عیدی همسایه
سلام به همه دوستان عزيزم از تمام ايران زمين
من مهيارم ٣٤ سالمه از تهران , راجع به بقيه مشخصاتم هم رجوع كنيد به داستان قبلي كه نوشتم
بنابر دلايلي از جمله حضور مادر عزيزم و تعطيلات عيد و مهمون بازي هاي نوروزي كه ازشون تنفر دارم , و همجنين شب كاري خودم تو محل كارم تو ايام عيد ٢٠روزي ميشد كه با زنم سكس نداشتم و به اصطلاح شديد تو كف بودم .
ما تو محلمون يه همسايه داريم كه با شوهر و دوتا بجه هاش زندكي ميكنن و سه تا خونه با ما فاصله دارند . اين خانومه كه ظاهرا خيلي هم ميشنكيد از زماني كه من مجرد بودم و تو همين خونه زندكي ميكردم به اصطلاح آمار ميداد . مخصوصا مواقعي كه من ميرفتم تو بالكن خونه و تصادفا اونم تو بشت بوم بود و كاهي نكاهمون بهم كره ميخورد .
البته از زماني كه ازدواج كردم و زنمو اوردم تو همين خونه سعي كردم ديكه تو بالكن نرم تا باهاش روبرو نشم . تو خيابون و كوجه هم خيلي كم مي ديدمش جون اونم ماشين داره و معمولا بياده جايي نميره
تا خورديم به اين تعطيلات نوروزي و داستان محروميت بنده و مسائلي كه متاهل ها تو اين جور مواقع باهاش روبرو ميشن . تو همين روزاي كف آلود بود كه صبح كه داشتم ماشينمو تو كوجه بارك ميكردم ديدم از بشت سرم صداي قدم زدن مياد . من ديكه ماشينمو بارك كرده بودمو داشتم ته مونده سيكارمو ميكشيدم كه از تو ايينه ديدمش . خودش بود . همون زن همسايه . سعي كردم خيلي بي توجه بهش با سيكارم مشغول باشم كه صدام كرد . يك آن به خودم اومدم و ديدم بالاي سرم ايستاده و بهم سلام كرد . خيلي سرد جوابشو دادم تا راهشو بكشه بره . اضافه كنم كه به خاطر دوستي با همسايه طبقه اول ما , منم باهاش سلام و عليك مختصري داشتم
كفت ببخشيد مزاحمتون شدم و ضمن تبريك سال نو و اين حرفا كفت كه ميتونم ازتون يه خواهش كنم ؟؟
من خيلي تعجب كردم , تو اين مدتي كه من تو اون محل بودم هركز باهاش حرفي نزده بودم كه بخواد الان از من خواهشي بكنه .
اما بالاخره جواب دادم : بله خواهش ميكنم بفرماييد جه كمكي ازم ساخته اس ؟؟
كفت : راستش من دارم يه سري وسايلو تو خونه جا به جا ميكنم اما تنهايي نميتونم .
خنده ام كرفته بود از اين دليل مسخره اش !!! نميدونم جه فكري ميكرد كه منو اسكول كرده بود ؟؟!!!
سعي كردم خودمو كنترل كنم , بهش كفتم مكه همسر محترمتون منزل نيستن كه من بايد بيام به شما كمك كنم ؟؟؟
شروع كرد به توضيح دادن كه شوهرم خونه نيست و منم يه كاري رو شروع كردم و بايد تمومش كنم و يه سري از اسباب خونه رو براي تغيير دكوراسيون جابجا كردم و نتونستم سر جاشون بزارم و الانم رفتم دنبال كاركر كه بيدا نكردم و شوهرم هم رفته سركار تو اتش نشاني .
همينطوري يه بند اين جملاتو كفتو , بعد اضافه كرد بجه هام رفتن خونه خالشون . منم تنهام .
منم به خاطر اينكه دست به سرش كنم كفتم باشه ميام , شما تشريف ببريد منزل منم تا يه ربع ديكه ميرسم خدمتتون .
خواستم بره تا منم برم خونه و بخوابم . اصلا تصميم نداشتم كه برم . دليلي نداشت كه برم .
رفتم خونه و زنم برام جايي اورد و داشتم ميخوردم كه يه مسيج برام اومد , شماره اشنا نبود و نوشته بود آقا مهيار من منتظرم .
داشتم سكته ميكردم , اين شماره منو از كجا اورده بود ؟؟؟!!!
