علی معشوقه مریم
سلام خدمت شما مخاطبان عزیز
علی هستم.
قضاوت در مورد این داستان بر عهده اساتید.ولی پیشنهاد میکنم قبل از نظر دادن پی نوشت رو هم بخونید.
خب بریم سراغ داستان.
ابتدا در مورد خودم بگم که من یه نوجوان 18 ساله بودم.هیکل تو پری داشتم(ورزشکاری بدنسازی)قدم 170 تای داشتم.قیافمم هی بدک نبود.طرف مقابل که اسمش مریمه هم یه هیکل تقریبا مانکنی داشت و هم سن منه تقریبا هم قد و قیافشم بگم یه دماغ قلمی تو یه صورت کشیده با دو تا چشم قهواه ای .
سال 87 بود تابستون بود و وقت پاس کردن تجدیدیا تو هنرستان شبانه.اوضاعی بود من هم رشتم برق و درسا سخت.این مریم خانومی که حرفشه اینو از سال اولی که رفتیم تو هنرستان میدیدمش آخه هنرستانامون یه کوچه فصله داشت.
البته اونارو زودتر از ما تعطیل میکردن تقریبا یه ربع زودتر ولی تا اتوبوس می اومد ما هم تعطیل بودیم .و هم اینکه تو یه محله بودیم.من اون موقع ها اهمیتی به دوست دختر داشتن نمیدادم.چون دختر هم نبود که هم من بخوامش و هم اون بخواد که بام دوست بشه.بگذریم خلاصه دوسال هم مسیر بودیم هم صبح هم ظهر.کم و بیش از دوستام که اونا هم از دوست دختراشون شنیده بودن میشنیدم مریم طالبم شده ولی یه جورایی به دلم نمیشنست.گذشت و از وقتی که هنرستان تموم شد این مریم خانوم رو ندیدم تا همین تابستون 87 که تجدید پاس میکردم.از شانس ما این یکی هنرستان هم نزدیکای هنرستان قبلیم بود یه بیست دقیقه پیاده روی فاصله بود.ایستگاه اتوبوس بقل هنرستان قبلیم بود و باید این مسیرو میرفتم.من هر روز پیاده میرفتم و میومدم.یه بعد از ظهر نسبتا گرم بود طرفای ساعت 3:30 بود با یکی از دوستام راه افتادیم بریم خونه.از صبح کلاس داشتم و خسته بودم.رفتیم ایستگاه اتوبوس که سوار شیم منتظر اتوبوس بودیم داشتیم از خاطرات میگفتیم که من سرمو برگردوندم ببینم اتوبوس نمیاد که از قضا مریم رو دیدم.اولش یه چهره آشنا بود برام ولی خوب دقت کردم دیدم بله مریمه.اوف اوف چی شده بود.همیشه تو
لباس مدرسه دیده بودمش و این لباساش برام جالب بود یه شلوار جین یه مانتو کرمی با آستین های تقریبا کوتاه و یه شال مشکی .جا خوردم تنه زدم به رفیقم اونم نگاش جذب شد.گفت الان مخشو میزنم صبر کن.بهش گفتم دور ور ندار خودم نمردم.(این دوستم قضیه من و مریمو نمیدونست)همون موقع اتوبوس اومد اونم اومد جلو که سوار شه ما هم رفتیم از در عقب سوار شیم(شهر شیراز اتوبوساش رو زنونه مردونه کردن و اکثر خط ها در عقب نصفش مردونه و نصفش زنونست و با چند تا میله تفکیک شدن)رفتم کنارش وایسادم و یه نگاه از سر تا پاش انداختم.یه لحظه نگاه تو نگاه شدیم دستش یه کتاب آموزش سی شارپ بود.بهم گفت خانوما مقدم ترن گفتم بفرما.ولی قسمت زنانه جداست.بعد به رفیقم گفتم:نچ نچ وای خاک تو سرت دخترا کتابای خارجی میخونن ما تو دوتا درس موندیم.راننده درو زد و به خاطر اینکه جمعیت زیاد بود طرف زنونه صندلیاش پرشد.مریمم با کمال پرویی اومد تو قسمت مردونه نشست رو همون صندلی که من همیشه که خالی باشه میشنم.دوزاریم اوفتاد که تنش هنوز تنش میخواره.من پشت سرش رفتم بالا و گفتم چه پرور و رفتم 3 تا صندلی جلوتر.یه زن مسن هم بقلش نشست اتوبوس 45 دقیقه ای تو راه بود بولوتوث ها مونو
روشن کردیمو آهنگ میفرستادیم برا هم که دیدم یه بولوتوث ناشناس اومد برا رفیقم توش نوشته بود بی تربیت بولوتوث تو خاموش کن یکی هم با همین مضمون برام اومد.من جواب دادم تنت میخواره؟کی هستی ؟به تو ربطی نداره
نوشت:کجا نشستی؟
نوشتم:ربطی نداره تو کجایی؟
نوشت: کدومشونی ؟اونی که کنار پنجره نشسته
نوشتم:حالا.امری باشه.من کنار پنجره نشسته بودم.
