شیدای شی میل 62
–
کار خوبی انجام داده بودم که شلوار جین یا به اصطلاح عام شلوار لی پام کرده بودم که جلوی شق نشون دادن کیر رو بگیره . شایان خوش قیافه هم بازم صورتشو به صورت من نزدیک کرده بود .
-چقدر عاشق بوسه ای !
-واسه اینه که صمیمیت من و تو رو زیاد می کنه .
-فدات شم عزیزم .
کیرم لحظه به لحظه ورم بیشتری رو از خودش نشون می داد . همین منو می تر سوند از این که ممکنه رسوا و خجالت زده بشم .اون در مورد من حساب باز کرده بود . به من اهمیت می داد و دوستم داشت . لبای شایان رو لبای من قرار گرفت . یعنی امکان داره که اون هم فقط از روی هوس بوده که ادعای دوست داشتن منو کرده یا واقعا این ادعا نبوده دوستم داره ;
یه حس عجیبی نسبت به اون داشتم . دلم می خواست کونشو بکنم . و اونم چیزی نگه اعتراضی نکنه . ولی اون خیلی دوست داشتنی و مهربون بود . به من گفنته بود که دوستم داره عاشق منه . خیلی بده آدم رویا های یک نفرو که خیلی هم امید واره خرابش کنه . امید وار به این که یه روزی عشقش بهش پاسخ مثبت بده . ولی من که نمی تونستم عشقش باشم . دستشو دور کمرم حلقه زده بود . چقدر از بوسه های این مرد لذت می بردم . برای من لذت بردن از بوسه زمانی به اوجش می رسید که بخوام اونو به مرحله سکس برسونم . هیجانی در من به وجود میومد که یا باید کون می دادم یا کون می کردم . یا باید دستامو به کونی می رسوندم و با هاش ور می رفتم یا این که یکی با کون من ور می رفت .
-شیدا ! دوستت دارم . تو هم به من بگو .. بگو دوستم داری.. بگو می تونی بهم عشق بدی .
-منم دوستت دارم شایان .
منو به هیجان آورده بود . شایان خیلی خوش تیپ و خوش اندام بود . اون لحظه طوری بی حس و بی خیال شده بودم که گویی یه پرده ای از فراموشی رو ذهنم کشیده باشن . فکرم دیگه کار نمی کرد . شده بودم مث یه حیوان شهوت پرستی که عقلش کار نمی کنه . از روی منطق کاری انجام نمیده .. فقط شهوت و احساسش بر همه چی غلبه داره . من شده بودم همچین آدمی . ولی اون دیگه چرا . مگه عشقش همون لحظه نمایی از شهوت داشت ; هرچه بود منم همونو می خواستم . منم بهش نیاز داشتم . شورتمو هنوز در نیاورده بودم . مثل اون که تا اون نقطه بر هنه شده بود . وقتی سینه های سفت و درشت منو دید دیگه همه چی رو فراموش کرد . سینه هاشو به سینه هام چسبوند .. سراسر عشق و شور و حال و هیجان بود وقتی موهای سینه اش سینه هامو قلقلک می داد . این بار خودم لبامو رو لباش قرار داده شروع کردم به بوسیدنش .. -شیدا ما تا این جاش هم زیاد رفتیم .. نمی خوام فکر کنی که عشق من نسبت به تو یه عشق ناپاکه .
-شایان در آغوش هم بودن کجاش اسمش ناپاکیه ; تن من و تو اینو می خواد . ما که نمی تونیم به خودمون سختی بدیم . با یه در آغوش هم بودن دو نیاز رفع میشه .
دستمو گذاشته بودم رو شورتش و با کیرش بازی می کردم . خیلی شگفت زده شده بود که در اولین دیدار این چنینی هوسمو نشون دادم و تا اونجایی که بتونم باهاش حال می کنم . یه لحظه حس کردم که پاش خورد به کیر داخل شورتم . این یه شوکی بود بر من که بدونم کجای کار هستم ولی دیگه کارو رسونده بودم به این جا . باید تا آخرش می رفتم حتی اگه اون متوجه همه چی می شد .. دستمو گذاشتم رو شورتش وخودمو یه پهلو کردم که اون تا اونجایی که جا داره و می تونم متوجه نشه که من یک شی میل هستم . شاید اگه از اول تسلط بیشتری بر خودم داشتم نمی ذاشتم کار به این جا بکشه ولی حالا که تا اینجا پیشرفت کرده بودم نمی تونستم زیاد ناراحت باشم . از عشق شایان که خیری به من نمی رسید شاید از سکسش می تونستم به جایی برسم و اون وقت به تمام اما و اگر ها خاتمه بدم . جنگ اول به از صلح آخر .
-دوستت دارم شیدا .
-منم همین طور.
-می خوام که عشق حاکم بر سر نوشت ما باشه .
-منم دوست دارم که لذت ببرم .
نمی دونستم وقتی که اون حرف می زنه چی بگم .
-شیدا من بدون تو نمی تونم زندگی کنم .
-ولی شایان عشق من و تو نمی تونه سر انجامی داشته باشه .
-چرا . چرا شیدا . من حس می کنم دنیا در آغوشمه .
-حتما حس می کنی که همه چی بر وفق مرادته .
-می خوام فقط بهت ثابت کنم که هوس و عشق ما نسبت به هم به یه نتیجه می رسه و این که ما می تونیم عاشق هم باشیم .
دستش یه لحظه خورد به بر جستگی کیر من چشاش گرد شده بود .
-شیدا این چیه . غده در آوردی ;
-نه شایان منم کیر دارم مثل تو .شی میل هستم .
-نه شیدا ! باورم نمیشه .
-ولی من باورم میشه . چون عمریه که دارم با این باور زندگی می کنم … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی