لذت سکس با ناموس دیگران

یک سالی بود که از زنم جدا شده بودم و توی این مدت اصلاً حوصلۀ هیچ زنی رو نداشتم ! با وجود اینکه زن دور و برم زیاد بود ، به خصوص زنها و دخترایی که توی آژانس هواپیمایی طرف حساب شرکتی که مدیریت اون به عهده بود ، زیاد سر و کولم می پلکیدند ، اما میلی به هیچ کدوم نداشتم ! به خصوص اگر دختر بودند که محل سگ بهشون نمیگذاشتم ! چون همشون فقط از رابطه و سکس فقط یه منظور پلید داشتند و اون ازدواج بود !

خیلی چندش آوره ، یک رابطه رو با یک دختر شروع میکنی که خوش باشی ، اوقات خوبی رو با هم داشته باشید ، گاییده بشی تا تو سکس اون همه لذت رو ببره و تو همش نگران این باشی که آبت زود نیاد و کیرت نخوابه ، اون وقت خانوم تو رو شکل دوماد ببینه ! وای به اون وقتی که احساسی هم بهش پیدا کنی ! یه کلمه دوستت دارم رو فوراٌ به با من ازدواج میکنی !!! تعبیر کنه ! همیشه امیدوار بودم پسری نداشته باشم که فردا توی این جامعه دائم نگران باشم ، نکنه دختری از سادگی و زودباوریش سوء استفاده کنه و یه وقت به خودت بیای ببینی پسرت ، پاره تنت سر سفرۀ عقد نشسته !

چشمم دنبال زن های شوهردار بود. چشمم دنبال زن های شوهردار بود ! لذتی که توی سکس با زن شوهردار داست توی هیچ سکسی حتی سکس با محارم نیست ! زن شوهردار خرجش یه بسته کاندومه که اونم متنفرم ! زیبا جادار مطمئن حالی رو که به تو میده صدسال به شوهرش نده ! نه توقع ازدواج داره و نه موقعیت گردش و تفریح ! که اگه موقعیتی هم باشه فقط میری میکنی یا میاد میده و میره ! وقتی میگی من بهتر میکنم یا شوهرت !؟ میگه تو … یا وقتی آبت رو میخوره و میگه واسه شوهرش ساک هم نمیزنه ! لذتی داره که وقتی میدونی فقط به تو کون میده نداره !

البته تا به حال زن شوهر نکرده بودم اما منطق جامعه ام رو کاملاٌ قبول داشتم . قطعاً منطق جامعه مذهبی من که به خدا و به خصوص ائمه اعتقاد داره ، برتری خودش رو به جامعه بی اعتقاد غربی ثابت کرده !

چشمم این طرف و اونطرف دنبال زن شوهردار بود تا روزی که کمال کارگرم من رو با اصرار دعوت کرد به خونش که یه شام مهمون خونش باشم. چند ماهی بود که بچه دار شده بود و صاحب یه پسر ؛ اما وقت نکرده بودم کاری یا کادویی بهش بدم اون هم هربار قضیه رو به شبی موکول میکرد که افتخار بدم و به خونش برم .
کمال هفت هشت سال از من کوچکتر بود و آچار فرانسه ام یه دوستی خواستی نسبت به من داشت و من هم یه علاقه خاصی میون کارگرهام یه حسی مثل برادر کوچکترم.

بالاخره اون شب رسید و من دو تا سکه تمام یکی چشم روشنی خونه جدیدش و یکی هم قدم پسرش تو بچه پاکت گذاشتم و راهی خونه کمال شدم.

بعد از تعارفات متداول نشستم که زن کمال با یه سینی چای و یه چادر نماز وارد هال محقر خونه کوچکشون شد که …

نسیم که 10 سالی از من کمتر سن داشت ؛ رو با یه کلمه میتونم گوهری در صدف یا دافی در چادر نماز شرح بدم !!! دافی که با این همه اهن و تلوپ ! توی زندگیم پیش نیومده بود باهاش تو یه مجلس بشینم !!

قد متوسط 160 کمی توپر حدود 50 و اندی کیلو و صورتی که تمام دافهای مالیده تهران یه پر مژه اش هم نبودند !!! حالا این عروسک زن کارگرم !!!
دیگه از همون شب نسیم شد خواهری که هیچ وقت نداشتم و بالاخره به آرزوی داشتنش رسیدم !!! هم خواهر هم زن برادر کوچکترم ! که من هم مثل همه برادرها قصد داشتم خواهر رو بکنم !

من نمیدونستم همه برادرها مثل من فکر میکنند . این رو از جایی فهمیدم که همه اونهایی که با سکس محارم مخالفند ، داستان های سکس محارم رو میخونند و چون کونشون میسوزه که همچین خواهری ندارند ، به نویسنده داستان فحش میدند !!! در حقیقت کس کشهایی هستند که به دیگران حسادت میکنند.

بعد از چند ماه برنامه ریزی بالاخره به اونجا رسیدم که نسیم رو بکنم ! یه لحظه به نون و نمکی که با کمال خوردم فکر کردم و اعتمادش به من !! فوراً به این فکر افتادم که آخه کس فنگ ! کدوم مسلمون شیرپاک خورده ای ، زن دوستش یا حتی زن برادرش پا داده و نکرده !؟ فوقش کرده و بعد رفته به درگاه امام رضا توبه کرده !!! انگار زن رفیقش مال امام رضا بوده !!!

اما مشکل اینجا بود که من به هیچکدوم از این اباطیل به خصوص در گشاد توبه اعتقاد نداشتم !!! این بی اعتقادی امروز شد بزرگترین مشکلم ! اگه به دین و توبه اعتقاد داشتم میتونستم حالا توبه کنم ! اگه به شیطون اعتقاد داشتم میگفتم شیطون گولم زد !! اما من به خدا هم اعتقاد نداشتم !! خیلی ضایع بود که میگفتم به خدا اعتقاد دارم ! و مثل همه خدا باورها دنبال کس و کون زن مردم ؛ ایراد گرفتن و فحش دادن به دیگران هستم ! و تازه همه این کثافات در دنیا ، تحت نظارت و در ید اراده خداست !!!؟
خدا رو شکر که من کافرم !!!

اما به درستی و پندار و کردار نیک که اعتقاد دارم ! این به دین داشتن ربطی نداره ! کدوم دین دار و خداباوری به درستی اعتقاد و التزام داره !؟ جز گوه خوری و ایراد دیگران رو دیدن … طرف خیلی کوس کشه با مادرش سکس داره !!! خوب بهتره تو ! اگه نداشته باشه با مادر تو داره !!!

بی خیال نسیم شدم و نزدیک 40 سالگی دستان های انجمن کیر تو کس میخونم ، با هرکدوم حال نکنم شروع نمیکنم و نظرات کس کشهای معتقد رو هم به کیرم میگیرم !!!

ای قوم به حج رفته، کجایید؟کجایید؟
معشوق همین جاست، بیایید! بیایید!
معشوق تو همسایه ی دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید؟
صد بار ازین راه بدان خانه برفتید
یک بار ازین خانه بر این بام برآیید
کو دسته ای از گل؟ اگر آن باغ بدیدید
کو گوهری از جان؟ اگر از بحر جدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
سلطان جهان مفخر تبریز نماید
اشکال عجائب که شما روح فزایید
احرام چو بستید،از آن خانه برستید
از خرقه ی ناموس به کلی بدرآیید

حضرت مولانا دیوان شمس تبریزی

نوشته: سرگشته

دکمه بازگشت به بالا