نسیم زن حشری من (۱)
۱
داستان نسیم: این قسمت بوسهی انجمن کیر تو کس
داستانی که تعریف میکنم براتون بر اساس واقعیته و من صرفن به خاطر این که از مغزم خالی بشه مینویسمش. شاید بخام اینا رو تو یه سایتی چیزی شئیر کنم ولی برای این که همیشه جلو چشمم باشه و به یادش یکم کیف کنم میذارمش توی کانال تلگرامی که دوتایی با نسیم ساخته بودیم و الان فقط خودم موندم اونجا چون نسیم از همه جا ترکم کرد. من سعی میکنم داستان رو با جزئیات بنویسم و اتفاقات مختلفی هم توی داستان میافته که ممکنه خیلیها خوششون نیاد. انتظار هم نداشته باشید که سطر به سطر داستان پورن باشه. زندگی همهش پورن نیست.
اولن که من تخمم نیست مردم چه فکری میکنن و انتخاب سبک زندگی هر کس مربوط به خودشه به شرط این که هیچ کس اذیت یا قربانی نشه.
من و نسیم مرداد ۹۸ با هم آشنا شدیم. نسیم دختر دانشجوی ۲۵ ساله که اومده بود شهر ما تا خونه بگیره و درس و دانشگاهشو ادامه بده. اولین قرارمون رو توی یکی از پارکهای جنگلی گذاشتیم که ویوی خوبی به شهر داشت. نسیم تونسته بود بعد چند روز دوندگی تو گرما خونه رو پیدا کنه و کیفش کوک بود.
از زیر مانتوی جلو بازش یه تاپ پوشیده بود که سوتین و خط سینهش و زیربغلهاش قشنگ دیده میشد. من که نزدیک به چهار ماه بود جلق نزده بودم و هیچ سکسی هم نداشتم به زور خودمو نگه داشته بودم. به آسمون و زمین نگاه میکردم تا چشمم نیفته به میمیهای سفت و خوشگلش. اندازهشون مورد علاقهی من بود. از اینایی که تو دست جا میشه و میتونی نیش بزنی. توی ماشین کارم راحتتر بود ولی وقتی پیاده شدیم هی با دستم از توی جیب کیرمو تنظیم میکردم
نسیم فهمیده بود که مواظب نگاهام هستم و احتمالن این بیتوجهی من حشریترش میکرد. من هم مدام دستم رو میگرفتم جلوی شلوارم تا برجستگی کیرم معلوم نشه.
از آنجایی که پارکهای ایران فوق استاندارده و راههای رفت و آمد فوق پیشرفتهای داره، یه جایی موقع خروج از پارک جایی که قرار بود از یه جای بلند رد شیم به رسم ادب کمک کردم که اول نسیم بره، اونم بعد بالا رفتن برگشت و دولا شد تا دستمو بگیره. تصور کنید من چشمام در صدم ثانیه از میمیهای این دختر سبزه به چشم آبروی مشکیش رفت و برگشت میزد و نمیتونست چیکار کنه تا این که دوهزاریم افتاد که دستشو بگیرم و خودمو بالا بکشم. همون بالا از فرصت استفاده کردم و خودمو قشنگ مالیدم بهش. هر دو حسابی حشری و شهوتی شده بودیم. بعد پارک رفتیم کافهی رادان صمیمیترین دوستم و کمی گپ زدیم. در مورد رادان مینویسم بعدن ولی همین جا بگم که هیزترین پسری که تو عمرم دیدم رادانه و پایهترین. من و رادان کارای عجیب و غریب زیادی با هم کردیم که به موقعش تعریف میکنم.
