مادر زن: از نفرت تا عشق

با همسرم تو راه مدرسه آشنا شدم؛ من ی پسر قد بلند و چهارشونه که تو محل زورم به همه میرسید و همسرم ندا دختری خوشگل که نمیشد نگاهش کنی و نخوای به دستش بیاری. واقعا تو زیبایی تک بود و منم همیشه ارزو داشتم همسرم زنی مثل ندا با چشم و ابرو مشکی و قد بلند و هیکل محشر باشه. واسه همین درنگ نکردم و هرجور شده مخشو زدم. واقعا عاشقش شده بودم و همه کار واسه خوشحالیش میکردم اونم عاشقم بود و روزای خوبی رو میگذروندیم… تنها مشکل ما تو این دوران مادر خانومم بود. سهیلا زنی جا افتاده بود که تو تموم فامیل حکومت میکرد اونموقع ٤٣ سالش بود و سه سالی میشد ک پدر ندا فوت کرده بود از طرفی داداش بزرگترش کانادا زندگی میکرد به همین خاطر تو این سه سال سهیلا و ندا خیلی بهم وابسته شده بودن و حضور من سهیلا رو بهم ریخته بود بار ها باهام دعوا کرده بود و چندین گوشی ندا رو شکوندن بود ولی ما از هم جدا نشدیم هرجوری شده با هزاران زحمت منو ندا تو سن ٢٢ سالگی ازدواج کردیم
بعد از ازدواجمون رابطه منو سهیلا همچنان بد بود ولی تغییری تو زندگیمون باعث شد همه چی عوض شه… ٨ سال بعد از ازدواجمون من یک مهندس موفق با ی خونه تو شمال شهر بودم و که دوتا اتاق اضافه تو خونمون بود یکی رو واسه بچه آیندمون و دیگری واسه مهمون… دزدی از خونه مادر زنم باعث وحشت زیادش از تنهایی شد که با اصرار ندا سهیلا مدتی رو مهمون ما شد… من تو خونه راحت میگشتم و معمولا حتی شرتم پام نبود ولی خب مجبور بودم با حضور سهیلا شلوار بپوشم از طرفی کیرم واقعا کلفت و بزرگه مخصوصا که وقتی ندا جلوم راه میره یا عشوه میاد کیرم بی اختیار سیخ میشه هر دفه نگاه های سهیلا رو کیرم حس میکردم ولی با نگاه من چشاشو میدزدید سهیلا هم زن حشری بود و ندا برام تعریف کرده بود که با باباش زیاد سکس میکردن و اون میشنیده… ی روز سهیل بهم گفت که من نمیخوام حضورم شمارو معذب کنه حداقل لباس راحت تری بپوش که منم حس نکنم تو عذابی… من با توجه به نگاهاش حدس زدم که شاید دلش میخواد بهتر واضح تر ببینی چنتا شلوارک خیلی کوتاه پوشیدم تا حسابی کیرمو دید بزنه شب ها تو سکسمون بیشتر صدا میکردم میدونستم میشنوه یا ندا رو محکم تر میکردم تا صدای اون بلند تر شه و بشنوه نمیدونم چرا ولی میخواستم واقعا حشریش کنم و انگار موفق بودم ی شب تو سکس حس کرد کسی پشت در وایستاده میدونستم سهیلاست ندارو بلند کردم و چسبوندمش به در و محکم تو کوسش تلمبه میزدم اونم مثل مادرش حشری بود و حسابی اه و ناله میکرد صدای اخ سهیلا رو از پشت در شنیدم ولی ب کردن ادامه دادم… روزا میگشتن تا اینکه من برای ی ماموریت فوری از طرف شرکت انتخاب شدم رفتم خونه استراحت کنم ک شب به پرواز برسم هیچوقت بدون دلیل اون ساعت خونه نمیرفتم وقتی وارد خونه شدم میدونستم ندا خونه نیست مستقیم رفتم تو اتاقم بخوابم ک صحنه رو دیدم که فکرشو نمیکردم سهیلا لباس ست ندارو تنش کرده و با شورت من خودشو میماله وقتی منو دید واقعا جا خورد ترسید نمیدونست چیکار کنه اول شرتمو پرت کرد بعد پتو روکشید رو خودش بهم گفت خواهشا سریع برو بیرون من مات مونده بودم از طرفی اصلا انتظارشو نداشتم