شمارشو نوشت با اسمش .نوشته بود خیلی جذابی و دو سال تو کفم بوده.
نوشتم:خب به من چه.تو کف بودی که بودی.
نوشت:آخه واسه من خیلی هاتی
نوشتم:خب آب مریزم سردش میکنم.
نوشت:زنگ بزن منتظرم.
گذشت چند روزی و زنگ نزدم.تا اینکه یه شب که بالا بودم(مست)کله کردم زنگ بزنم بهش.زنگیدم.گوشیو برداشتو نزدیک 2 ساعت فک زدیم.عرض یه ماه جیک و پوک همدیگه رو میدونستیم.ولی من زیاد علاقه ای نداشتم و همش میزدم تو حالش و ضایعش میکردم.ولی اون مصرانه منو می خواست.
من همون تابستون یه فاندر گرفته بودمو ماهواره همسایه و آشنا رو تنظیم میکردمو یه پولی میگرفتم.کامپیوترم که خوراکم بود.یه پا نصاب و تعمیر کار بودم.
یه روز بهم زنگ زد گفت ماهوارمون تنظیماتش ریخته بهم.کامپیوترمم خرابه و بالا نمیاد.قرار شد عصرش ساعت 5 برم برا تنظیم و تعمیر.گفتم بابا و مامانت چی گفت :گفتم داداش دوستمی.
گفتم عواقبش با خودت .گفت حالا تو بیا فکر عواقبش برا بعد.ساعت 5 رفتم در خونشون زنگ و زدم دستو پاهام یخ کرده بود و استرس خرکی گرفته بودم و …در باز شد.یا الله ی گفتم صداش هفتا خونه اونطرفتر رفت مریم گفت بفرما.رفتم تو بلند گفتم سلام هاج خانوم.مریم اومد بیرون گفت هاج خانوم عمته زود بیا تو.یه تیشرت معمولی و گشاد تنش بود با یه شلوار ورزشی اصلا تحریک کننده نبود.
گفتم مامانو بابات کجان پس؟گفت کار پیش اومد رفتم بیرون.زود بیا تو تنظیمش کن برناممو تا 2 ساعت دیگه باید ببینم.رفتم تو دست به کار شدم باباش واسه کانال های…پسوورد گذاشته بود و همچنین واسه منو یه مستر کد زدم خیلی حال کرد تنظیم کردم و سرچ کانالا بود میوه و چایی اورد گفت بیا بخور جون بگیری.بعد رفت تو آشپزخونه داد زد میکشی؟گفتم معتاد چی؟گفت:قلیون
گفتم:من همینا ای هم که آوردی نمیخورم باید برم.
گفت:دارم یه سر میزنم بکشم چه طمعی میخوای تا برات بزنم.
گفتم:سرچ تموم شه رفتم.کامپیوترم باشه یه روز که مامان یا بابات بود.
گفت:این یه ماه نشد یه بار فیس تو فیس حرف بزنیم.
با کلی اسرار گفتم من هلو میکشم.
یه چشم گفت که قند تو دلم آب شد.دیدم خودش خیلی میخواد به خودم گفتم احمق دختره خودش تو رو می خواد اونوقت تو ناز میکنی؟
زغالو گذاشت اومد گفت چایت سرد شد.سرچ هم آخراش بود.
گفتم : نمی خورم.زوره؟
گفت:میخوای بکنم دهنت؟
گفتم:خودم دست دارم چاییو خوردم سرچ تموم شد.
گفت:میوه بخور.باید کانالا رو مرتب کنی.
قبول کرد مو نشستم به مرتب کردنو قلیونو نوبتی میکشیدیم که سوخته شده بود گفت:برم یه سر دیگه بزنم.
