نادر و نازنین 11
–
دلم نازنینی را می خواهد که دستش را به دستم و قلبش را به قلبم بسپارد .. چه خیال خوشی خواهد بود وقتی که نوازش نسیم بوهای مو های تو را به مشام من بر ساند !. بو ی موهایت را در زیر باران دوست می دارم . و نگاهت را در زیر آفتابی که خورشیدش به چشمان زیبای تو حسادت می کند . لبان زیبایت غنچه سرخیست که گویی هر لحظه می خواهد سبز شود .. کاش گوهری از گوهرستان کلام و گلی از گلستان وجود خود را هدیه ام می دادی تا احساس کنم ناز و نیاز خود را . از دیروز به امروز رسیده ام خدای را سپاس می گویم که در کنار توام . فردا هم روزی مثل امروز است .. مرغ جانت را در کنار پرنده عشق من به پرواز در آور … من اگر پرواز ندانم تو بال و پرم خواهی بود تو همراه و راهبرم خواهی بود ..
اگرشکوفه های پاییزی بر زمین بریزند من همچنان شکوفه بهاری خود را می خواهم و تو را می خوانم .. بیا تا با هم به بهار سلام بگوییم . به قصه پاک دلها .. آن جا که زندگی نو می شود … آن جا که غمها را با جامه سپید کفنش می کنند … بیا تا با هم بگوییم که زندگی نمرده است . با من بمان نازنین … بهار در دلهای من و توست . عشق تازه خواهد شد اگر ما بخواهیم …. منتظر یک نگاه و یک صدای گرم تو : نادر عاشق
صبحت به خیر نازنین ! سلام بر تو بانوی دلها و گلها ! خاتون ناز ها و نیازها !با نگاهی پر از راز ها و ساز ها ! سلام بر تو با نوی کوه نور ! سلام بر تو دختر پر غرور .. مرا چه غم اگر روزی خورشید را نبینم و تو چشمانت را به روی من بگشایی ………
سلام خانومی ! خوبی ; اینم یک صبح به خیر معتدل … می شد با اضافه کردن یک کلمه یا یک صفت مثل زیبا اونو از حالت اعتدال به شکل لطیف تری در آورد . .. ایام به کامت باد …
سلام بر نازنین ماه ..ساعت پنج و نیم صبحه و بعد از چهار و نیم ساعت خواب بیدار شدم .. هرچند جات توی قلبمه ولی خب فعلا جات خالیه خیلی خیلی خیلی دوستت دارم .
نازنین : سلام, صبح بخیر.
امیدوارم خوب خوب خوب باشید.
جمعه ی شادو آرومی رو براتون آرزو می کنم.
در مورد سایت و پیام , حرفتون رو قبول دارم اما ی سوال میپرسم که راهنماییم کنید . شما با فرض محال ارتباط داشتن من با فرزاد بگید بهم پیامهای من به شما مدل خاصی بود ;که اگه با اون ارتباط داشتم نباید اونطوری پیام میدادم.
البته اینم بگم که من با همه, ی مدل حرف نمیزنم. یادتون باشه قبلا هم گفتم با هر کسی مطابق رفتار خودش , برخورد میکنم.
اما در هر صورت ادب و احترام رو رعایت میکنم.
با تنها کسی که خیلی صحبت میکنیم و تا حدودی راحت تر از بقیه ام همین ماهان طفلی که هیچ ادعایی نداره اما همه هدف میگیرنش, چرا چون ی بار بهش گفتم نه و دیگه ادامه نداد, تغییر نکرد… همون ماهانی که بود موند تا الان . بگذریم
حالامنتظرم بهم بگید چی نوشتم, چی گفتم و کجای پیامهای من ایراد داشت ;
نادر: چند ساعت دوری از تو رو نمیشه تحمل کرد وای به چند روز .. اصلا خوشم نمیاد برم ماموریت . حالا که تا نیم ساعت دیگه میرم بیرون و تا حدود شب بر نمی گردم پس بذار بگم که دوستت دارم . بیشتر از بی نهایت . بیشتر از هر وقت دیگه ای .. دوستت دارم بیشتر از لحظه تولد عشق ..دوستت دارم
نازنین : اینا همه محبتتون رو میرسونه وگرنه من کاری نمیکنم که باعث دلتنگیتون بشه.
برید بسلامت, انشاا… همیشه سایه ی خونوادتون مستدام باشه و خیلی دوست دادم وقتی میشنوم میرید به دیدارشون.
….خوش بگذره بهتون ….. ادامه دارد … نویسنده ..: ایرانی