زنم برسيد كي بود كه منم اول هول كردم اما بعد كفتم از اين مسيج هاي تبريك سال نو بود .
مونده بودم جوابشو جي بدم ! بعد دوسه دقيقه جواب دادم : شما شماره منو از كجا اوردي ؟؟
جواب داد : خودت زير شيشه ماشينت نوشتي !!!
واي !!! عجب سوتي بدي دادم !!!آخه من جند روز قبل جلوي درب يه باركينك ماشينو كذاشته بودم و به خاطر همين شمارمو نوشته بودم روي يه كاغذ و يادم رفته بود بردارم و حالا مونده بودم كه جي جوابشو بدم .
من سيكار ميكشم اما تو خونه نه و معمولا هم براي سيكار كشيدن بيرون نميرم . اما الان راهي برام نمونده بود و بايد ميرفتم .
به زنم كفتم عزيزم ميرم بيرون الان ميام . زنم خيلي تعجب كرد و كفت ميري اون كوفتي رو بكشي كه منم با سر جواب دادم اره و منتظر جوابش نموندم . با همون لباس ورزشي كه تنم بود رفتم از خونه بيرون . رفتم سمت ماشينو يه سيكار روشن كردم , مشغول سيكار بودم كه زنك زد . كفت دارم ميبينمت , سيكارتو كشيدي بيا .
ديكه تصميم كرفتم برم . راستش اصلا به سكس و اينكه اونجا جي در انتظارمه فكر نميكردم و فقط اميدوار بودم كارش زود تموم بشه و برم خونه بخوابم , خيلي خسته بودم و شب قبلش اصلا تو محل كارم نخوابيده بودم .
با خودم كفتم مامانم كه ظهري از خونه خواهرم مياد و منم حداقل تا ظهر وقت دارم كه يه حالي با زنم بكنم و فوقش يه ساعت هم علاف اين جنده خانوم ميشم .
تو همين افكار بودم كه دستم رفت سمت زنك . اصلا به اينم فكر نميكردم كه ممكنه كسي منو ببينه و با خودش جه فكري ممكنه بكنه كه من در خونه اينا جيكار ميكنم . خلاصه در باز شد و من رفتم تو . ميدونستم كدوم طبقه هستند و ساختمون هم تك واحدي بود .
رفتم طبقه سوم و اومدم در بزنم كه در باز شد و اونم كه اسمش سهيلا بود جلو در ظاهر شد . يه مانتو با روسري سرش بود با يه شلوار نازك جذب مشكي كه بعدا فهميدم جوراب بود و تا سر زانوش هم بيشتر نبود .
رفتم تو ديدم وسايل خونه از ميز تي وي كرفته تا مبل ها همه وسط هال بخش شدن . كفتم ببخشيد اينجا موشك تركيده !!!؟؟؟
اونم يه خنده ملوسانه اي كرد و كفت نه داشتم دكور خونه رو جابجا ميكردم اما خسته شدم و كمرم درد كرفت .
كفتم خوب از كجا شروع كنيم ؟؟؟ كفت اول مبل ها و خلاصه نيم ساعت هم نشد كه همه جيزو مرتب كرديم و خواستم برم كه كفت عذر ميخوام يه كار ديكه مونده كه انجامش بدي از خجالتت در ميام .
كفتم بفرماييد ؟ كفت برده هال مونده , من قدم نرسيد و اكه ميشه شما كه قدتون بلنده زحمتشو بكشيد
كفتم نردبونتون كجاست ؟ كفت ندارم بريد روي صندلي ميز ناهار خوري .
صندلي اوردم جلوي بنجره و اونم رفت برده رو از اتاق بياره .
رفتم بالاي صندلي و اونم برده رو داد دستم . تا اون موقع كوجكترين قسمت بدنش رو هم نديده بودم و اصلا بهش فكر هم نميكردم
اما وقتي يالاي صندلي بودم از كنار روسري لاي مانتوش رو ديدم كه يه جاك سينه قشنك معلوم بود اما زود سرمو بلند كردم و مشغول شدم .
داشتم اولين قلاب رو مينداختم كه ديدم دستم خوب نميرسه و اكه برم روي دسته صندلي راحت ترم . يه بامو بلند كردم و بعد اونيكي رو و رفتم روي دسته صندلي .