قلیونی چاق کرده بود خدا گفتم یکی دیگه هم بزن.رفت تا اومد رسیده بود به کانالای سکسی.پرسیدم کانالای اینجوری میخوای گفت چه کانالی.
اسماشونو میدیدا از عمد گفت.خودشو زده بود به خری.گفت:بیبنم چه کانالایی
گفتم ناجوره و صحنه داره و طفره رفتم.گفت بزن تا ببینم منم دیدم اوضاع خیت میشه از دم داشتم همرو پاک می کردم ناچارا صحنه هایشو باید میدیدم.یکیش دختر داشت کیر پسره رو با ولع میخورد.
یکی دیگش دختر نشسته بود رو کیر پسره و بالا پایین
یکش پسره گذاشته بود تو کون دختره و داشت جرش میداد
خلاصه صحنه ها مختلف و ناجور که یکیش بود پسره داشت لب میگرفت اومدم بزنم پاکش کنم گفت:فیلمه ها اونجوریا تموم شده اینو بزارش.تازه بابامم یه چند تا داشت.
گفتم:زود تر میگفتی براش میزاشتم.
آخرای کا یه چند تای دیگه خورد تو پستم.گفتم اینارو گذاشتم بابات حال کنه.
اینو با یه لحن تعنه آمیز گفتم.
تموم شد.قلیون هم.گفتم کو کامپیوتر؟یه نگاه ساعت کردم 8:30 بود.گفتم میرم فردا میام…گفت مامان بابام رفتن تهران و 1 هفته نمیان امشبو پیشم بمون.
تحلیلی کردم تو مغزم گفتم تا دیر وقت میمونم.
گفت:باشه.
زنگ زدم خونه گفتم دیر میام.(تو خونمون میدونستن این حرف به معنای نیومدنه)چون خونه دوستام که میرفتیم مست میکردیم همین دیر میامو میگفتم ولی شب نمیرفتم خونه و عادت کرده بودن.بگذریم کامپیوترو درست کردم.رفت دراز کشیدم رو تختشو خستگی در کنم.اوم نشست پهلومو شروع کرد حرف زدن(چرت و پرت)منم طاق باز بودم.
دیدم زومه رو کیرم.گفتم کجا رو نگا میکنی؟
گفت:هیچ جا.فیلم عصری بود
گفتم :کدومش ؟
گفت: دختره و پسره همدیگر رو می بوسیدن.
گفتم:خب که چی دو تا … همدیگرو می بوسیدن
گفت:کاشکی یه دوست پسر داشتم مثل اون.آخه تا حالا یه پسر لبامو نبوسیده.کاشکی یکی بود که میبوسیدم.تو این کارو میکنی؟
گفتم:نه.عیبه(با لحن جدی)اینکارا مال عاشقاست منم که تو رو دوست ندارم.
گفت:چکار کنم دوسم داشته باشی؟
پاشودم گفتم قلیونه خرابت کرده هزیون میگی.منم بهتره برم
نگاش کردم دیدم یه قطره اشک از گوشه چشمش افتاد قیافش مظلوم و ملتمسانه میگفت یه بوس میخوام.دستمو آروم بردم جلو
اشکشو با شصتم پاک کردم گفتم گریه نداره(دلم براش سوخت)سرشو گرفتم تو بغلم. دیدم زد زیر گریه میگفت من عاشقتم دیونتم چرا تو منو نمیخوای؟چرا؟
گفتم:(از روی ترحم)عاشقتم.سرشو بلند کردمو یه بوس اباد گذاشتم رو لباشو صرتشو جدا کردم.چشم تو چشم شدیم.گفت ممنونم.کم کم صورتمونو نزدیک کردیمو یهو رفتم تو لبشو شروع کردم به خوردن.چه مزه ای داشت.مزه شور اشک با بزاق دهنش یه مزه فوق العده خواستنی ساخته بود.نزیک 4 دقیقه لب میگرفتیم منم نیمه شق کرده بودم
دست زد تو سینمو خوابوندم رو تختو افتاد رومو دوباره شروع کرد من کمرشو میمالیدمو اونم سینه هامو چنگ میزد و با ولع لب میگرفتیم.
یهو بلند شد.سرخ سرخ شده بود داغ کرده بود.
