محدثه عاشق کیر

سلام اسم من محدثه است حدود ۳۰ سالمه قد ۱/۷۰ وزن ۶۵ یه بدن کشیده و سکسی دارم. من ۱۰ سالی میشه ازدواج کردم و هیچوقت با کسی دوست نبودم و رابطه نداشتم. من تو یه مکانی کار میکنم که خلوته و شوهرم هم صبح میره سر کارش تا شب .داستانی که میگم براتون چند وقته که شروع شده.
شوهرم باهم دیگه رابطه نداره و از سر کار ک میاد خستست. جایی ک کار میکنم یه نگهبان اومد که زن نداشت ادم خوش تیپ و خوبی بود بعد یه مدت بهش علاقه پیدا کردم اونم همش دور و ورم میپلکید تا اینکه تصمیم گرفتم باهاش رابطه دوستی برقرار کنم.
بعد یه مدت خیلی صمیمی شدیم ولی رابطه نداشتیم تا اینکه یه روز پشت محل کارم یه باغ بود که اون داشت کار باغبانی انجام میداد که من رفتم سر بزنم بهش یهو منو بغل کرد.
اینم بگم کنار باغ ما یه باغ بزرگ بود که وسطش با فنس جدا شده اونجا یه نگهبان سیاه پوست بدقیافه افغانی کار میکرد
غلام افغانی وقتی نگهبان منو بغل کرد مارو دید وقتی فهمیدیم اون نگاه میکنه که دیر شده بود من سریع رفتم از باغ بیرون و تو دفتر کارم نشستم حسابی ترسیده بودم چند دقیقه ای نگذشته بود که دیدم غلام وارد دفتر شد و نیشش بازه منم خجالت سرخ شده بودم غلام اومد سلام کرد و نشست جلوم گفت من با شوهرت کار دارم میشه شمارشو بدی. از ترس داشتم سکته میکردم گفتم چیکارش داری گفت خصوصیه، گفتم حتما میخواد بگه منو نگهبانه تو باغ همو بغل کردیم.
نمیدونستم چیکار کنم گفتم شوهرم گوشیش خرابه شماره ای نداره گفت اشکال نداره نده شب که میاد خونه. یادم رفت بگم که تو محل کارم ۲ تا خونه کامل هست که یکیش ما زندگی میکنیم.
غلام بلند شد که بره گفتم شمارتو بده من میگم زنگ بزنه بهت شمارشو داد و رفت.
ظهر که دفترو بستم رفتم حونه همش استرس داشتم بیشتر خجالت میکشیدم از اینکه اون افغانی فک میکنه من جندم. همش فکر میکردم چیکار کنم با این اگه لو بده بدبخت میشم. تصمیم گرفتم زنگ بزنم یه جوری دلشو بدست بیارم. زنگ زدم بهش حرف که میزدیم یه جوری باهام حرف میزد تا حالا کسی اینجوری باهام حرف نزده بود .هی از خوشکلیم میگفت از قد بلندم هیکل خوشکلم …خلاصه من که حالم بهم میخورد این افغانیه سیاه سگو نگاه کنم هوس کردم بیاد بغلم کنه و…
حسابی داغ کرده بودم حشری شده بودم بهش گفتم غلام جون راستشو میگم من با شوهرم مشکل دارم واسه همین خواستم با یکی دوست بشم این نگهبانه هم تازه دوست شدیم باهاش کاری نکردم یهو واسه بار اول بود بغلم کرد.
گفتم میتونی بیای اینجا پیشم تلفنی نمیشه یواش بیا نگهبانه نبینه، قلبم داشت از سینم میزد بیرون سریع پریدم زیر دوش یه اب کشیدم بهترین شورت و سوتینمو پوشیدم یه دامن سفید نازک داشتم که هم خیلی تنگ بود هم توجه میکردی بدنم معلوم میشد با یه تاپ خوشکل.دل تو دلم نبود تا حالا تجربه این کارو نداشتم ولی باید یه کاری میکردم افغانیه به کسی چیزی نگه.
بعد چند دقیقه اومد درو ک باز کردم منو دید چشماش داشت در میومد سلام کرد اومد تو دستشو دراز کرد که دست بده منم یه نگاهی کردم بهش دست دادم خم شد دستمو بوسید خیلی خوشم اومد. گفتم بیا داخل کولر روشنه خنک بشی همین که برگشتم از پشت منو دید یه اهی کشید گفت جووووووون.
برگشتم دیدم چشمش به کونمه گفتم چیه افغانی گفت چه دامن تنگ و خوشکلی پات کردی نشست رو مبل من رفتم شربت اوردم با کمال پررویی نشستم کنارش .گفتم غلام چرا زن نگرفتی گفت کسی ب من زن نمیده ن پول دارم ن قیافه سیاه مثل قیر حخخخخ.احساس کردم اون تجربه نداره و دست و پاشو گم کرده نمیدونه چیکار کنه واسه این بود که خودم دست به کار شدم چون کونم بدجوری بیقراری میکرد تا حالا کون نداده بودم شوهرم بدش میومد منم ک با کس دیگه نبودم همیشه دوست داشتم کون بدم.
گفتم غلام من که نمیتونم زنت بشم میدونی که ولی اگه بخوای میتونم دوست دخترت بشم. گفت جدی میگی گفتم اره قول بده کسی نفهمه من باهات هستم همه جوره .تا اینو گفتم دیدم پرو د لباشو چسبوند به لبام حسابی ازم لب گرفت گفتم بیا بریم رو تخت منو حسابی بکن حال بیای. داشتم دیوانه میشدم به سرعت نور دیدم لخت شده دامن و تاپمو در اورده سوتینو داره باز میکنه سینه هامو ک دید مثل وحشیا میمالوند و میخورد شرتمو دست انداخت در اورد حسابی کص و کونمو مالید منو خوابوند رو تخت شرتشو ک کشید پایین دیدم یه کیر کلفت سیاه مثل کیر خر خوشم اومد پرید تو بغلم که بذاره تو کص گفتم افغانی جونم من دوست دختر حوبیم میخوام حسابی حال بدم بهت پاشو میخوام واست ساک بزنم .اوووف چه کیر کلفتی حسابی شق شده بود که زیرش خوابیدم همین که گذاشت تو کصم شروع کرد به تلمبه زدن نفسم داشت بند میومد چنین لذتی تو عمرم تجربه نکرده بودم اون افغانی کص ندیده هم که مثل خر داشت میگایید اینقد شهوتی شده بودم نمیفهمیدم چی میگم منی که خجالت میکشیدم حتی با مردا حرف بزنم زیر این افغانی چه اه و ناله ای میکردم میگفتم بکن افعانی تورو اوردم بگایی منو بکن اخ چ حالی میده وایییی غلام کونمو بذار عشقم دوست دارم بهت کون بدم . منو برگردوند شروع کرد ور رفتن گفت چ تنگه محدثه جونم شروع کرد لیسیدن یکم باز شد زور زد نرفت گفت کره داره بیاری رفتم اوردم چرب کرد فرو کرد اروم اروم تو کونم درد داشت ولی من رو ابرا بودم اینقد مست بودم حالیم نمیشد بعد چند دقیقه دردش رفت دیدم افغانیا یکسره داره به کونم تلمبه میزنه ۲ ساعت داشت میکرد منو من که ۳ بار ارضا شدم گفتم ابت اومده ریختی تو گفت نه هنوز نیامده.
گفت شیره خوردم دیر میاد ابش اومد و ریخت توی کون .من که دیگه خیالم راحت شده بود دیگه به کسی چیزی نمیگه داشتیم لباس میپوشیدیم قبل رفتن بغلم کرد گفت خوشکل خانم از این به بعد هر روز تو کونت کیره و رفت. تازه فهمیدم وای این دیگه خوشش اومده و باید دیگه بهش حال بدم.
فردا صبح ساعتای ۹ بود زنگ زد گفت میخوام بیام میتونی دفترو تعطیل کنی .گفتم باشه رفتم خونه اماده شدم شورت پوشیدم با سوتین با تاپ. در زد درو ک باز کردن سریع پرید بغلم یهو دیدم یکی انگار از پشت سرش گفت سلام، ترسیدم ازش جدا شدم دیدم یه افغانیه درو بست گفتم این کیه گفت دوستمه اوردم با هم بگاییمت دوستش تقی بود اسمش گفت غلام عجب مالیه اوفففففعع چی مخ زدی .
غلام گفت ناراحت نشو تقی دهنش قرصه خیلی تو کفه بدبخت تا به خودم اومدم دیدم زیر تخت دارم به افغانیا میدم اولین بار بود اون روز سکس ۳ نفری داشتم همزمان هم جلو گذاشته بودن هم عقب .خیلی لذت بخش بود .
از اون روز هر روز غلام میاد هر دفعه یکی دو نفرو میاره چند ساعت منو میکنن.
دیگه شدم عاشق کیر عادت کردم بدجوری دوست دارم همش در حال دادن باشم

نوشته: م

دکمه بازگشت به بالا