خوبی میکرد بهترین حس زندگیمو داشتم
یه زن شوهردار رو کیرم سوار بود چه حسی بهتر از این، محکم میکوبید رو کیرم میخواست زودتر آبمو بیاره چون تو خونه پدرش منتظرش بودن چندبار که بالا پایین شد پاهاش شروع کرد لرزیدن دیگه نمیتونست پاهاش سست شدن نشست روم سینه هاشو میخوردم و کونشو فشار میدادم، منم دیگه نزدیکای ارضا شدن بودم یکم تو همون حالت تلمبه زدم توش، مریم هم هماهنگ با من کونشو تکون میداد دوباره ارضا شد، منم آبم داشت میومد بهش گفتم داره میاد ولی نای بلند شدن از رو کیرمو نداشت ابمو ریختم توش ، با اینکه میدونستم دوس نداره ولی دیگه راهی نبود اونم مقاومتی نکرد، لباشو بوسیدمو نوازشش کردم بعد یه دوش کوچیک گرفتیم و رفت خونه پدرش
فرداش هم اومد یه دست دیگه کردمش و من برگشتم شهرمون و اون یه هفته دیگه موند همونجا، بازم باهاش سکس داشتم ولی دیگه جالب نیست واسه داستان
اگه استقبال بشه یه داستان دیگه هم دارم با یه زن دیگه که مینویسم
نوشته: بهرام