شعر انجمن کیر تو کس

شبخیر گفتیمو شعر اغاز شد/روح من رو به نوشتن ساز شد

یاد کنج او در سینه ی دلم /چشم بسته،آلت و موی تنم راست شد

التماس و خواهشش کردم همی/درب آستان محالش باز شد

بر سر دو راهی حشر بودیم گیج / ناگهان راه به سوی مقعدش هموار شد

کوبش ضربه های به امان / ابلیس در مهبلش تیمار شد

هرچه میبستم برآن شیرین عسل/حرف چشمان خمارش آه شد

حس چنگ های مداوم بر تنم/ نت های لال درون آواز شد

سفت و شل گشتیم چون سنگ و عسل/عاقبت دشت تشنه تنت پر آب شد

معذرت خواهیم نبودیم در راستای ادب/بغض دوستان حسر شق را یاد شد.

تقدیم به کوس و کون های نوشکفته

نوشته: کیرواخال

دکمه بازگشت به بالا