مردان مجرد , زنان متاهل 66
–
افشین : این جوری که من دارم می زنمت خیلی باید دردت بگیره ..
فریده : من خوشم میاد تو کاری به این کارا نداشته باش .. ادامه بده .. .. منو بزن .. دوست دارم .این جوری خوشم میاد .
فریده طرفدار سکس خشن همراه با لذت بود ..
فریده : اگه منو نزنی من تو رو می زنم .
کف دستای فریده رفته بود رو سینه افشین و موهاشو می کشید .. افشین از این کارش لذت می برد و خودشو بیشتر به سمت بدن اون زن می کشید .
-دوستت دارم .. دوستت دارم پسر .. دوست دارم واسه همیشه دوست پسر من باشی …
افشین با خودش گفت همینو فقط کم داشتم که واسه همیشه دوست پسر اون شم ..
-من که خودم یکی رو دارم .
فریده : خب دو تا داشته باش . ببینم داری رو ما منت می ذاری همه دوست دارن و یه چیزی هم دستی میدن که خانوم رئیس دوست دخترشون باشه .. تاره اونم به این خوشگلی و خوش اندامی ..
افشین : بر منکرش لعنت
فریده : پسر بهت میگم با سینه هام ور برو .. فشارش بگیر .. انگار چیزی حالیت نیست .
فریده چشاشو بسته دهنشو باز کرده بود ..
افشین : آدم دلش نمیاد تو رو گازت بگیره ..
فریده : ولی اگه تو این کار رو نکنی من به جای تو این کار رو انجام میدم ..
فریده یه نشگون از گونه های افشین بر داشت ..
-اووووووخخخخخ دردم گرفت . داری چیکار می کنی .
-حقته .. حقته پسر .
-میگم این جوری که معلومه تو نه تنها دوست پسری نداشتی که تو رو بکنه و واست یه تنوعی شه شوهرت هم بهت نمی رسید ..
-وااااااایییییی تو چقدر با هوشی .. فکر کردی که من به هر کسی که از راه رسید راه میدم ; الان هم که می بینی تو این حال و هوا هستم فقط به خاطر خودم که نیست به خاطر نهضت پیشرو زنان ایرانه .. زن ایرانی باید لذت ببره . باید پا به پای مردان ایرانی با زندگی خودش حال کنه ..
افشین : حالا که داری این حرفا رو می زنی باید تو رو گازت بگیرم .
فریده رو بر گردوند و به دمرش کرد و شروع کرد به گاز گرفتن کونش ..
-اووووووفففففف کبودم کن .. این جوری قبول نیستا .. داری نوازشم می کنی ; تو به این میگی گاز گرفتن ; این که شبیه قلقلکه .
-فریده جون اون وقت اگه مستر امریکایی ببینه تو کبود و زخمی شدی چی میگه ;
-هیچی اینم یه نوع کلاس گذاشتنه که بدونه ما دست و پا چلفتی نیستیم ..
-ببینم نکنه می خوای تلافی کنی ;
-چیکار به این کارا داری تو حالتو بکن .
و اون طرف که اکبر سگ سبیل همچنان معلوم نبود چه جوری داره مهناز رو می کنه در یه حالت زیاد نمی موند . مهناز تا میومد خودشو به یه وضعیت عادت بده اکبر فوری تغییر حالت می داد .. از کس می کشید بیرون می ذاشت توی کون و از کون هم به دهن می رسید …
سمیر و گلوریا و احسان و منیره با هم بودند .. هیکل گلوریا هوش از سر احسان ربوده بود و پسر رو دیگه از این رو به اون رو کرده بود .. گلوریا خودشو طوری روی کیر احسان حرکت می داد که قسمتای گوشتی کون و کپلش تکون می خورد . اون هر لحظه با یه چهره و هیکل جدید آشنا می شد و تا می تونست کاری می کرد که از همه اونا به حد نهایت لذت ببره و همه اینا واسش یه خاطره خوش شه . منیره هم خودشو انداخته بود تا سمیر بیفته روش … ..
در هر گوشه ای از خونه یه گروهی سر گرم عشق و حال بودند .
فریده : پسر تو کجا بودی که من خیلی دیر پیدات کردم . خوشم میاد از مردایی که به هنگام سکس خستگی ناپذیرن -افشین : ا مردان زیادی بودی ;
فریده : آخخخخخخخخ پسر تو چقدر کج خیالی .معلوم نیست بعدا که ازدواج کردی زنت از دست تو می خواد چیکار کنه . اصلا بهش مجوز میدی که بیاد این جا یا نه ;
افشین : نه من بهش همچین اجازه ای نمیدم ..
فریده : آههههههه خود خواه .. زنای مردم دیگه رو می کنی و اون وقت دوست نداری زنتو وقف دیگران کنی ;
افشین : خب دیگه کیر زدن به همین میگن دیگه ..
فریده : پس بهم کیر بزن کیر بزن ..
افشین : فریده ! تو بهم میگی که خیلی مقاوم و جون دار هستم ; خودت به کی میگی که هر قدر می زنمت خسته نمی شی ..
فریده : من تا حالا ندیدم کسی از مفت خوری و سواری خوردن خسته شه .
افشین : چه جالب ! به خودت میگی مفت خور ; بکشم بیرون حالتو بگیرم ; ..
فریده : نه ضد حال نزن .. حالمو نگیر . بیرون نکش که دارم ار گاسنم میشم .. وااااایییییی یه چند ماهی میشه که این حالت بهم دست نداده .. خودت رو بهم بچسبون . محکم بزن و بچسبون . عالیه ..عالیه .. خوشم اومد .. خوشم اومد .. ولم نکنی ها .. اگه الان خودت رو ار ضا کنی منم حالم تکمیل میشه .. آخ که شبمو ساختی .. … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی