هرکی به هرکی 104
–
یه دستمو گذاشتم رو کمر مهر آسا و زاویه قمبل اونو طوری قرار دادم که مهرزاد و آرمیلا به خوبی بتونن اونو ببینن . کیرمو تیز کرده و چند بار اونو محکم به شکاف کوس مهر آسا زدم و بعد یه ضرب همچین کیرمو کردمش تا ته کوس خواهر مهرزاد خان که محوطه ای که ما هشت نفر درش قرار داشتیم به لرزه در اومده بود . صدای شلپ شلیپ گاییدن مهر آسا فضا رو پرکرده بود . آرمیلا صداش در اومده بود . -مهرزاد این داداشمه می بینی کیرشو می بینی ;/; هرکی این کیررو بخوره دیگه کیرهای دیگه حال نمیده . -یعنی آرمیلا جون تو دیگه با کیر ما حال نمی کنی -چرا مهرزاد جون در بیابان لنگه کفشی نعمتیست . -یعنی حالا کیر ما شده لنگه کفش ;/; -اوه حالا این قدر به خودت نگیر . فعلا که داره به کار کوس ما میاد . چیکار کنم . کیر داداشمه . ببینم تو خواهرتو نکردی ;/; -چرا . کوسش چه حالی می داد . یه کوس ناب و داغ . –معلومه وقتی کیر داداش ما داره میره اون داخل به اندازه یه بشقاب بزرگ میشه . بیچاره داداش چه جوری با این کوس حال می کنه معلوم نیست . باید بیاد خودم با کوس تنگ خودم بهش حال بدم . مامان الیا دادش در اومد آرمیلا سرمونو خوردی چه خبرته . تازه کیر این چینگه رفته یه چنگی به کوس ما بزنه . می تونی حواسشو پرت کنی ;/; این کیر لعنتیش بخوابه ;/; تازه کی بهت گفته صحبت کیر آریا رو بکنی ;/;اون بعد از گاییدن مهر آسا باید بیاد سراغ من . سعی کردم دیگه به جر و بحث مادر و خواهرم گوش ندم . بیچاره آهو که خیلی آروم و بی سر و صدا داشت به رستم کوس می داد و می دونم اونم از این که کیر کلفت منو توی کوس مهر آسا می دید خیلی زجر می کشید چون هیچکدوم از زنایی که اینجا بودند غیر مهر آسا نمی تونستن خوب حال کنن . -مهرآسا چطوری مثل این که بهت بد نمی گذره . چه طوری خواهر -داداش این چند دفعه ای که اومدم مجلس تازه دارم می فهمم که حال کردن چیه . ظاهرا مهرزاد خیلی هوای خواهرشو داشت و می خواست که اون حال کنه . اینم یه رابطه صمیمانه بین برادر و خواهر بود که این جوری هوای همو داشتند و به خواسته های هم اهمیت می دادند . -مهر آسای گل من خوب حال کن که می خوام تو رو شاداب شاداب ببینم . یه دونه خواهر دارم و باید قدرشو بدونم . -داداش منم امیدوارم کوس آرمیلا بهت بسازه .. آرمیلا که بهش بر خورده بود گفت خیلی هم دلش بخواد . از کوس تو یکی که خیلی بهتره -من با تو حرف نداشتم . اینو هم به خاطر بسپار من کوسم هرچی که باشه وقتی که داداش داره منو می کنه اون عشقی که نسبت بهم داره سبب میشه که اونو تنگ ترین و با حال ترین کوس دنیا بدونه . راستش از این همه شور و اشتیاق و این رابطه صمیمی که اونا داشتند به وجد اومده بودم هر چند آرمیلا یه خورده لجش گرفته بود ولی من اونا رو تحسین می کردم . خواهر برای داداش کوس تنگ می خواست . داداش دوست داشت کیر هایی که خواهرشو می کنند بهش حال بده .. نمی دونم این مهرزاد چه عشقی به خواهرش داشت که یه پیشنهاد داد که ما بیاییم کنار هم . یعنی یک جفت خواهر و برادر . من باشم زیر مهر آسا بیاد روم و اونم آرمیلای طاقباز شده رو بگاد و من و خواهرم همو ببوسیم و اون و خواهرش هم روبروی هم با یه لب به لب دادن لحظه ها مونو خوش تر کنند . چقدر این کار حال می داد . خواهر و برادر در حال بوسیدن هم از هم می پرسیدیم که آیا از سکس با طرفت لذت می بری یا نه ;/; این چقدر خود خواهیها رو از بین می بره و در ایجاد صمیمیت بین اونا تاثیر داره منو آرمیلا چون دراز کش بودیم بوسیدن واسه ما کمی سخت بود . ولی حس کردیم که باید عشق خواهر برادری و صمیمیت خودمونو در رابطه با هم نشون بدیم تا چیزی از اون دو نفر کم نیاریم . مهر آسا داشت خودشو رو کیر من هلاک می کرد -فدات آبجی فدات داداش برات بمیره . بگو من برات چیکار کنم . -داداش منو ببوس به سینه هام دست بزن . دوست دارم کیر آریا و دستای تو با هم جادو کنه .. صدام در اومد -مهر آسا جون اگه امکان داره داداش مهرزاد همون سینه های آرمیلا رو دستکاری کنه و من با تو مشغول شم .. مهرآسا با چشای درشت و خوشگل و هوسبارش طوری بهم نگاه می کرد که انگاری درسته می خواد منو بخوره . چه زوری هم داشت . هرچی این کونشو رو کیرم حرکت می داد بازم خسته نشون نمی داد . نمی دونستم لبای آرمیلا رو داشته باشم یا نگام به نگاه مهر آسا جونم باشه . -آرمیلا خواهر گلم می دونم گردنت درد می گیره ولی یه خورده دنده عقبی دستاتو بذار رو سینه های این دختره تا منم کف دستامو بذارم رو کون بر جسته مهر آسا نمی دونی چه استیل با حالی داره ! -داداش از کون منم بهتره .. -عزیزم تو که حرف نداری . حالا آدم که نمی تونه این قدر هم چشاشو به رو واقعیت ببنده … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی