من و زنداداش خانومم

سلام به همه جقی های انجمن کیر تو کس
من فرهادم و 29 سالمه الان 4 ساله که متاهلم و از روز اولی که اومدم خواستگاری زنداداش خانومم که اسمش مریم باشه و 27 ساله با قد 164و5 و ی بدن فوق العاده سکسی ( البته از نظر من ) ، کمر باریک و ی کون درست حسابی و سینه های 70 ، خلاصه از همون روز اول این مریم خانوم قصه ما با چشماش مارو میخورد و هر دفعه که ما تو جمع فامیل همدیگر رئ میدیدیم همین داستان ها بود و ما یواشکی و زیر چشمی همدیگر رو میپاییدیم ، و از اونجایی که ما همگی یعنی با برادرای زنم و پدر زنم همه تو ی ساختمون که مال پدر زن گرامی هست زندگی میکنیم تقریبا هر روز همدیگر رو میدیدیم و این حس که اصلا نمیدونم چی هست شهوته یا هرچیز دیگه ( قطعا عشق نمیتونه باشه ) بین ما بیشتر و بیشتر می شد . ی روز غروب بود که داشتم میرفتم مغازه خرید کنم دیدم که یهو از تو کوچه داره میاد و انگار ی چیزی بهم گفت که بهش بگم و تو همین فکرا بودم که یهو رسید بهم و سلام کرد و منم در جوابش گفتم سلام عشقم و بعد انگار ی تشت آب یخ ریخته بودن رو سرم ، اصلا نفهمیدم چیشد رفتم مغازه یانه و تا آخر شب که نفهمیدم که خوابم برد منتظر بودم برادر زنم بیاد و ی قشقرقی راه بندازه اما خدارو شکر خبری نشد که نشد ، و فردای همون روز داشتم میرفتم سر کار که دیدم ی شماره ناشناس بهم پیام داد : سلام آقا فرهاد ،
گفتم : سلام شما ؟

