عجب بله برونی ! 6

ببینم نتونستین صبر کنین من بیام ;/; حالا کارتون رسیده به جایی که منو می فرستین دنیال نخود سیاه ;/; افراز که کیرش در حال وول خوردن توی کس مادرم که خواهر زن و زن داداشش می شد بود به زنش گفت عزیزم تو مادر عروس خانومی یه سری از کار ها به گردن توست . -خب افشید هم  مادر دو ماده . -ببین عزیزم بله برون یعنی این که خونواده دوماد میرن خواستگاری عروس . پذیرایی به جمع خونواده عروسه .. -فرض می کنیم قبول . جنابعالی مگه پدر عروس نیستین ;/; ..مامان افشید : افسر بس کن به جای این حرفا بذار حالمونو بکنیم . این که نمیشه نیمه کاره بیای و این جور بخوای مانع شی -عزیز دل من فکرشو نمی کردم شما به این زودی شروع کنین . .. آخخخخخخ این کسم چقدر می خاره . ولی اینجا کیر آزاد پیدا نمی کنم . -اگه دوست داری همسایه رو صداش کنم . افراز : افشید جون با زنم شوخی نکن که یه وقتی جدی می گیره . -عزیزم از اون حرفا نزن که آبمون توی یک جوب نمی ره . من کی سرت شیره مالیدم که این دومیش باشه . تازه شما دو تا کیر برای هفت پشتم بسه .. افسون رنگ به چهره نداشت . باورش نمی شد که مادرش اون جور سکس اومده باشه کنار اون دو تا مرد . یه  جوری با نگاش زار می زد و به من زل زده بود که دلم براش سوخت ولی دوست داشتم پدرم کیرشو طوری توی کس مامانش فرو کنه که از دهنش در آد . آخه افسون داشت واسم قیافه می گرفت کلاس میذاشت . که پدرش داره مادرمو میگاد . . افشید : آخخخخخخخخ افراز افراز چقدر کلفت شده کیرت امروز .. افسر ! بهش کود میدی ;/; چه خبر شده ;/; -کیرشوهرت  افرود هم حسابی معرکه شده . طفلک خوب توی کونت نمی تونه خودشو نشون بده . جلو تر از این نمیره . زود باش به آخر کیف و حال برس که کس خسته من نر مش می خواد و می خواد که حال کنه .. آخ که چقدر هوس اینو دارم که بازم جفت کیر بره توی کسسسسسم . حواسم جفت صحنه بود . افسون از حال رفته بود . یه حالتی شبیه غشی ها رو پیدا کرده بود . مات مونده آدم فکر می کرد که افسردگی گرفته . -عزیزم ناراحت نباش اونا که خودشون دارن حال می کنن . تو واسه چی خودت رو ناراحت می کنی . اونا که ککشون هم نمی گزه . چرا ما دایه های مهربون تر از مادر و کاسه های داغ تر ازآش بشیم . -اصلا راجع به مامانم این طور فکر نمی کردم . -عزیزم آدم که این قدر نباید خود خواه شه . یعنی فقط تویی که مامان داری و من مامان ندارم ;/; یعنی شخصیت مادرمن برای من نباید مهم باشه ;/; دیگه وقتو تلف نکرده به صحنه های گاییده شدن مامان چشم دوخته این که ببینم اون دو نفر چیکار می کنند . کیر بابا توی کون مامان چقدر خوش حالت بود و چه خوش حالت اون صحنه رو نشون می داد . -خواهر گلم افشید جون خوب داری حال می کنی ها . -نیست که تا حالا دو کیره حال نکردی ;/; افسر رفت نزدیک مامان . تو که می دونی چقدر عاشقتم . حالا دو تا کلام حرف بهت می زنیم اونو به حساب شوخی بذار .  خاله لباشو رو لبای مامان گذاشت تا کمی سر حال ترش کنه و اونم راحت تر کس و کونشو بده و ار گاسم شه . اون طرف  یعنی این طرف که من و افسون بودیم تا حالا دختر عمو خاله در حال ساک زدن کیر مون بود و یه جورایی می خواست منو دلداری بده که به خاطر این که کس مادرم زیر کیر پدرشه رنج نکشم . حالا من باید به اون دلداری می دادم . -خوب حال می کردی عروس خانوم . هر چی بهت گفتم این کارا خوبیت نداره تو حرف گوش نمی کردی . حالا ببین که بابام چه جوری میذاره توی کس ننه ات -افشین راجع به خاله ات این طور حرف نزن .. -ولی خودمونیم مادر زن ما عجب کون گنده  ای داره -پسر چشاتو درویش کن . -عزیز دلم اون به عنوان خاله محرم منه .به عنوان زن عمو میشه نا محرم و از دید مادر زن آینده دوباره میشه محرم . همه چی قره قاطی شده . پاهای عشقمو از وسط بازشون کرده و حالا من باید بهش آرامش می دیدم . من دیگه داشتم عادت می کردم . دقایقی بود که مادر در حال گاییده شدن بود و یواش یواش داشتم ریشه این باور رو در قلب خودم می کشتم که بتونم از این لحظه ها نهایت استفاده رو ببرم . دهنمو با لذت گذاشتم روی کس افسون . شروع کردم به میک زدن و زیر چشمی از همون دو سه سانتی که پرده رو داده بودیم کنار به فضا ی هال نگاه می کردم . گاهی هم می شد  بیشتر پرده رو کنار زد و شاهد جریان می بود . -نهههههه نهههههه افشین این جوری نهههه نهههههه .. باید منو بکنی . بهت میگم بکن توی کسسسسسم . من نیازشو دارم . من بهش احتیاج دارم . بکن .. بکن می خوام برای اولین بار حسش کنم . می خوام با کیر تو حسش کنم . …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا