محمد بی خایه
وقتی یه مرد بخاطر بی توجهی زنش میره و با دخترا دوست میشه همه درکش میکنن ولی اگه یه زن از بی مهری شوهرش به یه مرد پناه ببره همه بهش سنگ پرت میکنن
از روز اولی که به خونه ی شوهرم اومدم برجسته ترین نقشم کلفتی بود یه کلفت بدون جیره و مواجب حتی بابت کارام یه سکس دلچسب هم نداشتم در حد چند دقیقه که فقط خودش ارضا شه خجالت میکشیدم بگم منم نیازهایی دارم تازه ۲۰ سالم شده بود که زنش شدم بابام فقیر بود و ۴ تا دختر بودیم به هر حال یه نون خور کمتر براش به صرفه بود بخاطر همین منو داد به یه مرد ۴۰ ساله که هیچ حسی به من نداشت فقط یه زن می خواست که کارای خونه ش رو انجام بده
۲ سال از ازدواجم میگذشت اما باردار نمیشدم خب واسه بارداری باید توی روزای خاصی سکس داشته باشی که ما ماهی یه بار به زور سکس داشتیم
با صدای چرخش کلید توی در از افکار گذشته بیرون اومدم و به سمت شوهرم محمد رفتم و کت و کیفشو گرفتم
.سلام عزیزم خسته نباشی
یه نگاه به پیراهن قرمز و کوتاهم انداخت تا زیر کونم بود و رونای گوشتی و سفیدمو به نمایش گذاشته بود دلم بچه میخواست و نزدیک تخمک گذاریم
بود
.سلام
همین؟به سمت اتاق رفت سریع غذارو کشیدم و میزو چیدم مدت زیادی همانطور سرپا ایستادم اما نیومد رفتم توی اتاق طاق باز روی تخت دراز کشیده بود و دستشو روی چشماش گذاشته بود
.شامو کشیدم…قیمه داریم همون که دوس داری
بدون اینکه دستشو برداره با یه لحن سرد گفت
.شامو با همکارام خوردیم
یعنی نمیتونسته یه خبر به من بده؟
.باشه پس من میزو جمع کنم بیام
بعد از تموم کردن کارا رفتم توی اتاق پشتش به من بود برق رو خاموش کردم و جلو رفتم و کنارش دراز کشیدم تکان نخورد شورتمو در آوردم و خودمو بهش چسبوندم دستمو از روی شکمش به سمت پایین کشیدم و از روی شلوارش کیر کوچیکشو توی دستم گرفتم و مالیدم دستشو روی دستم گذاشت و از خودش جدا کرد
.خسته م…بخواب لطفا
غرور شکسته مو برداشتم و شب روی کاناپه خوابیدم یکی نیست بگه آخه خلق خدا تو که بکن نیستی چرا زن جوون گرفتی ای بابا
روز بعدش زنگ زد و گفت
.شب امیر میاد خونمون لوله های خونه ش ترکیدن و شب پیش ما میمونه
امیر داداش محمد بود و ۳۰ سالش بود سر و گوشش میجنبید و چند باری به بهانه های مختلف کس و کونمو با پشت دستش لمس کرده بود و هر بار خودمو به ندونستن میزدم راستش یه جورایی خوشم میومد اتاق مهمانو آماده. کردم شب که امیر و محمد امدن بعد از شام دوتایی نشستن و راجب شرکتشون بحث کردن منم جلوی تی وی فیلم میدیدم یه بلوز شلوار گشاد آبی تنم بود و شال سفیدمو آزادانه روی شونه هام انداختم یه جورایی میخواستم موهای بلوند و بلند مو به محمد شایدم به امیر نشون بدم آرایش زیادی نداشتم یه رژ لب قرمز و یه ریمل ساده نگاه های زیرزیرکی امیرو حس میکردم
محمد که رفت بخوابه منم پشت سرش رفتم حدود ۱۲ بود سرش نرسیده به بالش خوابش برد ناگهان ذهنم به سمت امیر رفت بازوهای عضله ای و خوش فرمش کیر بزرگش که زیر شلوارش خودنمایی میکرد ناخودآگاه دستمو توی شلوارم بردم کسم خیس بود انگشتامو ملایم روی کسم کشیدم افکارم باعث شدن از جام بلند شم به سمت اتاق امیر رفتم درو آروم باز کردم طاق باز خوابیده بود نمیدونم این همه جرات از کجا آورده بودم در اتاقو قفل کردم کنارش دراز کشیدم با پایین رفتن تخت به سمتم برگشت بی معطلی منو سمت خودش کشید و لبامو شکار کرد داغی لباش دمای بدنمو بالا برد بلوزمو جر داد و سوتینم بالا داد و سینه هامو یکی یکی زبون میزد آه میکشیدم و لذت میبردم اولین تجربه بود کاملا روم بود سفتی کیرشو روی کسم حس میکردم شلوارمو در آورد و در همون حالت پاهامو باز کرد کیرشو فرو کرد تو کسم کیر کوچیک محمد کجا و کیر امیر کجا کسم بخاطر سکس کم تنگ بود و انگار این تنگی باعث شد امیر حشری تر بشه و سر شونه مو گاز میگرفت جیر جیر تخت داغترم میکرد خودش با فشار خالی کرد و همزمان منم بدنم لرزید اولین ارضام با امیر بود
نوشته: zahra