اصلا کار خوبی نکردین دیشب اونجوری گفتین منظورتون چی بود ؟
کدوم حرف ؟ چی گفتم ؟ ببخشید من هنوز به جا نیاوردم ؟
من مریمم ، دیشب دم در ی چیزی گفتین به من ، کار خوبی نبود .
ببخشید قصد ناراحت کردنتون رو نداشتم ، توی فکر بودم که یهو از دهنم پرید .
مگه به چی فکر میکردی ؟
به شما
به من ، متوجه نمیشم یعنی چی به من فکر می کردی ؟
بله به شما ، شما نمیدونی با اون نگاه هایی که به من میکنی و زیر چشمی منو میپایی چه آتیشی به جونم انداختی
یا خدا چی میگی ، من زیر چشمی نگاه میکنم یا شما ، همش با اون چشمات به من زل میزنی
حالا چه فرقی داره مهم اینه که به هم ی حس مشترک داریم ، حالا دوست داری با هم رابطه داشته باشیم
نمیدونم ، چی بگم
پس فکراتو بکن و به من خبر بده فعلا بای
خدانگهدار
و بعد از همین پیامها بود که مخشو زدم و تو همون دو سه جلسه اول پیام بازی بود که منظورم رو بهش رسوندم که دقیقا ازش چی میخوام ( توی دوران مجردی هم اصلا حوصله ناز و نوز این دخترا رو نداشتم و ی راست میرفتم سر اصل مطلب ) اوایل خیلی بد قلقی میکرد و میگفت بذار یمدت بگذره اما اینقدر اصرار کردم که قرار شد بره روی پشت بوم و آنتن ما رو دست کاری کنه ( چون خونشون طبقه آخر بود و ما اول بهترین راه برای دسترسی بهش همون آنتن تلوزیون بود ) و همینکار رو انجام داد و وقتی به بهونه آنتن رفتم بالا و توی خونشون وای اون بدن نازش رو که دیدم داشتم غش می کردن بالاخره بعد سه چهار شال رویا بافی الان توی بغلش بودم ، وقت زیادی نداشتم باید سریع ی چند تا ماچ و بوس رد وبدل میکردیم و یکم هم بغل و دیگه تموم ، تا همین چند روز پیش که بابام و مادرم از شهرستان اومدن خونمون دو سه روز موندن و توی این فاصبه حسابی مخ بابام رو کار گرفتم که برگشتنی خانومم رو هم ببرین و دقیقا همون شد که می خواستم و روز اول خونه خالی بعد از این که از سر کار اومدم خونه بهش تلفن کردم که بیا پیشم و گفت دخترم بیداره ، دخترش حدود دو سالشه پفتم بخوابونش و بیا اولش میگفت نه و خیلی میترسید کسی ببینه که از شانس خوب من مادر زنم و زن اون یکی برادر زنم رفتن با هم بازار ، پیام دادم بهش که اینا رفتن دیدم گفت برو ی دوش بگیر تا آماده بشم ، وای خدایا انگار دنیا رو بهم داده بودن ، ی دوش 5 دیقه ای پرفتم و منتظرش نشستم همونجوری با حوله نشسته بودم و در خونه هم نیمه باز بود که یهو اومد تو خونه ، آوردمش رو مبل نشوندمش و بی هیچ مقدمه ای شروع به خوردن لباش کردم ، همینجوری هم دکمه های مانتوش رو باز میکردم خودم که فقط ی حوله دورم بود که اونو کنار زد و یهو حمله کرد رو کیرم خدایا دقیقا عین این فیلما ساک میزد کیرم رو تا تهش میکرد تو دهنش ، دیگه طاقت نداشتم و از اونجایی که میترسیدم مادر زنم بیاد خونه و اون دیگه نتونه بره خونشون سریع بلندش کردم و گفتم لخت شو و میخوام بکنم توش اون هم انصافا تروفرز بود خیلی خوشم اومده بود از این مدل شهوتش ، سریع خوابید و پاهاشو داد بالا تو ی چشم به هم زدن کیرمو کردم تا ته تو کسش ، اینقدر حشرش بالا بود که کسش خیس خیس بود بدون هیچ روان کننده ای تا ته رفت توش ، پاهاش رو حلقه کرد دور کمرم و منو فشار میداد به خودش و مدام میگفت جر خوردم ، اینقدر حشرم بالا بود که همون اولش نزدیک بود آبمو بریزم تو کسش اما سریع کشیدمش بیرون و یکم لباشئو گردنش رو خوردم بعد که خودمو کنترل کردم از پشت به پهلو خوابیدم کنارش و کیرم دو باره جا زدم ، همینطور دادشتم میکردم تو کسش که گفت از پشت بکن تو کسم چهار دست و پا شد و حالت سگی با ی حرکت دوباره کردم تو کسش که دیدم یهو شروع کرد به جیغ زدن و تکون خوردن و میگفت آب بده بهم آبتو بریز توش منم خوابوندمش رو زمین و همینجوری از پشت بهش تلمبه می زدم اینقدر جیغ می کشید که دیگه نتونستم خودمو نگهدارم تنها کاری که کردم سریع کشیدمش بیرون و همه وجودم خالی شد روی کونش ، خواستم دوباره از کون بکنمش که گفت نه نمیتونم دردش رو تحمل کنم با دستمال خودشو تمیز کرد و ی 5 دیقه هم تو بعل هم دراز کشیدیم بعد هم لباسشو پوشید و رفت بالا خونشون ، ولی بعدش ی عذاب وجدان ناجوری هردومون رو گرفت منم بهش گفتم دیگه اینکار رو نکنیم و به همون پیام دادن و تلفنی حرف زدن راضی باشیم .
امیدوارم خوشتون بیاد هرکی خوشش اومد نوش جانش اون جقی که میزنه هرکی هم دوست نداشت فحش نده هرچی فحش بدین به خودتون بر میگرده

نوشته: فرهاد

دکمه بازگشت به بالا