خلاصه که چشم همه توی کافه به نسیم بود و معلوم بود اون هم خوشش میاد از این قضیه. این موضوع یکی از فانتزیهای قدیمی من بود و میتونم بگم سهم بالایی در طلاق من داشت. داستان ازدواج و طلاق رو هم به موقعش مینویسم. اما چیزی به روی نسیم نیاوردم. نمیشد تو قرار اول همه چیز رو گفت. شب که سر کوچهشون نگه داشته بودم تا پیاده بشه هر دو من و من میکردیم و دلمون نمیخواست جدا بشیم. با این که قرار بود فردا دوباره همدیگه رو ببینیم و دوست داشتیم همچنان با هم باشیم. موقع خداحافظی دلو زدم به دریا و لب نسیم رو بوسیدم. هر دو از اتفاقی که افتاده بود هیجان زده بودیم و نمیدونستیم فردا قراره چی بشه.
روز بعد مطمئن بودم که نسیم مال خودمه و خیلی راحت زیرخوابم میشه. خودمو شیو نکردم ولی چون میدونستم خیلی وقته آبم نیومده کاندوم تاخیری خریدم. با شناختی که از خودم داشتم حدس میزدم تا یه ربع میتونم دووم بیارم و هم نسیم و هم خودم رو ارضا کنم. دوباره رفتیم همون پارک و در مورد اتفاق دیشب صحبت کردیم. هر دومون از چیزی که تجربه کرده بودیم یه حس بیقراری خاصی داشتیم. من به خوبی متوجه نگاههای انجمن کیر تو کس نسیم به لبهام میشدم. راستش من تهریش دارم و تقریبن سبزه به حساب میام. نسیم که عاشق پسرای چشم ابرو مشکی. میدونستم که اونم مثل من تحریک شده. تو گرمای تابستون و پارک گرمای حشر هم زده بود بالا. من دکمهی بالایی بلوزم رو باز کردم. انگار که نسیم منتظر این لحظهست و چهارچشمی به سینهی من نگاه کرد. من ورزشکار نیستم اما بدن متناسبی دارم. نه چاق و نه لاغر. سینهم هم موداره و خب نسیم مثل خودم عشق مو هم بود. کلی در این مورد صحبت کردیم و من داشتم ذوقمرگ میشدم از این که میدیدم یکی هست که حداقل در مورد سکس تفاهم خیلی بالایی با هم داریم. ما عاشق موی زیربغل بودم، موی کس رو هم دوست داشتم ولی چون مانع لیس زدن راحت میشد ترجیح میدادم که شیو باشه. نسیم هم که دید من راحت هستم جلوی مانتوش رو بازتر کرد و شالش رو درآورد. بعد از ظهر بود و توی پارک کسی نبود. این بار سوتین نپوشیده بود و این باعث شد حسابی شق کنم. موبایل رو گذاشتم جلوی شلوارم و به کمکش جلوی بزرگتر شدن کیرم رو میخواستم بگیرم. ولی این نامصب وقتی راست میکرد حالا حالاها قصد خوابیدن نداشت. اصلن یکی از دلایل مشکلات من همین کیر دائم الراست و کمر دائما سفته.
تاپ دیروزی تنش بود که نوک درشت سینههاشو نمایان و چشمنواز میکرد. گاهی وقتها که سرشو بالا میگرفت برجستگی نیپلهاش رو میشد دید که التماس میکردند برای قرار گرفتن بین دو انگشتانم یا زیر زبان و لای دندانهایم. سیر نگاه کردم و به آرامی گفتم ماشاللاه.
هر دو خندیدیم. در این لحظه چند پسر نوجوان تازه بالغ که پر از هورمون هم هستند از کنار ما رد شدند و همگی بلااستثنا با نگاههای شهوت آلودشان هزاران بار سینههای نسیم را لیسیدند و گاز گرفتند. هزاران بار در ذهن خود آنها مالیدند. این اتفاق دوباره مثل نگاههای دیروز در کافه و حتی پررنگتر و انجمن کیر تو کستر از آنها مرا از خود بیخود کرد. نسیم وانمود کرد که معذب شده است. پسرها دوباره مسیر رفته را برگشتند. این بار نسیم خودش را جمعتر کرد و من که یک چشمم به پسرها و یک چشمم به نسیم بود متوجه شدم که خودش را اگرچه تا حدودی پوشانده ولی همچنان چیزهایی برای چشمان نوجوانانی در سن بلوغ که بوی عرق تنشان انجمن کیر تو کس و دیوانهکننده است و آب توی کیرهایشان غلیظ و سفید و بودار است، داشت. پسرها مستقیم به سمت ما آمدند و سوال بیربطی در مورد پارک پرسیدند. من که از چشم چرانی آنها خوشم آمده بود این بار بی هیچ ابایی دستم را از جلوی شلوارم برداشتم و با نگاه مستقیم به چشمان آنها شروع کردم به جواب دادن. جوابی که میدادم کسشر محض بود و صرفن میخاستم بدانند که این موجود جذاب سراسر شهوت امشب قرار است زیر چه چیزی بخابد. آن قدر از خودم مطمئن بودم که بعد از رفتن پسرها از حرف نسیم متعجب نشدم.