همین که بلد شد باسنشو گذاشت رو کیرم نفهمیدم کی شق کردم.انگار 50 کیلو پنبه گرم گذاشته بودن رو کیرم اونم سفتی کیرمو حس کرده بود
برش گردوندم آماتور بودم این اولین رابطم با یه دختر بود.همینطور اون.نمیفهمیدم چکار میکنم دوباره شروع کردم لب گرفتن این بار من رو بودمو دستمو اوردم گذاشتم رو سینه راستش همینطری دستمو میموشتم رو پیرهنش.بیکینیشو هس میکرم زیر دستم یهو دستشو گذاشت رو دستمو فشار داد تو سینش.با وجود کوچیکیش نرم بود مثل موم بود.نمیتونستم درست فکر کنم مغزمو داده بودم دست هوس
سینشو میمالیدمو کم کم اومدم پایین رو گردنش کار میکردمو ماچای آب دار.هر چی بلد بودم از سایتو فیلمو عکس بلد بودم.
کیرم شده بود سنگ.شلوار جینو داشت پاره میکرد.
گفتم:هستی از اون کارا بکونیم.که تو او شبکه ها میکردن.
گفت آره عشقم.
پیرهنشو در آوردم یه بکینی مشکی داشت.تی شرت من اون درآورد .دوباره انداختمش رو تخت از گردنش شروع کردم صدا و گرمای نفساش انرژیم بود رفتم پایینو همینطور بوسش میکردم.رسیدم.به نافش داغی کسش رو رو سینم هس کردم.جهنمی بود.وسوه شدم شلوارشو دادم پایین از رو شرت مشکیش شروع کردم.بوس میکرمو مبویدمش چه عطری داشت.اومدم بالا سراغ سینه هاش بیکینی و باز کردم دیدم بله دو تا سینه خوش فرم و نه زیاد کوچیک سفید با سر ها برجسته و قهوه ای جلومن.با توجه به آموزشاتی که از سایتو…دیده بودم شروع کردم یکی یکی خوردنو میک زدن.حالا بخور کی نخور.مریم ناله اش تبدیل به آخ و وای شده بود تو اوج بود که یه جیغ یواش زدو لرزش خفیفی کرد.نمیدونستم چی شده .اهمیت ندادم و ادامه دادم.رفتم پایین نزدیک 10 دقیقه میشد داشتم سینه هاشو میخوردم.رفتم سراغ شرتش که از آبش خیس شده بود دوباره بوییدمش .بوش روانیم کردو وارارم کرد از رو شرت کوسشو لیس بزنم وقتی میلیسیدم مزه آبش با مزه پارچه قاطی میشد.تلخی عطری هم که زده بود ضمیمش شده بود.دیدم فایده نداره شتشو آروم دادم پایین وای خدا چی میدیدم.یه خط عمودی بود همین سفید و تمیز مثل برف.
. دریغ از یک نخ مو .با ولع تمام شروع کردم یه زبون از اول تا آخرش کشیدم.مست شدم.گفتم خدای من.کسشو میخوردم با زبونم با چوچلش بازی کردم و از لبای کسش لب میگرفتمو میمکیدمش. این بار 10 دقیقه نشد برای بار دوم ارضا شد.آبش که داشت میجوشید و ریخت تو دهنم
وای اینگار یه شراب 2000 ساله ریخته باشن تو دهنت.اینقدر خوشمزه بود همشو خوردم و دنبال بقیش میگشتم.سرمو بلند کردم.دیدم مریم بی حاله گفتم نوبت شما نشد؟
گفت چرا.گفتم اگه نمیتونی همینجا تموم کنیم رفتم کنارش خوابیدوم لباشو بوسیدم.موهاشو ناز میکردم منتظر جواب بودم.
که دیدم.اومد رومو شروع کرد لب گرفتنو بوس.کم کم رفت پایین
من هم به خاطر باشگاه که میرفتم همه ی موهامو میزدم
سینه امو می مکید.تو اوج بودمو صدای ملچ ملچش تو سرم میپیچید یه آه بلند کشیدم فکر کرد ارضا شدم.سرشو بلند کرد پرسید شدی؟
گفتم نه عزیزم این کارات منو وادار کرد آه بکشم.آخه تا حالا این کارو نکردم.
دوباره شروع کرد.رفت تا رسید به کیرم.کیر من یه کیر معمولی 12.الی 14 سانت بود با یه قطر معمولی.
دست زد دید سفته.چه جورم.دکمه های شلوارو یکی یکی باز کرد دید بله یه مار خوابیده این زیر.شروع کرد مالوندن .بوس اولیو که از رو شرت کرد.گفتم اومد.ارضا شدم.چه حالی میداد.هیچ کدوم از جلق های تو عمرم اینقد حال نداده بود.شرتم خیس خیس بود.
