من و زن خیانتکارم (۲)

…لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه

تا اونجا گفتم که زنم و برادر کوچکش رو درحال سکس کردن دیدم و مچشون و گرفتم اما بقیه داستان محسن برادر زنم به سرعت فرار کرد دیدم زنم با گریه و زاری افتاد به پام که جون عزیزت آبروریزی نکن بزار توضیح بدم و گریه والتماس می‌کرد و منم گفتم فیلم تون رو گرفتم و مصی که فهمید فیلم هم گرفتم دیگه بدتر التماس می‌کرد گفتم پاشو ای خیانتکار و جنده بریم تا توخونه حسابتو برسم اینجا تو جمع خانواده و فامیلت کاری ندارم باهات. لوازم و سریع جمع کردیم و سوار ماشین شدیم گازشو گرفتم بدون خداحافظی با کسی و حرفی اومدیم تو راه اصلا یک کلمه حرف نزدیم تا که رسیدیم خونه و من پرسیدم چند وقته داری با محسن سکس میکنی؟ هرچی گفت و گریه التماس و غلط کردم من توجه نکردم گفتم خوب میخوای چی بگی هرچی بگی فایده نداره تو یک زن خیانتکاری و من شوهرت خیانت کردی. اونم با داداشت نه با غریبه واگر به حرفه‌ام گوش نکنی و یه سر سوزنی دروغ و چاخان و چرت وپرت بگی فیلمت و میدم اول به بابات بعد تمام‌فامیلات ببینن خودمم نمیکشمت میدم تحویل قانون دوتاتون و بکشن حالا راست بگو داستان رابطه ات با محسن چیه از کی و چجوری و چند وقته و کامل بگو‌‌‌…‌‌که گریه میکرد و نتونست حرف بزنه یه چک تو گوشش خوابوندم تا حواسش سرجاش بیاد و حرف بزنه ‌و گفت اره چندبار بوده فقط و دو سه بار و اومدم یه چک دیگه بزنم گفت نه نه غلط کردم گفتم راست و از اول درست بگو و داستان رابطه جنسی با داداش محسن و کامل گفت و درست و راست شو ۷۰ درصد قبول داشتم ولی بعدش از محسن پرسیدم با توجه به اینکه ، هرجا که دوتایی یک جور و یکشکل بود گفته هاشون درست وراست بود و هرجا هرکدوم یه چیزی میگفت مبهم و دروغ بود. مثلا محسن میگفت ۱ سال قبل عروسی خودش رابطه داشته با مصی ولی مصی میگفت چندماه قبل و هردو دروغ بود و محسن میگفت چندباری کلا بیشتر نبوده و مصی و محسن تو یه اتاق میخوابیدن چندسال ۵ یا ۶سال پس خیلی بیشتر از اینها باهم سکس کرده بودن و…‌‌ نمیدونستم چیکار کنم زنم و کشیدم کنار و گفتم آخه تو چرا به محسن باید کوس و کون بدی مگه من ارضا ت نمیکردم بست نبود سیر نمیشی .گفت نه باور کن من بعد ازدواج اصلا دوست نداشتم با محسن کاری بکن ولی گیر داد و چندبار فرار کردم تا اونشب منو گیر آورد و بزور مجبورم کرد منم گفتم عجب به زور از کونم بهش دادی …گفتم تو به من از کون نمیدی با هزارتا اطفال یه راه کون میدی ولی به داداشت مثل قند از کون میدادی…پس فیلم بازی میکردی برای من …خیلی عصبی شدم زنم که دید راست و درست میگم گفت آخه اگر به تو از کون میدادم حتما خیلی راحت میفهمیدی من رابطه داشتم از عقب منم بخاطر این کون نمیدادم خودت میدونی من آزادانه به تو حال میدم و حالم میبرم از کون و کوس و تو شوهرمی و من تازه با تو لذت سکس و شهوت و فهمیدم و خیلی دوستت دارم و قبل از تو به زور و اصرار و ترس یه حالی میکردم با محسن که همش زجرآور بود . ولی با تو فهمیدم سکس یعنی چی…و این راست می‌گفت منتها برای گناهش عذر موجهی نبود …گفتم حالا چیکارت کنم خودت بگو …و از و التماس می‌کرد بی خیال بشم منم گفتم نه به این راحتی نیست اولا باید محسن زن شو بیاره جلوتون بکنمش تا تلافی یکم بشه و دوما تو حسابی باید تنبیه بشی و هرچی من بگم بی چون وچرا انجام بدی…تا بعدش ببینم چی میشه…
