سیده حشری و کیر آرمانی
این داستان واقعیه
سال گذشته بعد امتحانای ترم تابستونی با دوست پسرم دعوام شد
یه روز به بهونه ی دانشگاه از خونه زدم بیرونو تا ظهر تموم خیابونارو پیاده رفتم
خیلی خسته بودمو تشنم بود رفتم رستوران ایتالیایی و ناهار خوردم بعدم پیاده تا یه چایی اومدم که سوار تاکسی بشم
یه پژو جلوم ترمز زد منم با خیال راحت رفتم سوار شدم
بعد سر حرفو باز کردو چند تا سوال ازم پرسید
ازش خوشم اومد هم خوشگل بود هم با شخصیت به نظر می رسید
وقتی هم از خودش گفت فهمیدم 32 سالشه و بچه ی بالای شهره وقتی ازم شماره خواست با خیال راحت بهش دادم
تا سر کوچه رسوندم و رفت اونروز همش اس بازی کردیم و قرار گذاشتیم فردا عصر ساعت 8 بیاد دنبالم بریم بیرون
فردا اس داد کار دارمو دیر تر میام
ساعت 9 اومد یکم تو شهر گشتیمو رفتیم جای خلوت ازم حسابی لب گرفت
بعد سینه هامو مالیدو رفت پایین
کسم خیس خیس بود
دستشو که گذاشت لای پام آهم بلند شد
دستشو گرفته بودم و نفس نفس می زدم اما همون موقع گوشیش زنگ خوردو گفت مجبوره برگرده فردا میاد سراغم بریم خونشون
منم قبول کردم
بعد رسوندم خونه
فرداش ساعت 9 صبح بهم آدرس دادو منم رفتم از در که داخل شدم بغلم کردو لبامو خورد
بعد نشوندم روی تخت وزیر گلومو خورد
بلوزمو دراورد
خیلی حشری شده بود دستمو بردم روی کیرش سفت شده بود
سوتینمو باز کردو وحشیانه سینه هامو فشار می داد
منم جیغ می زدمو آه می کشیدم
دائم می گفت حشریم کن با صدات
بعد شلوارمو باز کرد تا نصفه کشید پایین از روی شورت کسمو می کالید خیلی داغ شده بودم التماس می کردم کسمو پاره کن
روی دو زانو نشست شلوارشو باز کرد کیرشو دراورد بیرون بلندم کرد تا ساک بزنم
نزدیک 10 دقیقه دیوونش کردم
بعد کامل شلوارشو دراورد
شلوار منم کشید پایین پاهامو با دستاش باز کرد زبونشو بی هوا کرد تو کسم جیغم درومده بود با نوک زبونش با چوچولم بازی می کرد خیس خیس بودم
می کرد تو و در میاورد
داشت ارضام می کرد که زبونشو کشید بیرون به پشت خوابوندمو پرسید بازی یا نه که گفتم اره یهو کیرشو محکم فشار داد تو کسم دیوونه وار عقب جلو می کردو جیغ می کشیدم
تموم بدنشو زخم کردم بسکه چنگ زدم
التماس می کردم پارم کن
کیرشو توی دلم حس می کردم
بعد بلندم کردو نشستم روی کیرشو بالا پایین کردم باز گفت بخواب از جلو تند تند می کرد توی کسم
بعد سرمو با دستش نگه داشت و کیرشو کرد تو دهنم و ابشو ریخت تو دهنم
توی این سکس 3 بار ارضا شدم من یه سیده ی حشری ام که هیچکس نمی تونه راحت ارضام کنه
نوشته: افروز