که دیدم شروع کرد میک زدن شرتم که ابمو بخوره.ابمو خورد شرع کرد لیس زدن کیرم2 دقیقه نشد دو باره شق کردم.شرتمو در اورد کیرمو یه برانداز کرد گذاشت تو دهنش اروم و کم کم تا جایی که داشت کرد داشت کردش تو دهنش و در آورد.بزاقش سرازیر شد تا رو تخمام.یه قلقلکیم میداد.دوباره کردش تو دهنش بلد نبود درست ساک بزنه یه 20 دفعه هین کارو کرد.به خاطری که کیرم منی ای بود با بزاق دهنش مایع لزجیو درست کرده بود و باعث میشد بیشتر بزاق تولید کنه.اومدم بگم بمکش لااقل.که خوش گذاش دهنش میک زدو در می آوردو و کیرمو از بالا تا پایین بوس میکرد.دوبار میکرد تو دهنشو میک میزد.خلاصه با اون نا واردیش بهترین ساک عمرشو برام زد 10 دقیقه ای میشد دوباره ابم داشت میومد گفتم داره میاد بی توجه داشت می مکیدش.کیرم تو دهنش بود یهو باد کرد و با فشار تمام آبمو ریختم تو دهنش همشو که خورد هیچش میک میزد که بازم بیاد.گفتمش نداره بسه کندیش.
گفت عزیزم خیلی خوشمزه بود.گفتمش نوش جون.گوشت بشه تنت.
اومد بالا بی حال افتادیم تو بغل هم.یه نیم ساعت خوابمون برد.بلند شدیم یه شام سفارش دادیم خوردیمو گفتم بریم حموم خودمونو بشوریم.
چشاش یه برق زد.گفتم تک تک میریم.گفت:اذیت نکن.
گفتمش باشه رفتیم تو هموم جون همو که می شستیم دست کشیدم در کونش که به سوراخش که رسید چند میل از انگشتم رفت تو.پری بالا گفت ووییی
دیدم حال داد بهش صابونیم بودیم لیز لیز.از پشت چسبیدم بهش کیرم رفت لای قاش کونش.ناله هاش شروع شد.گفت فکرشم نکن درد داره.
گفتم اینجور که من دیدم اول با انگشته.
لا اقل بزار انگشت هام حال کنن.راضیش کردمو نشستم همینجوری که وایساده بود با انگشت کردم تو سوراخش به همت صابون روون رفت توش ولی اینکار بدون عکس العمل نبود.یهو سفت کرد رفت جلو و انگشتم در اومد.
گفتم بیا یه بار دیگه.اومد.گفتمش اینبار شل کن.
انگوشتو کردم تو کونش حال کرده بود شروع کردم به تلمبه زدن با همون انگشت.دیدم روون شده.گفتم چار دستو پا بشین.نشستو دیگه صابون رو جونمون مایسده بود به کمک تف صابون ها زنده میکردم.سگی نشست و انگوشت دوم با احتیاط کردم تو کونش دیدم کم کم داره جا باز میکنه و همینطور به ترتیب سومی و چهارمی کردم تو .
خوب که جا باز کرد گفتم پاشو همدیگرو بشوریم از نو صابون بزنیم.
وقتی داشتیم خودمونو میشستیم گفتم کاندوم ندارین.محض احتیاط میگم.گفت ماله بابام هست .جا سازشو میدونم الان میارم رفتو کاندومو اورد. کشیدم رو کیرمو دوباره صابون زدیم برش گردوندم گفتم همونجوری بشین(سگی)خودمم زا نومو خم کردم اول سلواخشو بوسیم.بعد کیرمو آروم گذاشتم رو سوراخش. آروم آروم سرشو دادم تو که دیدم دوباره سفت کرد .بش گفتم شل کن.نکرد قلقلکش کردم نکرد کیرمو پس زد.کونش.دوباره گذاشتمو به زور هم که شده بود سره کیرمو کامل کردم تو.نفسش گرفته بود.میگفت وای وای سوختم …
گفتم دردش تموم میشه تحمل کن.
اروم اروم (یه میل یه میل)میکردم تو تا رسید به ته کیرم اومدم برگردونم بیرون که دیدم فقط داره جیغ میزنه.سریع درش اووردم شامپو بچه ریختم رو کیرمو سریع کردم تو کونش یه آه از نهاد کشید.
