سکس من و رنگینه خانوم

سلام من علی از روستاهای کرمانشاه هستم داستان برای زمانیه که ۱۹ سالم بود و رنگینه خانوم ۴۸ سالش بود و همسایه بودیم .
من از بچگی که حس شهوت درونم فعال شد عاشق رنگینه بودم و ارزو داشتم یه روزی بکنمش و هرروز به عشقش جق میزدم.
رنگینه تو روستا به کس دادن مشهور بود و همه میگفتن چند نفر کردنش.
یه روز دیدم شوهر خواهر رنگینه تو گرمای بعد از ظهر تابستان رفت تو خونه رنگینه و بجز رنگینه هیچکس خونه نبود رفته بودن سر کشاورزی.
منم رفتم رو پشت بوم ببینم چی ب چیه دیدم تو دستشویی لباس رنگینه رو تا نیمه کشیده پایین و داره از پشت میکنتش.
هیچی نگفتم چون حال خوبی داشتن و خیلی داشتن حال میکردن نخواستم حالشونو بگیرم.
کارش که تموم شد سریع زد بیرون ورفت رنگینه تو دستشویی داشت خودشو میشست اومد بیرون سلامش کردم منم رو پشت بوم خودمون بودم که کامل حیاطشون معلوم بود.
تا منو دید رنگش پرید گفتم با مش امید خوش گذشت گفت از چی حرف میزنی گفتم تو دستشویی چیکار میکردین
یه عالمه قسمم داد که به کسی چیزی نگم گفتم شرط داره گفت چه شرطی گفتم وایسا بیام پایین بهت میگم رفتم پیشش دستمو گرفت قسم میداد به کسی نگم هر شرطی بگی قبوله .
گفتم شرطم اینه به منم یه حالی بدی سرشو انداخت پایین هیچی نگفت گفتم بیفت جلو بریم تو خونه رفتیم تو درو پشت سرش بستمو فورا از پشت بهش چسبیدم کونش مثل ژله بود کیرم شق از رو لباس چسبیده بود لای کونش .
خوابوندمش زمین لباسشو زدم بالا دیدم یه کس و کون سفید تروتمیز که اصلا به سنش نمی خورد افتاد بیرون شوهر خواهرش معلوم بود از کون کرده بود کسش خشک و سفت بود شروع کردم کسشو خوردن انقد خوردم داشت بیهوش میشد کیرمو در اوردم چشمش به کیرم افتاد تعجب کرد کیرم ۱۸ سانت و خیلی کلفت گفتم بیا بخور گفت نه نمیتونم بدم میاد منم یه راست رفتم سراغ کسش سرشو کردم تو دهنش باز شد از لذت خوابیدم روش و تا ته کردم تو همزمان لباشو میخوردم حدود ده دقیقه تو همون حالت کردمش یهو دیدم با پاهاش سفت حلقه کرد دور کمرم شروع کرد بدنش لرزیدن فهمیدم ارضا شده وقتی ارضا شد دیگه کسش گشاد شده بود اصلا احساس نمی کردم دارم کس میکنم گفتم پاشو دستتو بزار قد دیوار یکم خم شو اونم سریع انجام داد.
تف زدم در کونش یه شاک تند زدم تو کونش تا ته کیرم رفت تو جیغ کشید دستمو حلقه کردم دور کمرش تلمبه میزدم دوسه دقیقه کردم یهو آبم اومد ریختم تو کون سفیدش .
ممنون که خوندین

نوشته: علی

دکمه بازگشت به بالا