گفت فردا باید برگردد شهرستان تا وسایلش را جمع کند و بیاورد. پشت بندش گفت که دوستش امروز خانه نیست و نمیداند شب را قرار است کجا بخوابد. چراغ سبز خوبی بود که در هوا قاپیدم. با یک ژست جنتلمنطور پیشنهاد دادم میتواند بیاید خانهی من. ولی مجبوریم روی یک تخت بخوابیم. چون مبلمان و رختخواب دیگری در خانه نداریم. یک آدم تنها که به چنین چیزی نیاز ندارد. با عشوه و دلسوزی گفت عزیزم. قبلن هم یک بار وقتی آینهی سمت شاگرد را باز کرده و متوجه شده بود غبارآلود است گفته بود چقدر بیسلیقهای.
دست پیش را گرفتم تا پس نیفتم. گفتم مدتهاست کسی اینجا ننشسته تا آینه را بررسی کند. باز هم از این که تنهاییام را دیده بود گفت عزیزم. با عشوه و تحریک کننده.
تا برسیم خانهی من دل توی دلم نبود.
من بعد از طلاق تنهایی و مجردی زندگی میکنم. یه خونهی نقلی دارم که مهمترین وسیلهش مبل و تختخواب بود. هر دو برای لش کردن. نسیم روی مبل و من هم لبهی تخت نشستم. کمی حرف زدیم. یک جایی به بهانهی نشان دادن چیزی در گوشیام رفتم کنارش و روی مبل نشستم. بوی ادکلنش حسابی تحریکم میکرد و روی مبل دونفره کیپ هم نشسته بودیم و گاهی بازویم به سینهاش میخورد. نفسهای هر دومان آرامتر و سنگینتر شده بود. من گاهی با شیطنت معصومانه آرنجم را بیشتر فشار میدادم و متوجه میشدم نسیم هم خودش را کنار نمیکشد که هیچ بلکه خودش را بیشتر میچسباند.اگرچه همین دیروز لبهایش را بوسیده بودم ولی هنوز به خودم اجازه نمیدادم که دوباره این کار را بکنم. نمیخواستم حالا که به خانه آمده این حس را داشته باشد که به زور کاری را انجام خواهم داد. میخواستم احساس امنیت داشته باشد. در یک لحظه همزمان سرهایمان را به سمت همدیگر برگرداندیم و همه چیز از آنجا شروع شد. لبهایمان را به هم چسبانده بودیم و انگار که از تشنگی هلاک شویم، همدیگر را ول نمیکردیم. در این لحظه نسیم حرکتی زد که باعث شد به این نتیجه برسم در سکس یک سر و گردن از بقیهی دخترها بالاتر است. او وحشیانه لبانم را میگزید مرا به عقب راند و نشست در بغلم. حالا من تکیه داده به مبل سرم در میان دستان نسیم و دستانم دور کمر او بود. به آرامی دستانم را به سمت لمبرهایش حرکت میدادم. گرما و نرمی باسنش از روی شلوار و زیر انگشتانم حس میکردم. در آوردن شلوار در این پوزیشن سخت بود برای همین به تدریج انگشتانم را با حرکاتی انجمن کیر تو کس و آرام بالاتر و سمت سینههایش آوردم. اما باز هم بیگدار به آب نزدم. کمی پشتش را ماساژ دادم و با موهایش بازی کردم.