زنم چاره‌ای جز قبول کردن نداشت و محسن و تلفنی احضار کردم و گفتم زنتو باید بدی بکنم و در حضور شماها هم میکنم که زجر بکشید و محسن نخواست و نتونست مخالفت کنه گفت باشه و همون شب زنش و خودش مهمون اومدن خونه ما و در واقع برای کردن زنش اومدن خونه ما من گفتم‌من نمیدونم چی میخوای بگی به زنت راضی باشه نباشه من لختش می کنم و میکنمش ۳ راه هم می کنم چون تو خیلی خواهرت و کردی سه بار هیچی نیست و محسن گیر کرده بود زن محسن جوان و ۱۰ سال از من و زنم کوچکتره بود و من تا اونشب به چشم کردن ندیده بودمش چون بی حجاب هم بود و راحت می‌گشت ولی من نظر کردن نداشتم روش اما اونشب دیدم هیکلی توپر و کون گنده و پستوناش ۹۰ هستن و خوشگلم هست صورت و اندامش و اینکه چجوری بکنمش که داد و ناله اش به هوا بره حالمو دگرگون می‌کرد محسن تو راه و یا قبلش به زنش راجع به سکس با من چیزی نگفته بود که دیگه تو خونه زنش نتونه راهی بجز دادن داشته باشه اول شب بود یکم مشروب خوردیم هانیه زن محسن هم خورد و زیادم دادیم خورد و داغ که شد محسن و من کنارش رفتیم و نشستیم و محسن گفت عزیزم امشب یه موضوع و مشکل مهمی پیش اومده که باید تو این مشکل حل کنی کاری کنی و بخاطر من و خودت و یه سکس با شوهر مصی میکنی البته من و مصی هم هستیم تنها نیستی و…هانیه نتونست بفهمه حرف شوهرش و من گفتم هانیه جان شوهرت آقا محسن ، زن منو یعنی مصی خواهرش رو کرده و من دیدم و مچشونو گرفتم حالا تلافی میخوام بکنم منم تو رو بکنم وگرنه با همه موضوع رو میگم ‌و فیلمشونم گرفتم و مدرک هست. …هانیه که مستی از سرش انگار یهو پرید گفت محسن ومصی سکس کردن و شما دیدی من گفتم بله وفیلم هم گرفتم…گفت ای وای چه بدبختی …من طلاق میگریم محسن من میذارم میرم …من سریع پریدم تو وسط دعواش با محسن و گفتم تو هرکاری بخوای بکنی بعد از دادن به من بکن اول تسویه حساب با من بعد برو بکش محسن رو و هانیه دید موضوع خیلی جدیه و یه پیک پر ریخت مشروب و خالی رفت بالا و خورد و حسابی مشروب خورده بودیم این پیک م هم که خورد تا مست و بی خیال بشه و میدونست من میکنمش اونشب با گرفتن دستش بردمش تو اناق خواب بغلش کردم و هلش دادم روی کاناپه و لب و تولب شدم و پستوناش و از روی تی شرتش میالیدم و از اون یکم مقاومت و نه و نو و از من مالش و باز کردن بند شلوار و بیرون‌کشیدن لباساش و محسن حاج و واج بود که گفتم بدو بابا بیا کمک لختش کنیم زودباش و محسن اومد و دید باید کمک کنه ز نش لخت بشه و تی شرت و کورست هانیه رو درآورد و هانیه که دید شوهرش بالاتنه رو داورد و منم پایین و درآوردم مقاومت و بی فایده دید و من نگاهی به لختش که کردم کوس و چاکشو تا دیدم جونی گفتم و بخوردن کوسش مشغول شدم و هانیه که دید درحال خوردن کوسشم با آب کوسش که هی بیشترم میامد لیس زدن کوس هانیه خیسلی مفید و موثر بود و کلا یخ هانیه آب شد و یه آه کوچک کشید و تازه سرمو لای پاهاش دید که روی کوسش خیمه زده بودم و چند دقیق بعدش کوسش آماده کیر بود و منم کیرم و دادم تو دهنش بخوره بعد خورد ن کیرم کهخوبم نمیخورد درآوردم و روی کاناپه که بود مهلت ندادم و لاپاهاش رو باز کردم عجب کوسی داشت کلوچه ای و لاش چاک خطی تو چاک کوسش و بی رحمانه هل دادم یه آی و دردم