نهنگ آبی (۱)
سلام دوستان این داستان صرفا مفهوم سکسی نداره اگه دنبال یه داستان تمام سکسی هستین از خواندن این نوشته خودداری کنین .
خیلی وقت بود که دنبالش بودیم.هیچ وقت دستگیر نمی شد مهم نبود چند نفر دنبالشن گیر انداختنش غیر ممکن بود.تو کل اسپانیا معروف بود به نهنگ آبی.نمیدونم کی اولین بار این اسم و روش گذاشت اما همه به این اسم میشناختنش.تبدیل به یه وسواس فکری شده بود واسم.فقط یه بار از نزدیک دیده بودمش.ولی قیافش تو ذهنم بدجوری حکاکی شده بود.از تتو روی گردنش تا انگشتر های تو دستش.تا بوی عطرش.
صبح زود بیدار شدم تا مثل همیشه یکم بدو ام بعدم سر راه آیس کافیمو بخرمو برم اداره پلیس.امروز یه استرس عجیبی دارم.وارد اداره که میشم متوجه دلیل استرس صبحگاهیم میشم.دستگیرش کردن.دستیار اول نهنگ آبیو دستگیر کردن.یه اتفاق محال.سوفیا همکار و رفیقم با خوشحالی میاد سمتم.دیدی گفتم بالاخره گیر میفته؟مات و مبهوت نگاش میکنم.میپرسم مگه خودشم گرفتین؟نه ولی وقتی دستیار اولش دستگیر شده یعنی خیلی بهش نزدیک شدیم.پوزخند میزنم:اون گیر نمیوفته.میرم سمت دفتر رئیس.بدون اتلاف وقت میگم بذار من بازجویی کنم ازش رییس.خودت میدونی بهترین گزینه منم.نگام میکنه و میگه دیر کردی منتظرت بودم.زود تر برو اتاق بازجویی باید همه چیو در بیاری.اصلا بهش باج نده زیاد راجب نهنگ آبی کنجکاوی نکن نذار بفهمن چقدر مهمه واسمون.سرمو تکون میدم.دم اتاق بازجویی وایمیستم.ضربان قلبم خیلی تند میزنه کاش صبح یکی از اون قرصامو میخوردم.درو باز میکنم میرم تو.نگاش به جلوشه.حتی پلک همنمیزنه.به نظر عصبی و شوکه نمیرسه.خیلی آرومه.میشینم جلوش.نگام میکنه و میگه دیر کردی…
من :دیر کردم؟!؟یعنی چی؟
سام:من گفتم فقط با تو حرف میزنم.خیلی وقته منتظرم.
من:من؟مگه میشناسی منو؟
میخنده یه خنده ناگهانی که خیلی زود قطع میشه و کاملا جدی میگه نهنگ آبی خیلی وقته که منتظرته.
ضربان قلبم شدید تر شده نگاش میکنم.یعنی منظورش چیه داره بازی میکنه باهام.میخواد بترسونتم.یا داره جدی میگه.
من:منظورتو واضح بگو حرفاتو نپیچون.
سام:همین روزا میاد سراغت.جوری از جام بلند میشم که صندلی نقش زمین میشه.درو باز میکنم میرم سمت اتاقم.قرصامو از کیفم میگیرم بدون آب قورتش میدم.رئیس میاد تو اتاقم.چی شده کارلا چی گفت؟وسط بازجویی اومدی تو اتاقت؟با توااام
نگاش میکنم.میگه نهنگ آبی دنبالمه.
رئیس:دنبال تو؟؟داره گولت میزنه که کاملا هم موفق شده.
من:باید برم الان نمیتونم باهاش حرف بزنم یکی دیگه رو بفرست سراغش.با عجله از اداره میزنم بیرون.میرم سمت ساحل.یکم قدممیزنم که آروم شم.قدم زدن همیشه آرومم میکنه و فکرمو باز میکنه.وقتی میرسم خونه هوا تاریک شده.حالم یکم بهتره.درو با کلیدم باز میکنم.خونه تاریکه تاریکه.با دستم دنبال کلید برق میگردم.برقو روشن میکنم.جلوم رو صندلی نشسته.خودشه نهنگ آبیه.خود خودشه.تتو رو گردنش.انگشتر های طرح داره دستش.حتی بوی عطر creed که هر وقت جایی حس میکردمش یاد اون میوفتادم.چشماش به منه.سر تا پامو نگاه میکنه.میخوام اسلحمو دربیارم که یکی از پشت محکم میکوبه تو سرم.
چشامو به زور باز میکنم چند بار پلک میزنم که چشام به نور محیط عادت کنه.دستو پام محکم بسته شده به صندلی.توی اتاق تاریکم که بوی نم میده.گلوم خشک خشکه.تکون میخورم.
نهنگ آبی:آب میخوای؟
تو شوکم.انگار دارم خواب میبینم باورم نمیشه با نهنگ آبی تو یه اتاقم و اون میخواد آب بده بهم.چرا احساس بدی ندارم؟چرا انقدر آرومم؟چرا ضربان قلبم انقدر نرماله؟مگه الان نباید ترسیده باشم؟
لیوان آب نزدیک دهنم میاره.نگاش میکنمو یکم از آب لیوان مینوشم.سرشو خم میکنه و آروم میگه یه مدتی اینجا مهمونی پیشم.پس غریبی نکن.میخوام دستاتو باز کنم سعی کن دختر خوبی باشی تا با هم کنار بیایم. چشمک میزنه و میگه باشه؟مات و مبهوت نگاش میکنم.باز میکنه طناب دستو پامو.
دستامو میمالم رد طناب مونده رو دستم.اروم از جام بلند میشم.میره سمت در.میره بیرون و در و باز میذاره.دنبالش میرم.مستقیم میریم تو باغ که پره درخت و گله.اینجا عمارت نهنگ آبیه.شنیده بودم خیلی قشنگه ولی فکرشم نمیکردم در این حد زیبا باشه.میریم سمت در عمارت.محو اطرافم شدم محو نقش و نگارهای سقف.محو لوستر لوکس سالن.محو سرویس شیک مبلمان محو تابلو Starry Night ونگوگ.تابلو مورد علاقم تو سالن عمارت نهنگ آبیه.با گیلاس ویسکی دستش میاد سمتم.
نهنگ آبی:از بار هر چی میخوای بریز واسه خودت.
من:منو دزدیدی الان؟دنبال چی هستی؟اومدی خونم آدمت زده تو سرم بیهوشم کردین کشوندیم اینجا که باهات مشروب بخورم؟؟؟؟
چرا داره لبخند میزنه؟چرا انقدر قشنگه لبخندش.مگه نهنگ آبی نباید ترسناک باشه؟یعنی همه مافیا های خطرناک انقدر قشنگمیخندن؟همشون انقدر خوشبوان؟سرمو تکون میدم که افکارمو ساکت کنم الان اصلا وقت خوبی واسه اور تینک نیست.
نهنگ آبی:فکر میکنین دستگیر کردن سام کار شماهاست؟ابروهاشو دو بار بالا میده و میگه نه.نقشم بود که سرشون و گرم کنم و سوگلی شونو بیارم پیش خودمو بهش یه پیشنهادی بدم که نه نتونه بگه.منظورش از سوگولی منم؟
من:چه پیشنهادی؟
نهنگ آبی:میشی جاسوس مافیا.
ادامه داره…
نوشته: Shiny