سهیلا رو اینجوری ببینم از طرفی حشری شده بودم اونو اینجوری میدیدیم مخصوصا وقتی خودشو با شرت من میمالوند برگشتم از اتاق برم بیرون ولی نتونستم از بدنش بگذرم سینه ٨٠ یه ذره شل ولی هنوز دلبری میکرد ی ذره شکم ولی پاهای کشیده و فوق زیبا که با ساپورت ندا خیلی زیباترم شده بود با خودم این بهترین موقعیت میتونم سهیلا رو مطیع خودم کنم برگشتم نشستم رو تخت موهاشو نوازش میکردم گفتم: نگران نباش چیزی که دیدم بین خودمون میمونه میدونم چه تمایلاتی داری و چجور زنی بودی!! ی ذره اروم تر شد گفت از کجا میدونی گفتم ندا صدای سکستو با باباش میشنیده میگفت تقریبا هر شب بود هر شبم پشت در اتاق ما بودی اول سکوت کرد بعد گفت پس میدونستی اونجوری سکس میکردی با صدای بلند گفتم اره گفت چرا؟؟ جوابی نداشتم بدم حین حرف زدن پتو ی مقدار از روش کنار رفته بود نگاهمو ب خودش جلب کرد دستمو گذاشتم رو بالای سینش دستمو پس زد گفت چیکار میکنی گفتم واقعا زیبایی لبامو گذاشتم رو لباش اول با ولع خورد لبامو ولی یهو خودشو جدا کرد خواست از رو تخت پاشه دستشو گرفتم نذاشتم بلند شه خودم افتادم روش واقعا حسابی تحریک شده بودم دست خودم نبود دستاشو بالا سرش نگه داشتم با ولع تمام لباشو میخوردم سهیلا هم حسابی حشری بود از چشای خمارش معلوم بود نمیتونه مقاومت کنه کم کم حس همراهی رو حس کردم دستشو انداخت تو موهام و لبامو میخورد من وقتی دیدم ک خودشم دیگه راضی رفتم رو گردنش و اروم لبامو رسوندم ب نوک سینه هاش با یک لیس ازشون حسابی نوک سینه هاش سیخ شد و تکون ریزی خورد یکی از سینه هاش تو دهنم بود و یکی دیگه رو با دستام میمالوندم بلند شدم تا لباسامو در بیارم ولی سهیلا امون نداد و سریع کمربندمو باز کرد و کیرم کرد تو دهنش از ندا خیلی بهتر میخورد نوکشو میک میزد بعد با زبون از نوک کیرم تا تخمامو لیس میزد انقد این کارو کرد تا نزدیک بود ابم بیاد نمیخواستم انقد زود تموم شه از دهنش در اوردم خوابوندمش لبه تخت نشستم رو زمین زبونمو از رو شرت رو کسش چرخوندم ی اه کشید پاهاشو تو هم گره خورد اروم با دستام شرتشو در اورد یک کس تپل صورتی که معلوم بود لیزر شده صاف صاف با میل تمام کسشو لیس میزدم چوچولشو با دندون میگرفتم بعدش کلا میک میزدم سهیلا سرمو ب کسش فشار میداد و صدای اه وناله اش بلند شد تا اینکه لرزید تو دهنم ارضا شد یه ذره ک حالش اروم شده منو کشوند رو خودش کیرمو تنظیم کرد و فرو کرد تو کسش ازم لب میگرفت و اب کسشو از رو ریشم لیس میزد من اروم شروع کردم تلمبه زدن واقعا تنگ بود و حسابی ابدار معلوم بود که خیلی وقته با کسی نبود از بس ک مغرور بود با هر تلمبه من سهیلا تو خودش میپیچید منم گاهی سینه هاشو میخوردم گاهی لباشو تلمبه ها محکمتر و سریع تر شد سهیلا هم ک کارشو خوب بلد بود حسابی پاشو دور کمرم قفل کرده بود ومنم هر لحظه سریع تر میکردم اخر افتادم روش و بغلش کردم و با تمام وجودم تلمبه میزدم داشت ابم میمومد نمیخواستم بکشم بیرون تا قطره اخر تو کسش خالی کردم همزمان با من سهیلا هم ارضا شدتو بغل هم خوابیده بودیم ولی هیچکدوم حرفی نمیزد نه حتی جرات نگاه…

نوشته: حشری کیر کلفت

دکمه بازگشت به بالا