لذت با همکلاسی

سلام من امیرم می خواستم از خاطراتم بگم این خاطره کاملا واقعیه بیکار نیستم پشینم از خودم دربارم من الان ۱۶ سالمه من وقتی هشتم بودم یک همکلاسی داشتم به اسم امیرعلی من امیر علی باهام رفیق بودم امیر علی از اون بچه خوشگلا بود یک پسر عمو داشت اونم تو مدرسه ما بود که داستانی که میخوام بگم درباره پسر عمو شه حالا اگه بعدا حال داشتم از امیر علی این که چند بار داد اینا هم میگم خلاصه من از این پسر عمو امیر علی که اسمشم ممد بود اسم واقعی اش (اسم خودم با همکلاسیم فیکه بخاطر این که نمیخوام کسی بفهمه) پشت این ممد خیلی حرف بود یکی میگفت داده اینا سوراخش بازه منم که حشری دنبالش بودم تا به امیرعلی گفتم بهش بگو میخوام ببینمش اینم بگم ممد از اون دعوایی ها بود لات بود ۱۷ سالش بود ریش داشت سفید خوشگل اولش که اومد فکر می‌کرد برای دعواس گفتم نه گوه خورده هر کی پشت حرف زده اینا اونم دید من منظوری نداشتم گفت باشه بعدش رفت چند وقت بعد زنگ زد گفت بیام دنبالت بریم حال کنیم گفتم بیا اومد منو برد خونش گفتم من تا حالا ندادم ها فقط لاپایی اول اون خوابید کونش پر مو بود یکم کردم توش دیدم بازه ولی حال نمیده خیلی پر مو بود کونش گفتم حال نمیده اینا من خوابیدم دمر اون کل سوراخم کرد روغن بچه خالی (اونایی که با روغن بچه سوراخی یا لاپایی کردم میدونن چه حالی میده )خلاصه لیز لیز کرد منم شل کردم اینم بگم کیرش تقریبا بین ۱۵ ۱۶ بود خیلی هم کلف نبود ولی خوب بود گفتم ممد نکنی توم من نداد مو گفت اوکیه امیر بخواب من خرم خوابیدم یکم مالید رو سوراخم خیلی حرفه اي بود چون قبلا هم کون های زیادی کرده هم داده بود کامل بلد بود منم شل گرفتم دیگه گفتم تو نمیکه بعد آروم آروم کرد توم اصلا باورم نشد به خودم اومدم دیدم تاته تومه اصلا درد نداشت چون هم روغن زیاد ریخته بود هم قشنگ تنظیم کرد بود رو سوراخم فکر کنم بخاطر اینا درد نداشت آروم آروم رفت منم مونده بودم من لاپایی زیاد رفتم دوطرفه ولی تا حالا نداده بودم فقط یکم سوزش داشت وگرنه درد نداشت شروع کرد به تلمبه زدن منم مونده بودم چی بگم تلمبه زد منم لذت می‌بردم خیلی حال میده دادن اصلا نمیشه اون لحظه که آدم میده تعریف که اصلا یک حس خاصه خلاصه کرد ابش ریخت رو کمر منم الکی گفتم ممد تو کردی لاپام من ندادم لاپام تنگ کردم فکر کنی سوراخه گفت داداش اوکیه اره تو راست میگی اینا منم میدونستم اون فهمیده ولی خودمون زدم به خر بودن ولی بعدا دیگه بازم باهاش رفتم خلاصه این خاطره کاملا واقعیه بود اگه خواستین بازم خاطره دارم بگم هر کی فحش بده با پدر مادر خودشه و پایان

نوشته: امیر ۷۸

دکمه بازگشت به بالا