لز با مهتا (۲)
لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه…
سلام قبلا ماجرای آشناییم با مهتا رو همینجا نوشتم
چند روز پیش دوباره به مهتا پیغام دادم و حالشو پرسیدم . ایندفعه بهم جواب داد یک مدت تو تلگرام حرف زدیم تا قرار گذاشتیم یک کافه همو ببینیم. روز و ساعت و آدرس رو برام فرستاد.
زنگ زدم از یک دوست مشترک درموردش پرسیدم که آدم خطرناکی نیست؟ فقط خندید و گفت خوش بگذره
پیشنهاد داده بود بریم کافه گودو چهارراه ولیعصر. کافه خوشگلی بود تا حالا نرفته بودم و به نظر می اومد پاتوق بچه های هنری باشه. یک چند دقیقه ای نشستم تا اومد. یک پیرهن بلند تنش بود تا پایین ساق و یک کتونی، روش هم مانتو شال . از تیپش خوشم اومد و همینکه نشست براش یک زیرسیگاری آوردن و انگار مشتری ثابتشون بود. سیگارشو روشن کرد و شروع کردیم به صحبت و یک 20 دقیقه ای از اوضاع کار و درس و این حرفها گفتیم. پاشو انداخته بود رو پاش و تا بالای ساقش معلوم بود و من محو تماشاش شدم که یهو گفت می خوایش؟ با چشمام گفتم آره. معطل نکرد پاشد و حساب کرد از در رفتیم بیرون و چند دقیقه ای پیاده رفتیم تا به ماشینش رسیدیم و سوار شدیم. تا نشستیم گفت بریم خونه من؟ گفتم تنهایی؟ گفت آره.
تو راه دستشو میگذاشت روی پام و آروم نوازش می کرد . رسیدیم رفتیم بالا و وارد شدیم آپارتمان بزرگ و شیکی بود مستقیم منو برد اتاقش . کفش و مانتوشو در آورد و منو نشوند روی تخت. آروم کفشمو از پام درآورد بعد مانتو و شالمو و جورابمو . من مونده بودم با لگ و تاپم. رفت یک موزیک آروم گذاشت خواستم پاشم اومد آروم گفت بشین و دستشو گذاشت رو لبم و گفت شششششش و آروم شروع کرد رقصیدن و پیرهنشو از رو شونه هاش آروم در آورد و انداخت پایین. وااااااای اندامش عالی بود موهاشو باز کرد ریخت جلوی سینش و سوتینشو باز کرد و پشتشو کرد به من و آروم شرتشو در آورد و انداخت سمت من. من محو کاراش بودم اومد سمتم خندید و تاپمو درآورد بعد نشست جلوم آروم لگمو درآورد پامو باز کرد سرشو کرد لای پام و از رو شرت کسمو بوسید و بلندم کرد و آروم برد چسبوندم به دیوار و شروع کرد به خوردن لبم خیلی خوب بود کارش آآآآآآه می کشید و می خورد و همینجوری سوتینمو باز کرد و شروع کرد به مالیدن سینم و رفت پایینتر و شرتمو درآورد. من نفس نفس می زدم بعد بردم رو تخت آروم خوابوندم روی تخت و از پایین پام لغزید و لیس زد و بوسید تا اومد بالا و آروم لبمو بوسید. حرکاتش. ترکیبی بود از بوسیدن و بوییدن و لیسیدن، جوری که دیوونم می کرد. من چشمامو بسته بودم و آروم نفس نفس می زدم و حرکت لب و زبونشو رو همه جای بدنم حس می کردم . بعد حرکت آروم ناخونهاشو رروی سینم حس کردم آروم آروم اومد پایین تا زیر ناف و بعد لبه های کیمو مالید و آروم آروم با انگشتاش کسمو مالید.
آروم گفتم مهتاااااا . گفت جونم؟ گفتم بکن توش گفت جانم عشقم و حرکت آروم انگشتاشو که از لبه های کس خیسم لیز می خورد و می رفت تو رو حس کردم. می مالید انگشتاشو به لبه کسم و می لغزید داخل و همونجوری شروع کرد به مکیدن سینه هام. اینقدر آرام و با وقار کار می کرد که تک تک کارهاشو حس می کردم بعد آروم دستمو گرفت برد گذاشت رو کسش و من آروم مالیدم و سر انگشتهای خیسم رو فشار دادم داخل آهی کشید و نگاهم کرد و بعد پاشو باز کرد و کسش رو گذاشت روی کسم و شروع کرد به مالیدن. لیز می خورد کسامون روی هم و من خیس و خیستر می شدم و دیوونه و دیوونه تر . بعد پشتشو کرد به من کسش رو گذاشت جلوی دهنم و خودشم شروع کرد به خوردن کسم. چیزی نگذشت که لغزش چیز کلفتی رو داخل کسم حس کردم و جیغ ریزی کشیدم اما خودمو کنترل کردم و آه کشیدم نمی دیدم چی می کنه تو کسم اما کارش خیلی خوب بود آروم و بدون اینکه اذیتم کنه. دیوونه شده بودم دیگه نمی تونستم خودمو کنترل کنم و شروع کردم به جیغ کشیدن اونم انگار بیشتر حال می کرد با صدای بلند من و حرکتشو سریع تر می کرد و آروم برگشت و دیدم یک چیزی شبیه دیلدو که شیشه ای بود دستشه و بهم گفت نوبت توئه و آروم دراز کشید من رفتم روش و کسش رو حسابی لیس زدم و مکیدم و بعد فشار دادم توش . اینقدر اینکارو ادامه دادیم تا هردو اورگاسم شدیم و کنار هم دراز کشیدیم. من چشمام گرم شد اما اون بلند شد لباس خواب حریر مشکی رنگی پوشید و رفت بیرون و چند دقیقه بعد صدام کرد. شرتمو پوشیدم و رفتم بیرون با هم نسکافه و کیک خوردیم و ساکت بودیم و حرف خاصی نزد باهام و بعد گفت پاشو برسونمت.
نوشته: لادن