نفر سوم که تبدیل شد ضربدری

سلام دوستان
همیشه داستان ها رو خوندم همیشه دوست داشتم نفر سومی بیارم که یک سکس حسابی بکنیم من دوست داشتم نفر سومی که بیاد من حال کنم و بتونه زنم باهاش سکس کنه . تو واقعی کردن این قضیه مشکل داشتم البته فقط من نه همسرم هم همینطور.
من منصور هستم 40 سالمه قدم 185 کیرم دقیقا 20 سانته.
همسرم اسمش کیمیا 32 سالشه خوشگل و خوش اندام سینه های طبیعی سایز 80 و کمر باریک.
ما سه سال از طریق دوستی با هم ازدواج کردیم اولش قصد ازدواج نداشتیم ولی دیدیم همه چیز ما مثل همدیگه هستش دوتایی مکمل همدیگه هستیم من فکر میکردم خودم طبع گرمی دارم ولی متوجه شدم کیمیا از من بدتره یک سال بعد دوستی ازدواج کردیم کیمیا خونه دار بود ولی من مغازه دارم.
توی این برنامه با یک زوج آشنا شدم پسره 35 سالش بود و خانومش 30 سال اسم پسره غلام بود و خانومش لیلا چندتا عکس از خودشون برام فرستادن منم چندتا عکس از خودم کیمیا فرستادم براشون غلام قسم میخورد که بار اولش برای این قضیه منم براش قسم خوردم که بار اول ولی به هر کسی نمیشه اعتماد کرد قرار گذاشتیم من و غلام شناسنامه من و کیمیا و غلام و لیلا بردیم به همدیگه نشون دادیم که واقعا زن شوهر هستیم مشخص بود که غلام مثل ما بار اولش بود اونم وقتی منو دید به تته پته افتاد خونه غلام نواب بود خونه ما پونک بود قرار گذاشتیم برای پنجشنبه شب خونه ما البته عکس لیلا رو دیدم واقعا زیبا بود.
عکس غلام و لیلا رو نشون کیمیا دادم گفت هر چی تو بگی بهش گفتم از این پسره غلام خوشت میاد گفت اگه مطمئن هستند آره چرا که نه.
با غلام و لیلا اوکی کردم برای پنجشنبه شب روز پنجشنبه رسید کلی تدارکات دیدیم کیمیا گفت یکم استرس دارم گفتم نگران نباش اون ها هم بار اولشون هستش ولی خودم تو دلم استرس داشتم به روی خودم نمیوردم تمام کارهای خونه رو با کیمیا انجام دادیم ساعت 8 شب شد دیدم غلام زنگ زد آقا ما طبق لوکیشن هستیم رفتم در حیاط باز کردم دیدم بله غلام و لیلا بودن سلام کردن وای خدا لیلا چقدر خوشگل بود غلام گفت خانومت هستند میشه بگید بیان انگاری مطمئن نبودن رفتم داخل به کیمیا گفتم بیا بیرون کیمیا یک لباس توری سکسی پوشیده بود آمد سلام کرد ظاهراً اون ها مطمئن شدن آمدن داخل مشخص بود که غلام و لیلا مثل ما استرس گرفته بودشون من و کیمیا مطمئن شدیم این ها مثل ما بار اولشون هستش منم زدم به شوخی و کیمیا هم همینطور سفره مشروب گذاشتیم به غلام و لیلا گفتیم ما بار اول و شما هم مشخص همینطور نگران نباشید.
کیمیا دست لیلا رو گرفت بردش تو اتاق خواب لباس راحتی بهش داد آمد نشست پیش ما به کیمیا گفتم آقا غلام ببر از لباس های راحتی من بهش بده بزار راحت باشه دست غلام گرفت بردش تو اتاق خواب شلوارک و تک پوش ست بهش داد و آمد نشست.
کیمیا گفت ظاهراً امشب فقط یک مهمونی ساده داریم.