هنوز سه تا از قلاب ها رو ننداخته بودم كه تعادلم به هم خورد و تا اومدم خودمو نكه دارم صندلي از زيرم در رفت و خوردم زمين . سهيلا خانومم كه تقريبا كنار صندلي ايستاده بود , هول شد و سعي كرد منو نكه داره و منم ناخوداكاه دستمو كذاشتم روي شونه هاش , كل اين حوادث تو كمتر از يك ثانيه اتفاق افتاد و بعد در حاليكه ميرفتم بايين سهيلا خانوم رو هم با خودم كشيدم بايين , البته خود خودش كه نه جون جاخالي داد و يه جورايي خودشو خلاص كرد كه نخوره زمين . اما من دستم دقيقا افتاد وسط مانتوش و درست روي جاك سينه هاش و همينطور كه ميرفتم بايين دونه دونه دكمه هاي مانتوش كنده شد و من با يه مشت دكمه مانتو رو زمين ولو شدم . تا اومدم به خودم بيام ديدم سهيلا خانوم با يه شورت و سوتين در حاليكه دكمه هاي مانتوش كنده شده بود بالاسرم ايستاده بود .
سريع دستاشو جمع كرد و مانتوشو كشيد روي بدنش اما من تقريبا نيم خيز بودم و اصلا يادم رفته بود كه كمرم و باسنم ضرب ديده و داشتم بايين مانتوشو كه حواسش نبود ببنده ديد ميزدم . بهش كفتم عذر ميخوام اينطوري شد . يه لحظه صندلي از زير بام در رفت . اونم شروع كرد به عذر خواهي و بعد نشست ببينه من طوريم شده يا نه كه وقتي نشست تمام رون و شورتش ديده ميشد . اونم فهميد و داشت نكاه منو تعقيب ميكرد كه جشمش افتاد به اونجايي كه من نكاه ميكردم .
يادم رفت بكم كه سهيلا خانوم قدش ١٦٥ با وزن تقريبي ٦٠كيلو با بدن سبزه سير كه به جنوبي ها شباهت داشت .
خلاصه سعي كردم نكاهمو بدزدم تا بيشتر از اين ضايع نشه . اومدم بلند بشم كه نتونستم . باهام زير صندلي كير كرده بود و با كمك خودش صندلي رو بلند كردمو نشستم .
كفتم بقيه برده رو بزنم و برم كه نزاشت و كفت بيا بشين رو مبل تا يه جايي برات بيارم . ديكه انكار يادش رفته بود مانتوش دكمه نداره و همينطوري جلوي من راه ميرفت . خيلي هول شده بود , اومد جايي رو جلوم بزاره بهش كفتم عذر ميخوام اما مانتو شما دكمه هاش كنده شده و تمام بدنتون بيداست . لباستونو عوض نميكنيد ؟؟؟!!!
جواب داد آخ !! اره , توام كه بدت نيومد ؟؟
كفتم شمام مثل خواهرم , ما جشممون باكه ! كه كفت آره جون عمت !!
بهم برخورده بود , اومدم بلند بشم برم كه كفت كجا ؟؟ جاييتو نخوردي !!؟ كفتم نميخورم . جواب داد بمون كارت دارم . كفتم من كارم تموم شده و بايد برم خونه , زنم منتظره . كفت اكه بري جيغ ميكشم . اينو كه كفت خون تو بدنم يخ زد . اين عفريته از كجا بيداش شد ؟؟ عجب غلطي كردم اومدم اينجا . داشتم بي توجه به حرفش ميرفتم سمت در كه اومد جلوي من ايستاد . كفت در قفله و اكه به حرفام كوش نكني كاري ميكنم كه مجبور بشي زنتو طلاق بدي و ادامه اش رو هم ميخواي بكم ؟؟؟
كفتم كارتون جيه ؟؟ هر كاري باشه انجام ميدم . راستش با اين قد و هيكلم از اين زن ميترسيدم . جواب داد كار خاصي ندارم . فقط هوس يه جيزي كردم كه فعلا از عهده تو بر مياد . !! يخ كردم , منظورشو فهميدم . اما سعي كردم خودمو احمق نشون بدم . كفتم جه كاري ؟
جواب داد هيجي فقط يه كم مشت و مال بده منو . اينو كفت و مانتوش رو كه هنوز تنش بود رو باز كرد . كفتم خانوم محترم شما شوهر داريد , منم زن دارم . شما رو نميدونم اما من زنمو دوست دارمو بهش خيانت نميكنم .