کیرم داخل شلوار تنگ در حال انفجار بود و گرمای کس نسیم از روی شلوار بسیار مطبوع و دلچسب بود. داشتیم لبهای هم را میخوردیم که انگشتانم به آرامی زیر تاپ سریدند. یک آن هر دو لرزیدیم. پوست نرم و گرم نسیم حسابی تحریکم کرده بود. خیلی سریع خودم را به پستانهای نسیم رساندم و همزمان با لمس نیپلهای سفت و برانگیختهاش آهی کشید و لبهایم را محکمتر گزید. کیرم داشت منفجر میشد. در یک حرکت سریع در حالی که نسیم در آغوشم بود بلند شدم و همانطوری رفتم سمت تخت. نسیم را به پشت خواباندم و خودم هم رویش دراز کشیدم. در حالی که از لبهایش بوسه میزدم پایین آمدم. گردنش را بوسیدم و رسیدم به پستانهای گرم و سفتش. هر دو را در مشت گرفتم و بوییدم. لیس زدم و بوسیدم. نسیم با هر حرکت من آهی میکشید و کسش را محکمتر به کیر و شکمم میمالید. هر دو در اوج تحریک بودیم. نه میتوانستم خوردن و بوییدن سینههایش را بیخیال شوم و نه از چیزی که پایینتر انتظارم را میکشید میتوانستم چشم بپوشم. بوسهها را تا نافش ادامه دادم. همانجا کمی مکث کردم. نسیم با بیصبری مشتاق پایین کشیده شدن شلوارش بود.
شلوار را درآوردم و صورتم را نزدیک شورتش بردم. بوی شهوت در بینیام پیچید. شورتش نم پس داده بود و حسابی داغ کرده بود. شورت را درآوردم و قبل از هر کاری آب نسیم را از لای شورت لیسیدم. نسیم به دیدن این صحنه حشریتر شد و گفت: دیوونه!
نگذاشتم جملهاش را تمام کند و با مهارت شروع کردم به لیسیدن کسش. من این افتخار را داشتم که بهترین کسلیس نسیم باشم. این را هر بار موقع سکس میگفت. کیسلیس او بودم.
بعد از این که حسابی آبش را چشیدم آرام آرام بالا آمدم. شلوارم را در این فاصله درآورده بودم و کیرم مشتاقانه منتظر بود تا وارد آن خزانهی گرم و خیس و خوشمزه بشود. بعد از این که مالیدن کیرم بر روی کس نسیم و بخصوص چوچول او حسابی هردومان را خیس کردم، کیرم وارد خزانه شد. داغ بود و احساس کردم همین حالاست که آبم بیاید. با این که کاندومی که زده بودم تاخیری بود ولی چندین ماه بدون سکس و خودارضایی و تنگی و گرمی کس نسیم امکان مقاومت را نمیداد. در گوشش گفتم شاید من یکم زود بیام. چون خیلی وقته سکس نکردم. نسیم مشکلی نداشت و این باعث شد با استرس کمتر ۵ دقیقه تلمبه بزنم و درست با دیدن چشمهای مست و شهوت آلود نسیم که با هر فروکردن من سیاهیاش سفید میشد نتوانستم خودم را نگه دارم و خالی شدم. همان جا در حالی که قهقههی مستانه و پیروزمندانه سرمیدادم افتادم روی نسیم. هر دو میخندیدیم و از اوج لذت خوشحال بودیم. میدانستم تا یک ربع دیگر آماده خواهم بود تا دوباره نسیم را بکنم و این بار نه ۵ دقیقه بلکه نیم ساعت تلمبه خواهم زد. هر دو در آغوش هم در حالی که تند تند نفس میزدیم آرام گرفته بودیم.
ماجراهای زیادی با نسیم داریم که امیدوارم با استقبال مخاطبان ادامهی آنها را هم برایتان بنویسم. لطفا نظر بدهید.
نوشته: Nayerhadi