عشق تبسم
اواسط بهمن ماه بود، نسيم ملايمي به صورتم ميخورد…
انگار كه داره صورتمو نوازش ميكنه، چشامو بسته بودم، داشتم به عشقم فكر مي كردم، به خاطراتمون … به اينكه چقدر دلم براش تنگ شده…
٣ هفته اي مي شد كه نديده بودش، تعطيلات بين ترم بود و ما هر كدوم رفته بوديم شهر خودمون و حالا من برگشته بودمو منتظر اون بودم…
با صداي دوستم از اون حال درامدم داشت صدام مي كرد:
تبسم! تبسسسسسسم!!!
تو هنوز نرفتي فرودگاه! دير شده!!! الان شايان مي رسه ها
به ساعتم نگاه كردم، يهو از جا پريدم خيلي دير شده بود سريع يه تاكسي گرفتمو رفتم فرودگاه. وقتي رسيدم شايانو از دور بين جمعيت ديدم ، قلبم داشت تند تند مي زد ، خودمو بهش رسوندم ، مي خواستم همونجا بقلش كنم ولي افسوس نمي شد)-:
دستمو فشرد ، دستش گرم گرم بود مثل هميشه. سلام و احوال پرسي كرديم.
مي دونستيم تا نرسيم خونه اش نمي تونيم همو بغل كنيمو ببوسيم. براهمين معطل نكرديمو سريع راه افتاديم.
بالاخره رسيديم. در خونرو كه بستيم اومد بغلم كرد و محكم فشارم داد ، گفت:
تبسمم ، عزيزم ، نمي دوني چقدر دلم برات تنگ شده
منم با شيطوني گفتم : منم همين تووول
دالم از دوريت مي ميلم…
گفت : الهي قربونت برم خدا نكنه عزيز دلم
احساس كردم قلبش خيلي داره تن تن ميزنه تو چشاش نگاه كردم …
اون نگاه هميشه اش توأم با عشق و شهوت!
بعد دو سال ديگه معنيه اون نگاهو مي فهميدم… خمار و مردونه…
اروم دستشو گذاشت زير چونم سرمو اورد بالاتر ، بهم نزديك تر شد نفسشو حس مي كردم تو صورتم…
اروم لباشو گذاشت رو لبام…
انگار يه دفعه داغ شدم كل وجودم گرم شد
دستشو گذاشت دور كمرمو محكم منو چسبوند به خودش
لباشو مي خوردم عاشق لباشم زبونشو مي كرد تو دهنم و من مي خوردمش لبامو گاز مي گرفت
شروع كرد اومدن به طرف گوشم ، با زبونش به لاله گوشم ميزد اينكار خيلي منو ديوونه مي كنه نفس نفس مي زدم … اونم منو به خودش فشار مي داد با دستش كمر و كونمو مي ماليد كيرشو بين پاهام حس مي كردم
شروع كرده بود به خوردن گوشو گردنم، ليس مي زد مي خورد بوس ميكرد و حشري تر از قبل مي شد…
روسريمو دراورد و پرت كرد يه طرف
شروع كرد به باز كردن دكمه هاي مانتوم منم بيكار نموندمو دكمه هاي اونو باز كردم
دستشو كرد زير تاپمو كمرمو مي ماليد
دیگه داشتم بيهوش مي شدم نمي تونستم رو پاهام وايسم يهو بغلم كرد و بردم تو اتاق
پرتم كرد رو تخت و خودش امد روم
لبامو مي خوردو با دستاش پهلو هامو مي ماليد و همينجوري تا پمو داد بالا و دراورد
عاشق بدن سفيدم بود چشش كه به سوتينم افتاد انگار حشريتر شد سرشو فشار مي داد تو سينم وسط سينمو ليس ميزد منم داشتم كير كلفتشو از رو شلوار مي ماليدم يه دستمم لاي موهاش بود
سوتينمو زد بالا و سينمو از توش دراورد شروع كرد به ماليدنشون، نوكشو مي كرد تو دهنشو اروم ميمكيد و گازاي كو چولو مي كرد
من كه داشتم از لذت بيهوش مي شدم شروع كردم دكمه شلوارشو باز كردم دستمو كردم تو شرتش واي چه كيري داشت
تصور اينكه مي خواست بيا تو من داشت ديوونه ترم مي كرد يه ماهي بود سكس نداشتيم و منم تنگ …