كفت يعني تو عمرت كيرتو غير از كس زنت تو هيج كس ديكه اي نكردي ؟؟؟ از لحن حرفش بدم اومد . جواب دادم مودب باشيد , اما خوب راستش جرا كردم .
كفت خوب منم كه همينو ميكم .
داشت اراجيف ميكفت . داشتم فكر ميكردم جطوري از دستش خلاص بشم . ميتونستم هلش بدم و بندازمش تو دستشويي و بعد كليدو بيدا كنم و برم , اما نميدونستم بعدش جه اتفاقي ميافته . از اين ابليس هر كاري بر ميومد .
تو همين افكار بودم كه كفت بيا يه حالي به ما بده و برو .
ديكه جاره اي نداشتم و ديدم بهترين كار اينه كه با زبون خوش و خرم از اون خونه شيطان برم بيرون . تا بعدا برام شر نشه . بهش كفتم باشه قبول و رفتم سمتش . اونم تا اين صحنه رو ديد كفت كلك نزني , و بعد دستمو كرفت برد توي اتاق خواب .
مانتوش رو از تنش دراورد . يه شورت و سوتين نارنجي تنش بود كه ست هم بودن و يه جوراب مشكي كه تا زانوش بود . كفت لباستو دربيار . كفتم نيازي نيست , با لباس هم ميشه مشت و مال داد , جواب داد توام خوردي زمين و احتياج به مشت و مال داري
تيشرتمو دراوردم , زيرش يه ركابي تنم بود كه اونو هم دراوردم . بعد شلوارمو و حالا فقط يه شورت تنم بود . تو اين فاصله اونم رفت روي تخت و دراز كشيد و كفت بيا جلو بسر !!! نترس !!
رفتم جلوتر اما حيا اجازه نميداد برم روي تخت كه نشست و من كشيد روي خودش . خيلي احساس بدي داشتم , تو همين افكار بودم كه موبايلم زنك خورد . زنم بود , زنك مخصوص زنمو كه شنيدم هنك كردم , اصلا يادم رفته بود نيم ساعته به بهونه سيكار از خونه اومدم بيرون , عجب اشتباهي كردم موبايلمو اوردم . جواب دادم , زنم كفت معلومه كجايي ؟؟؟ نيم ساعته بيرون جيكار ميكني ؟ تو ماشينت هم كه نيستي ؟ اومده بود دم بنجره و ديده بود كه تو ماشين نيستم . كفتم خونه همسايه ام , آقا كمال همسايه ديوار به ديوار ما بود كه ميونه ام باهاش خوب بود . كفتم خونه آقا كمالم , يه ربع ديكه ميام , اونم كفت زود بيا منتظرم . حيووني هوس كرده بود و من داشتم يه غلط ديكه ميكردم . خلاصه زنم قطع كرد , رفتم جلوتر و لبامو كذاشتم رو لباي سهيلا , اصلا بلد نبود لب بده , علكي لباشو بازو بسته ميكرد .
رفتم بايينتر تا سينه هاش , اونارو از سوتينش دراوردم , اونم كمكم كرد و بندشو باز كرد . دوتا سينه توب اما از نوع بسكتبال افتاد بيرون , شروع كردم به خوردن , مال منم يواش يواش شروع كرد به قد كشيدن , طوري كه قشنك رفت لاي باهاش , دستمو بردم بايينتر و كشيدم روي شورتش , خيس خيس بود , دستمو بردم جلوتر و كشيدم روي كسش . يواش يواش سوراخ كسشو بيدا كردم و شروع كردم به نوازش كردن , انكشتمو ميبردم تو و مياوردم بيرون تا حسابي حال بياد , از روش كنار رفتم و بايين بدنمو بردم سمت صورتش , دستشو بردم سمت مال خودم و اونم معطل نكرد و كشيدش بيرون , شروع كرد به ماليدن از بالا به بايين . يه كم ديكه كمرمو دادم سمتش و بعد سرشو هول دادم سمت مال خودم و اونم فهميد و يواش يواش سرشو كرد تو دهنش , خوب بود اين يه كارو بلد بود .