غلام گفت نه چرا این رو میگی ؟
کیمیا گفت هر دوتون از ما ترسو تر هستید عزیزم ما آمدیم حال کنیم نه چیزی دیگه غلام گفت ما هم اهل حال هستیم ولی بار اول خجالت میکشیم.
من و کیمیا گفتیم به خدا برای ما هم بار اوله کیمیا بلند شد رفت تو صورت غلام ایستاد لباس داد بالا گفت باشه آقا غلام زیر لباسم شورت نپوشیدم بخور کسش برو تو صورت غلام اونم نامردی نکرد سرش کرد تو کس کیمیا و مشغول خوردن کس کیمیا شد منم با این حرکت حشری شدم گفتم لیلا خانوم شما انگار تعارفی هستید ؟ هیچی نگفت سرش انداخت پایین منم رفتم سمتش نگاهش کردم گفتم از آقا غلام و کیمیا یاد بگیر دستم بردم سینه هاشو گرفتم با دوتا سینه هاش بازی میکردم لب رو لب شدیم دستم بردم سینه های نازشو از زیر لباسش گرفتم ، کیمیا رو هوا بود دست غلام گرفت گفت بریم تو اتاق خواب من و لیلا تنها بودیم لیلا رو خوابوندم رو زمین کیرمو درآوردم گذاشتم تو دهنش با دستش گرفتش گذاشت تو دهنش خیلی آروم میخورد بهش گفتم غلام داره زن منو پاره میکنه تو چرا تعارف میکنی دست گذاشتم لباس لیلا رو درآوردم سینه های مثل بلورش افتاد بیرون منم مثل ندیده ها افتادم روش دستم بردم زیر لباسش کسش خیس بود صدای آخ جون چه کیری داری کیمیا و و تلمبه زدن غلام میومد منم لباس درآوردم لیلا رو لخت کردم بی مقدمه پاهاش دادم بالا کیرمو کردم تو کس نازش و تلمبه میزدم و صداش بلند شد وای بکن بکن و تلمبه میزدم با یک دست با سینه هاش بازی میکردم صدای کیمیا و غلام تو اون اتاق میومد من بیشتر حشری میشدم و تلمبه زدن بیشتر میکردم لیلا جیغ کشید و لرزید ارضا شد و من یکم صبر کردم تا آروم بشه و دوباره تلمبه زدن شروع کردم وسط تلمبه زدن بهش میگفتم تو جنده کی هستی ؟ می‌گفت تو بهش گفتم این کس کیه ؟ می‌گفت مال تو و تلمبه میزدم بهش گفتم آبم بریزم داخل ؟ گفت بریز آبم ریختم تو کسش خوابیدم روش گفت چقدر آبت داغه کسم سوخت نگاه تو صورت همدیگه کردیم خندیدیم لبش بوسیدم از روش بلند شدم رفتم سمت اتاق خواب دیدم غلام و کیمیا دوتا بی حال افتادن رو تخت لیلا رو صدا کردم گفتم بیا این دوتا رو ببین غش کردن لیلا آمد دید زد زیر خنده کیمیا و غلام خندشون گرفت اون شب تا دور وقت پیش هم بودیم کیمیا کنار غلام نشسته بود لیلا هم پیش من غلام گفت بیایم اگه دوست دارید یک کاری بکنیم.
گفتم چی گفت اگه دوست دارید دیگه نخوایم با یک زوج دیگه رابطه داشته باشیم همیشه کنار همدیگه باشیم برای اینکه نمیشه به هر کسی اعتماد کرد نظرتون چیه ؟
کیمیا گفت خوبه منم قبول کردم لیلا قبول کرد الان مدتی رابطه لیلا و کیمیا خوبه گاهی لیلا میاد پیش کیمیا من لیلا رو میکنم وقتی کیمیا میره خونه لیلا میاد برام تعریف میکنه که غلام چطوری میکنش.
تا حالا که رابطه خوبی داریم.

نوشته: منصور

دکمه بازگشت به بالا