شروع کردم تلمبه زدن.دردی که میکشید معلوم بود با کمی لذت همراهه.ولی من تو اوج بودم.که 6 دقیقه ای میشد ابم اومد.فهمید .تا کیرمو در آووردم سریع برگشت کاندومو برداشت و هر چی آب منی بود خورد.همچین میخورد انگار نوش دارو میخوره.
خودمونو تمیز کردیم اومدیم بیرون. نشستیم. ساعت 12 شب بود.گفت مشروب میخوری؟
گفتم:با کمال میل.بسات مشروبو قلیون و عرق آووردیم.و شروع کردیم خوردن و کشیدن.شلم بازی کردن.ساعت 2 شب بود که حشرش زده بود بالا مست هم بود دوباره اومد لب گرفتن.دوباره لخت شدیمو این بار مگفت از جلو می خوام منم همچین خطری و نمی پذیرفتم که غافل گیرم کردو یهو نشست رو کیرمو تا ته رفت تو کوسش.انگار کیرمو کرده بودم تو آب جوش.همون لحظه آنچنان جیغی زد.بله پرده مریم پاره شده بود.همینجوری نشسته بود.خون از کنار کسش سرازیر شد گفتمش پاشو که الان قالی خونی میشه پاشو ببرمت حموم.داشت ریز ریز گریه میکرد مثل همون موقعه که کونشو میذاشتم.میگفت میسوزه.گفتم الان درست میشه سرشو بوسیدمو بغلش کردم بردمش حموم. و شستمش نشستم بوس کردن کوس مریم.که اروم شه.گفتم میخوای کیرمو بکنم توش؟
گفت:از خدامه.منم بلندش کردم بردمش بیرون. و کوسشو لیسیدم و بع کیرمو یه کاندوم زدم گذاشتم دم کوسش پا هاشو گذاشتم رو شونه هام.دستامو دور پاهاش حلقه کردمو کشیدمش سمت خودم کیرم تا نصفه رفت تو تنگ بود ولی نه به تنگی کونش.اصلا یه حال دیگه میداد.یه حسی که انگار دنیا رو فتح کرده باشم اروم شروع به تلمبه زدن کردم 2 دقیقه نشد جفتمون ارضا شدیم.تا صبح کیر من چه شق چه خوابیده تو کوسش بود به طرق مختلف.2 بار دیگه گذشت.صبح که کاندومو برداشتم نزدیک 100 سی سی من توش بود مریم کاندومو گرفت مثله لواشک گذاشت دهنشو میمکید. رفتم کاندومو دراوردم انداختم اونور یه لب گرفتم ازش با طعم منی خودم.اگر میشدم.با همون یه لب ارضا میشدم.کیرمو دوباره کرد تو دهنشو پاکش کرد.
صبحونه مفصلی خوردیم وبعدش 2 تا لب ازش گرفتمو بهش گفتم تو همه ی زندگی منی.عشقمی.و کلی قربون صدقش رفتمو نوازشش کردم.تا اخر تابستون یه دو ماهی میشد که تو اون دو ماه بیش از 15 بار دیگه سکس کردیم.
پی نوشت:
خوانندگان عزیز و اساتید گرامی از اینکه داستان طولانی بود ببخشید.اگر غلط املایی و نگارش داشت هم ببخشید…
باید چند نکته رو خدمتتون عرض کنم
1-این داستان ساخته ذهن پوک منه که در اثر جلق زیاد به اینجا رسید.
2-من یه ادم جلقیم که 22 سال از عمرم میگذره و 7 سال اونو هرشب جلق زدم
3-من یه ادم خاک توسرم که تو این 22 سال عمرم حتی یه دوست دختر هم نداشتم.چه برسه بخوام لاس بزنم-لب بگیرم و…
4-اگر می خواین فهش بدین به خانوادم ندید.به خودم بدید
5-من اینقد بدبختم که هیچ دختری با من دوست نمیشه و هرشب با تخیل یه دختر یا زن که طول روز تو خیابون یا تلوزیون دیدم جلق میزنم
6-هرشب بعد از جلق پشیمون میشم و آرزوی مرگ میکنم.و به خدا میگم وقتی کسی نیست که منو بخواد چرا جونمو نمیگیری که بیشتر از این گناه نکنم
من یه بیمار روانی شدم.کوس خولم.جلقیم…خاک تو سرم.مردشور منو ببرن.که هیچ دختری منو نمی خواد.
نوشته: Amante