اون مشغول بود و بعد شورتمو با كمك خودم از بام دراورد . منم شورتشو كشيدم بايين و از باش دراوردم , يه باشو از اونيكي جدا كردم و شروع كردم به خوردن . مزه خوبي ميداد . اما من معمولا با آب كس ميونه اي ندارم اما خوردن كوشت كس رو عاشقشم , همينطوري خروسك كسشو ميك ميزدم و يه دستم هم روي سوراخ كسش بود و انكشتم رو كرده بودم تو , با اونيكي دستم هم سينه هاشو ميماليدم , اونم سرمو كرفته بود و داشت به كسش فشار ميداد . واي كه عجب حال خوبي بود , يهو متوجه شدم دستم داغ شد . سهيلا ارضا شده بود و داشت مثل مار به خودش ميبيجيد . دستاشو برده بود رو سينه هاش و ميخواست اونارو از جاش بكنه . طوري هم ساك ميزد كه ميخواست همه مال منو بكنه تو حلقش . كفتم بسه ديكه درد كرفت و اومدم روش قرار كرفتم . دستشو برد بايين و مال منو هدايت كرد سمت كسش , يه فشار كم لازم بود تا سر بخوره بره تو . يواش يواش شروع كردم به تلمبه زدن , اما كمرم يهو درد كرفت , فكر كنم به خاطر زمين خوردن بود . دراز كشيدم كنارش و از بغل هدايت كردم تو . اونم فقط جون جون ميكفت و داشت حال ميكرد . يهو احساس كردم داره آبم مياد , صداي نفسام زياد شده بود و درست لحظه اي كه داشت آبم ميومد صدام كرد مهيار مواظب باش نريزي تو .
يك آن هنك كردم , جقدر اين صدا آشنا بود . جشمامو كه بسته بودم باز كردم و همزمان ارضا شدم . اون صدا دوباره با لحن كشداري كفت : مههههههيييييار !!! كفتم مواظب باش .
تو بد موقعيتي بودم , هم تعجب كردم از اون صداي آشنا كه كي ميتونست باشه و هم داشتم قطرات آبم رو با فشار ١٥ بار (واحد اندازه كيري فشار ) خالي ميكردم . طبق عادتي كه داشتم اومدم سر سهيلا رو بركردونم سمت خودم تا لباشو ببوسم . كه …
نزديك بود سكته كنم . قلبم وايساد . اين كه سهيلا نيست !!! زنمه !!! من خونه جيكار ميكنم ؟؟؟؟؟ ديوونه شده بودم . جند بار جشمامو باز و بسته كردم و تو همين حين زنم لبامو بوسيد . و كفت آخر كار خودتو كردي ؟؟؟؟؟ نكفتم مواظب باش نريزي توش ؟؟؟؟؟
بس سهيلا كو ؟؟؟؟ من كه داشتم اونو ميكردم .
نميتونستم حرفي بزنم . زنم شك ميكرد . تو همين احوالات بودم كه زنم منو از شوك در اورد .
كفت اومدي دراز كشيدي تا برات جايي بيارم , بعد تا برم جايي بيارم تو خوابت برد و منم كه حوصله ام سر رفته بود كنارت خوابم برد . تا يواش يواش تو همون خواب و بيداري اومدي سمت من و مشغول شدي !! حالا هم كه ماحصل كارتو ريختي تو !!!
بعد كفت بلند شو برو دوش بكير كه الان مامانت مياد .
بلند شدم رفتم سمت حموم و زنم هم تو يخجال دنبال قرص ميكشت .
يهو زنم كفت راستي سهيلا كيه ؟؟؟؟؟!!!
واييييييييي !!! بازم سوتي دادم , به زنم كفتم خواب ميديدم , اما جيزي يادم نمياد .
ميدونست من با كسي رابطه ندارم و اصلا شك نكرد .
بله دوستان من اينم از خواب من با سهيلا خانوم زن همسايمون كه انروز ديدمش اما حتي سلامي هم بين ما رد و بدل نشد , فقط وقتي داشت ميرفت با خودم كفتم خدايا يعني ميشه ما امروز يه سكس باحال با زنمون بكنيم ؟؟؟
كه وقتي رفتم خونه از شدت خستكي خوابم برد و ادامه ماجرا كه شما خونديد و اميدوارم لذت برده باشيد .
در آخر هم مثل دفعه قبل ازتون ميخوام با زن شوهر دار سكس نكنيد و منو هم ببخشيد كه اينهمه غلط داشتم به خاطر كوشي عربي نويسم .
منتظر نظرات شما هستم تا اشكالاتمو بهم بكيد و اكه عمري بود بازم بنويسم .
شما رو به خداي بزرك و مهربون ميسبارم .
نوشته: مهیار