گرفت بلندی گفت که محسن از زنش نشنیده بود و تلمبه زدن و پستوناش و مالیدن بادست شروع شد محسن وایستاده بود و مصی نشسته بود و نگاه می‌کرد و تودلش شاد بود که زن داداش هانیه اش داره گاییده میشه اونم توسط شوهر خودش و یه جورایی دلش خنک میشد که این زن داداش دیگه جنده شد و تا ابد زبونش کوتا ه شد از کوس حسابی کردمش که دیدم‌کوسش گشاده و برگردوندم از حالت دولا قنبل کردمش از کونش یه بررسی کردم دیدم چه سوراخی داره و از کونش نکردم گذاشتم از پشت تو کوسش و تلمبه زدم و با انگشت سوراخ کونش و مالیدم دیدم چه حالی میکنه زن برادرانم کونی بود و با یه حرکت از کوسش درآوردم کردم تو کونش یه آی ونه نو…اینا تا اومد بکنه محسن بهش اشاره کرد که هیچی نگو ،کونی داره هانیه عالی و عای تر از کونش ،نحوه کون دادنش بود خوب کیرمو جا داد تمام کیرمو تو کونش و تازه حشری و شهوتی شد.‌ هانیه از کون دادن و خیلی دوست داشت و محسن هم خبر نداشت اینقدر کونیه زنش دید داره زنش زیر کیر از حال و حشر منفجر میشه شق کرد و محسن دست مالید روی کیرش از رو شلوار و من ادامه دادم و دیدم مصی هم حشری شده و داره با نگاهش خودش و جای هانیه میذاره و محسن اومد جلو گفت کامی جان بدم یکم هانیه بخوره کیرمو گفتم بده زن خودته هرکاری میخوای باهاش بکن اما به من بگو بعد گفت باشه و کشید پایین شلوار و شورتش پایین کیرش و جلو دهن هانیه برد اونقدر از کون داده بود که تازه حشریت رو حس میکرد و کیر شوهرشو خوب خورد با عشق و شهوت میخورد و از عقب منم یکم آروم کردم از کونش میکردم تو کوسش و برعکس تا حشری بمونه و بخوره کیر محسن و خوردن کیرمحسن تموم شد گفتم محسن کوسش مال من کونش مال تو یا برعکس کدوم میخوای هانیه مونده بود که یعنی چی و کف کیر بود و دوتا کیر منتظرش بودن وگفتم هم کوس و هم کون هانیه رو دوتا میکنیم بعد عوض میکنیم و هانیه روی من آومد رو زمین با کوس رفت نشست روی کیرم و محسن از پشت کرد تو کونش هانیه یکهو انگار موتورش روش شد دوتا کیر یکجا داشت جا میکرد ولی خر کیف شده بود یکم بعد جا عوض کردیم من کونش تا دسته با کیرم پر کردم وای کون هانیه کیر کلفت میخواست و خیلی حال داد و آبش روی دوتا کیر اومد و منم بعدش آبم و داخل کونش ریختم اصلا نفهمید اونقدر حشری بود ومحسن ارضا نشد و هانیه که خیلی خوب ارضا شده بود گفت الان نمیتونم بدم بهت بذار چند دقیقه بعد و محسن کفت کامی بذاربا مصی هم یکم حال کنم گفتم الاغ مصی مال کردن تو نیست نو باید بفهمی مصی زن منه مال کردن من فقط …محسن که کیر بدست وارفته بود گفت باشه و من گفتم بیا گفت چیه گفتم مصی رو میتونی یه کار بکنی …گفت چیکار گفتم بهت اینبار اجازه میدم کوس و پستوناش و لخت نشونت بده تو بهش نگاه کنی جق بزنی و یا هانیه رو بکنی…گفت باشه خوبه و مصی رو لخت کردم و از فاصله ۵ متری محسن میدید و جق میزد و هانیه رو که ولو بود رفت مالید و کیرش به هانیه و نگاهش به لخت خواهرش جق میزنه یه چرخی زد و محسن و گرفت و گفت من به این کوسی زنتم اینجا افتادم تو داری با لخت خواهر ارضا میشی و به زور محسن و کشید روی خودش و محسن کیرش تو کوس هانیه نگاهی به مصی می‌کرد و تلمبه ای به کوس زنش میزد.‌‌من متوجه شدم این محسن خواهرش و از همه کس برای کردن بیشتر میخواد…
پایان قسمت دوم

نوشته: کامی

دکمه بازگشت به بالا