فرار از دست پیرمردهای حشری

با سلام خدمت همه اهالی انجمن کیر تو کس
علی هستم 34 ساله
ابتدایی که بودم چون بچه سفید و خوشگلی بودم تو چشم بزرگترا بودم
یه روز بعد از مدرسه با دوستام برمیگشتیم خونه، تو راه یه پیرمرده بود حدود 70 ساله از کنارش که رد میشدم یه دفه منو محکم گرفت شروع کرد به لب گرفتن منم که گیج شده بودم از دستش فرار کردم گذشت تا دانشگاه

سال اول بودم تو شهرستان یه پیرمردی حدود 65 ساله همسایمون بود، بعضی وقتها بهم سلام میکرد منم با تعجب جواب میدادم
چند وقت گذشت یه روز منو دید سیاه پوشیده بود بهم گفت بیا بریم مراسم ختم فامیلمون منم چون چند وقتی بود میشناختمش با هاش رفتم
چند روز بعد منو دید گفت بیا بریم خونه فامیلمون پسر عموم از آمریکا اومده منم چون شک نکردم بهش گفتم باشه
تازه شب شده بود رفتیم تو یه خونه قدیمی البته در نزد کلید داشت رفتیم تو بعد منو برد تو حموم داخل حیاط یدفه کلا عوض شد رفتارش گفت بذار کیرتو ببوسم منم که شوک شده بودم قبول نکردم اومدم بیرون
خلاصه چند تا دیگه از این پیرمردهای عجیب غریب به پستم خورد بعد از اون و بازم موفق به فرار شدم 😁 😂

نوشته: علی

دکمه بازگشت به بالا