سکس من و پریسا

پریسا یه زن خوشکل و خوش اندامیه.خیلی وارد جزئیات نمیشم که نکنه یکوقت کسی از اشناها بخونه و بشناسه.خیلی هم مختصر و مفید میگم
من املاک دارم و پیش میاد که خیلیا بخوان با من در ارتباط باشن
.اون هم تا حدودی پایه بود.کمکم باهم چت کردنو شروع کردی.شوهرش یه بچه سوسول اوبی ک با کلی زن و دختر هم رفیقه.
همیشه در مورد شوهرش حرف میزد ک بهش خیانت میکنه از این حرفا
من از فرصت استفاده کردم و با زیرکی مخشو زدم البته براشم خرج کردم
مثلا پول بهش میدادم برا خودش میرفت خرید میکردو…
بین صحبتهاو چت کردنا مشخص بود که بدش نمیاددباهم سکس کنیم اما خیلی استرس داشت
منم خیلی تحت فشارش نمیزاشتم.چند باری تو ماشین و لب بازیکردیم و میمالیدمش.اما هیچکدوم به این راضی نمیشدیم
برا همین هماهنگ کردیم ی روز پسرشو پیش خواهرش یا مادر شوهرش بزاره و بیاد خونه
روز قرار اومد ما باهم تو یه خونه تنها شدیم .شروع کردم ب خوردن لباش همچنان استرس داشت دستاش یخ زده بود اما کمی ک بیشتر پیش رفتم حشرش بالا زد و همراهی میکرد
کم کم لباساشو در اوردم لخت جلوم وایساده بود سینه هاش تقریبا ۸۰بودپوست سبزه کس تپل و نازی داشت .نمیشد همچین کس نازی رو نخورد بدای همین شوع کردم خوردن کسش سرموومحکم فشار میداد ب کسش و ناله میکرد منم زبونمو تو کسش میچرخوندم دیگه داشتم ارضا نیشد ک بلند شدم.کیرمو تنظیم کردم در کسش اروم فشار دادم تا ته رفت تو داغ داغ مثل کوره
ی نفس عمیق کشید چشاشو بسته بود ناله میکرد
منم محکم تلمبه میزدم
محکم چنگم میزدو ناله میکرد
چند بار محکم تا ته زدم تو کسش ک ارضا شد
محکم بغلم کرد .یکم استراحت کرد بعد داگ استایل وایساد
از پست کردم تو کسش خودشو عقب جلو میکرد منم اروم میزدم تو کسش
بعد از ده دقیقه دیگه داشتم ارضا میشدم ک سرعتمو زیاد کردم همزمان باهم ارضا شدیم
بعد اون همش ابراز پشیمانی میکردو میگفت نباید اینکارو میکردم
دلم براش سوخت و فکر کردم چون اولین بارش بوده این حال بهش دست داده
برا همین خواستم ازش دوری کنم

بعد چند وقت فهمیدم که اینا بازیش بوده و باچند تا از دوستای شوهرش دوسته.اما طوری رفتار میکرد که انگار دختر امام زمان
دوستان من داستان نویس نیستم فقط یک خاطر بود ک تعریف کردم.

نوشته: Feri

دکمه بازگشت به بالا