شروع كردم به مالوندن كيرش
دستشو كرد تو شلوارم و از رو شرت كسم و مي ماليد و قربونش مي رفت
كم كم داشت ميومد پايين تر از وسط سينه هام تا نافمو بوس كرد دور نافمو با زبونش مي كشيد صداي اه و ناله من بيشتر از قبل شده بود از روم بلند شدو شالوارمو دراورد پاهامو با دستاش مي ماليد شرتم خيس شده بود سرشو اورد نزديك شرتمو يه بو كشيد و از رو شرت شروع كرد بوسيدنش
منم مي گفتم بخورش كسمو بخور مال تو همش مال تو
اونم مي خواست حشري ترم كنه و كسمو نمي خورد نشست كنارمو شروع كرد انگشتاي پامو كردن تو دهنش واي كه من دیگه مست شده بودم پاهامو خم كرد و پشت زانو هامو ليس ميزد
اومد بالاو سروع كرد كشاله رانمو ليسيدن
مي گفت جونننننممممم چقدر خوشمزستتتتتت
منم بلند شدمو شلوارشو شرتشو دراوردم حالا يه كير جلوم بود
حالا نوبت من بود تا اونو حشري تر كنم
شروع كردم به زبون زدن به سر كيرش
اولش با زبون زدن شروع مي كنم هميشه اينجوري خيلي حشري مي شه از پايين تا بالاي كيرشو ليس ميزدم رو بيضه هاشو صداي نفساش بلند تر شده بود بعد كيرش كردم تو دهنمو شروع كردم به ساك زدن خيلي داشت حال مي كرد تا ته مي كردم تو دهنم بيضه هاشو مي خوردم با دستمم كيرشو بالا پايين مي كردم و ميخوردم
گفت بيا ٦٩ شيم من رفتم بر عكس روش و كسم جلوش بود شرتمو داد كنار
كسم خيس خيس شده بود زبونشو كشيد لاي كسمو همه ابمو خورد منم يه اه بلند كشيدم
شروع كرد با چو چولم با زبونش بازي كردن منم كيرشم مي خوردم
يه دفعه با زبونش كرد تو سوراخ كسم منم شروع كردم به لرزيدن ار گاسم شده بودم ولي اون محكم دستشو گرفته بود دور كمرم كه تكون نخورمو دوباره شروع كرد به خوردن برم گردوندو اومد رومو دوباره شروع كرد به خوردنم
قربون صدقه كسم ميرفت مي گفت خيلي خوشمزست
منم دیگه داشتم ميمردم مي گفتم بكنم بكنم دیگه طاقت ندارم كيرشو گذاشت رو كسم، ميماليد رو چوچولكم و فشار مي داد لاي شيارم تا سوراخم سرشو فشار داد تو
مي گفت خيلي داغه
يدفعه كردش توش و من يه جيغ از شهوت زدم و شروع كرد عقب جلو كردن
مي گفتم تن ترررررر محكم تر پارم كن جرم بده پاهامو چسبوند بهمو جمع كرد تو دلمو شروع كرد به كردن اينجوري تنگ ترم ميكرد يه درده با لذت داشتم داشتم ميمردم دوباره ار گاسم شدم اومد خوابيد كنارم و از بغل كرد تو كسم و شروع كرد تولنبه زدن خيس خيس بودمو صداي تالاپ تلوپ كل اتاقو برداشته بود يه دفعه كيرشو دراورد و كل ابشو ريخت رو كمرم اب لذت بخش…
بعد با دستمال پاكم كردو منو اورد تو بغلش و لب گرفتيم از همو همونجوري بيهوش شديمو خوابمون برد…
دوستان خوبم من سعي كردم بيشتر متمركز شم روي سكسي كه داشتم تا اينكه بخوام داستان زندگيمو بگم براي اينكه مي دونم شما بيشتر دوست دارين از سكس حرف زده بشه تا چيزاي دیگه.
اميدوارم خوشتون اومده باشه ، من و شايان سكسهاي زيادي داشتيم اگه دوس داشتين بگين براتون بنويسم. ماهنوزم با هميم و اگه بشه مي خوايم باهم ازدواج كنيم خيلي همو دوست داريم برامون دعا كنيد زودتر شرايط فراهم شه .
ممنون
نوشته:تبسم